۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ز(' به 'ز (') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع) ' به '(ع)') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
خداوند، قضايايى كه بين خداوند و فرشتگان واقع شده است، قضايايى كه بين فرشتگان اتفاق افتاده است، قضايايى است كه بين فرشتگان و مردم اتفاق افتاده، اتفاقات بين خداوند و شيطان و ششم قضاياى بين خداوند و انسان. | خداوند، قضايايى كه بين خداوند و فرشتگان واقع شده است، قضايايى كه بين فرشتگان اتفاق افتاده است، قضايايى است كه بين فرشتگان و مردم اتفاق افتاده، اتفاقات بين خداوند و شيطان و ششم قضاياى بين خداوند و انسان. | ||
در فصل دوم، سرگذشت پيامبران(ع) بيان شده است. اين پيامبران عبارتند از: حضرت آدم، ادريس، نوح، ابراهيم، اسماعيل، لوط، ذى القرنين، يعقوب، يوسف، ايوب، شعيب، موسى، حزقيل، لقمان، داود، سليمان، يحيى، عيسى، دانيال، يونس، عزيز (ع) و داستان اصحاب كهف، رقيم و بنى اسرائيل. | در فصل دوم، سرگذشت پيامبران(ع) بيان شده است. اين پيامبران عبارتند از: حضرت آدم، ادريس، نوح، ابراهيم، اسماعيل، لوط، ذى القرنين، يعقوب، يوسف، ايوب، شعيب، موسى، حزقيل، لقمان، داود، سليمان، يحيى، عيسى، دانيال، يونس، عزيز(ع)و داستان اصحاب كهف، رقيم و بنى اسرائيل. | ||
در فصل سوم، قضاياى پيامبر(ص) با اصحابشان بيان شده است. به عنوان نمونه در روايتى چنين آمده كه روزى پيامبر(ص) بر كوه صفا بالا رفته و به جبرئيل فرمود: اى جبرئيل، سوگند به خدايى كه تو را به حق بر من فرستاد، براى آل محمد نه مشتى گندم هست و نه قدرى آرد جو و هنوز سخن آن حضرت تمام نشده بود كه ناگهان از آسمان صداى فرو ريختن شنيده شد كه آن حضرت را نگران ساخت، از جبرئيل پرسيد: فرمان الهى است كه قيامت برپاشود؟ گفت نه! اين اسرافيل است كه شنيدن كلامت بر تو فرود مىآيد. پس اسرافيل عرضه كرد: خداى عزوجل سخن تو را شنيد و مرا با كليدهاى زمين فرستاد و به من فرمان داد تا به خدمت تو آورم و عرضه كنم كه اگر مىخواهى كوههاى تهامه را براى تو زمرّد و ياقوت كنم و اگر بخواهى پيامبرى پادشاه باش و اگر خواهى، پيامبرى بنده. پس جبرئيل اشارت كرد كه براى خدا تواضع كن و پيامبر سه مرتبه فرمود: پيامبرى بنده. | در فصل سوم، قضاياى پيامبر(ص) با اصحابشان بيان شده است. به عنوان نمونه در روايتى چنين آمده كه روزى پيامبر(ص) بر كوه صفا بالا رفته و به جبرئيل فرمود: اى جبرئيل، سوگند به خدايى كه تو را به حق بر من فرستاد، براى آل محمد نه مشتى گندم هست و نه قدرى آرد جو و هنوز سخن آن حضرت تمام نشده بود كه ناگهان از آسمان صداى فرو ريختن شنيده شد كه آن حضرت را نگران ساخت، از جبرئيل پرسيد: فرمان الهى است كه قيامت برپاشود؟ گفت نه! اين اسرافيل است كه شنيدن كلامت بر تو فرود مىآيد. پس اسرافيل عرضه كرد: خداى عزوجل سخن تو را شنيد و مرا با كليدهاى زمين فرستاد و به من فرمان داد تا به خدمت تو آورم و عرضه كنم كه اگر مىخواهى كوههاى تهامه را براى تو زمرّد و ياقوت كنم و اگر بخواهى پيامبرى پادشاه باش و اگر خواهى، پيامبرى بنده. پس جبرئيل اشارت كرد كه براى خدا تواضع كن و پيامبر سه مرتبه فرمود: پيامبرى بنده. |
ویرایش