۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابى بكر' به 'ابىبكر') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#استحسان: بهمعناى خارج شدن از مدلول دليلى كلى به واسطه وجود مصالح موردى و جزئى است. اماميه استحسان را همانند قياس مردود مىدانند. | #استحسان: بهمعناى خارج شدن از مدلول دليلى كلى به واسطه وجود مصالح موردى و جزئى است. اماميه استحسان را همانند قياس مردود مىدانند. | ||
#مصالح مرسله:يكى از مآخذ استنباط از نظر اكثريت اهل تسنن بهشمار مىرود. غزالى مصالح را به سه طبقه تقسيم كرده كه در مقام تزاحم بعضى بر بعضى ديگر مقدّم خواهد بود كه به ترتيب اولويّت و تقدّم عبارتند از: ضرورتها، نيازمندىها، و مصالح تحسينى.ژ | #مصالح مرسله:يكى از مآخذ استنباط از نظر اكثريت اهل تسنن بهشمار مىرود. غزالى مصالح را به سه طبقه تقسيم كرده كه در مقام تزاحم بعضى بر بعضى ديگر مقدّم خواهد بود كه به ترتيب اولويّت و تقدّم عبارتند از: ضرورتها، نيازمندىها، و مصالح تحسينى.ژ | ||
#سد ذرايع: طرفداران اصلى سد ذرايع مالكيه و حنابله مىگويند كارهاى مباحى كه وسيله انجام دادن عمل حرامى گردد حرام خواهد بود. مخالفين سدّ ذرايع كه بقيّه اهل سنت و جميع اماميه هستند مىگويند درست است كه زيربناى مقرّرات شرعى مصالح است امّا تشخيص ما غالباً براى درك مصالح كافى نيست و به همين دليل مشاهده مىشود كه در صدر اسلام در تعيين خليفه به رويه واحدى دست نيافتند لذا على(ع) و ابوبكر با بيعت و عمر از راه انتصاب توسط | #سد ذرايع: طرفداران اصلى سد ذرايع مالكيه و حنابله مىگويند كارهاى مباحى كه وسيله انجام دادن عمل حرامى گردد حرام خواهد بود. مخالفين سدّ ذرايع كه بقيّه اهل سنت و جميع اماميه هستند مىگويند درست است كه زيربناى مقرّرات شرعى مصالح است امّا تشخيص ما غالباً براى درك مصالح كافى نيست و به همين دليل مشاهده مىشود كه در صدر اسلام در تعيين خليفه به رويه واحدى دست نيافتند لذا على(ع) و ابوبكر با بيعت و عمر از راه انتصاب توسط ابىبكر و عثمان از راه شورا به مقام خلافت رسيد. | ||
#عرف و عادت: دو فرق ميان آندو وجود دارد: در عادت عنصر تكرار وجود دارد برخلاف عرف، عادت در فرد مطرح است ولى عرف در رابطه با جمع است و رابطه ميان آندو عموم و خصوص مطلق است. اهل سنت عرف را زيربناى قياس مىدانند در حاليكه اماميه اصل قياس را باطل مىشمرند. اهل سنّت عرف را مغيّر حكم مىدانند امّا اماميه حكم الهى را براى هميشه ثابت دانسته و عرف را كاشف از حكم و موضوعات مستحدثه مىدانند. | #عرف و عادت: دو فرق ميان آندو وجود دارد: در عادت عنصر تكرار وجود دارد برخلاف عرف، عادت در فرد مطرح است ولى عرف در رابطه با جمع است و رابطه ميان آندو عموم و خصوص مطلق است. اهل سنت عرف را زيربناى قياس مىدانند در حاليكه اماميه اصل قياس را باطل مىشمرند. اهل سنّت عرف را مغيّر حكم مىدانند امّا اماميه حكم الهى را براى هميشه ثابت دانسته و عرف را كاشف از حكم و موضوعات مستحدثه مىدانند. | ||
#تلازم قطعى: اين مصدر خارج از دليل عقلى و سنّت نيست. | #تلازم قطعى: اين مصدر خارج از دليل عقلى و سنّت نيست. |
ویرایش