۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع) ' به '(ع)') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''سفرنامه گوهر مقصود'''، اثر آقا [[طهرانی، مصطفی|سيد مصطفى طهرانى (ميرخانى)]] | '''سفرنامه گوهر مقصود'''، اثر آقا [[طهرانی، مصطفی|سيد مصطفى طهرانى (ميرخانى)]] يكى از وكلاى دوره اول دارالشورى و از مكتوبات دوره استبداد صغير مىباشد. اين كتاب به زبان فارسى است. نويسنده، پس از تحمل سختىهاى بسيار از عمال حكومت در حالتى عاشقانه توأم با سرگشتگى عارفانه رهسپار بارگاه ملكوتى حضرت على بن موسى الرضا(ع)گرديده و شرح كامل سفر را با نثرى قوى، مسجع و شيرين در صدف اين كتاب پرورانده است. | ||
از آن جا كه مطالب كتاب، شامل مسايل اجتماعى، سياسى، موضوعات روز، يادآورى از تاريخ باستان، انتقاد از بيداد، برانگيخته شدن شور تجدد، تجديد حيات فكرى، تنوع موضوعات و گاه همراه با كاربرد لغات فرنگى است، در مجموع نمونهاى جامع از مختصات زبانى و فكرى ادبيات مشروطه را نيز ارائه مىدهد. | از آن جا كه مطالب كتاب، شامل مسايل اجتماعى، سياسى، موضوعات روز، يادآورى از تاريخ باستان، انتقاد از بيداد، برانگيخته شدن شور تجدد، تجديد حيات فكرى، تنوع موضوعات و گاه همراه با كاربرد لغات فرنگى است، در مجموع نمونهاى جامع از مختصات زبانى و فكرى ادبيات مشروطه را نيز ارائه مىدهد. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
در اين كتاب، فقر و فلاكت، فساد و رياكارى، سادهدلى و دلال پيشگى واسطهگرى و رشوه و بىخيالى و غمخوارگى در كنار هم و با هم توصيف مىشود. نويسنده كه خود متدين و اهل علم است، از خرافهپردازى و خرافهپذيرى مردم، سخت دلگير است و مفصلاً تمهيداتى را براى دوشيدن زوار به كار مىگرفتهاند؛ مثلاً يك سينى نشان مىدادهاند كه امام رضا(ع)را با انگور ميان آن سينى مسموم كردند، نويسنده مىپرسد: آيا در دستگاه هارون و مأمون سينى از اين بهتر پيدا نمىشد؟ و همچنين موارد ديگر كه براى نشان دادن هر يك به زائران، آنها را تيغ مىزدهاند. بعضى از كسبه متقلباند و توجيهاتى براى خود مىتراشند؛ مثلاً فيروزه فروشى تقلب كار مىگويد: تجار انتيقه غبن ندارد مأموران دولت هم كه بايد احقاق حق مظلومين را بنمايند، خودشان گوش مردم را مىبرند: زائر مال باخته، الاغش را فروخت كه بتواند بر گردد، مأموران براى ابلاغ پرونده دزدى درست كردند و پول الاغ را هم از چنگش درآوردند. | در اين كتاب، فقر و فلاكت، فساد و رياكارى، سادهدلى و دلال پيشگى واسطهگرى و رشوه و بىخيالى و غمخوارگى در كنار هم و با هم توصيف مىشود. نويسنده كه خود متدين و اهل علم است، از خرافهپردازى و خرافهپذيرى مردم، سخت دلگير است و مفصلاً تمهيداتى را براى دوشيدن زوار به كار مىگرفتهاند؛ مثلاً يك سينى نشان مىدادهاند كه امام رضا(ع)را با انگور ميان آن سينى مسموم كردند، نويسنده مىپرسد: آيا در دستگاه هارون و مأمون سينى از اين بهتر پيدا نمىشد؟ و همچنين موارد ديگر كه براى نشان دادن هر يك به زائران، آنها را تيغ مىزدهاند. بعضى از كسبه متقلباند و توجيهاتى براى خود مىتراشند؛ مثلاً فيروزه فروشى تقلب كار مىگويد: تجار انتيقه غبن ندارد مأموران دولت هم كه بايد احقاق حق مظلومين را بنمايند، خودشان گوش مردم را مىبرند: زائر مال باخته، الاغش را فروخت كه بتواند بر گردد، مأموران براى ابلاغ پرونده دزدى درست كردند و پول الاغ را هم از چنگش درآوردند. | ||
زيباترين و شيواترين صفحات كتاب كه نويسنده خودش آنها را «مزخرفات» ناميده است. ماجراى صيغه كردن نويسنده است كه كاملاً خصوصيات يك داستان جديد را از طرح و توطئه و توصيف جزئيات شامل مىشود و خواننده به جاى آن كه بخندد، بر قهرمانان داستان دل مىسوزاند. نويسنده در اين ماجرا كه سر و تهاش بيست و چهار ساعت از بدبختى به سيه روزى پناه مىبرد و در سرما و بىخانمانى و آوارگى با شپش و كيك كشتى مىگيرد، لحن طنزآميز [[نجفی قوچانی، محمدحسن|آقا نجفى قوچانى]] | زيباترين و شيواترين صفحات كتاب كه نويسنده خودش آنها را «مزخرفات» ناميده است. ماجراى صيغه كردن نويسنده است كه كاملاً خصوصيات يك داستان جديد را از طرح و توطئه و توصيف جزئيات شامل مىشود و خواننده به جاى آن كه بخندد، بر قهرمانان داستان دل مىسوزاند. نويسنده در اين ماجرا كه سر و تهاش بيست و چهار ساعت از بدبختى به سيه روزى پناه مىبرد و در سرما و بىخانمانى و آوارگى با شپش و كيك كشتى مىگيرد، لحن طنزآميز [[نجفی قوچانی، محمدحسن|آقا نجفى قوچانى]] در سياحت شرق اين جا هم احساس مىشود: «اى مولاى من مرا كسالت خواب بيتاب كرد اگر جند الله (كنايه از حشرات موذى) را امشب مىخواهى مصاحب من فرمايى از اين آستانه بيرون نخواهم رفت طريق ميهمان نوازى اين قسم نشايد و مراعات حال غريبان بهتر از اين بايد» | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش