۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type='authors'|[[حسینی میلانی، علی]] | |data-type='authors'|[[حسینی میلانی، علی]] (نويسنده) | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|data-type='subject'|احاديث خاص (ثقلين) - نقد و تفسير | |data-type='subject'|احاديث خاص (ثقلين) - نقد و تفسير | ||
سالوس، علي احمد - نظريه درباره حديث ثقلين | سالوس، علي احمد - نظريه درباره حديث ثقلين | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مؤلف در مقدمه اول به مسئله امامت پرداخته و گفته است که مسئله امامت در نظر شیعه از مسائل اعتقادی است، ولی در مذهب اهل سنت از مسائل فروع دین بشمار میرود که با قهر و غلبه نیز حاصل میشود<ref>ر.ک: مقدمه، ص8 و 9</ref>بررسی عدم تحریف قرآن، جایگاه صحابه و [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] | مؤلف در مقدمه اول به مسئله امامت پرداخته و گفته است که مسئله امامت در نظر شیعه از مسائل اعتقادی است، ولی در مذهب اهل سنت از مسائل فروع دین بشمار میرود که با قهر و غلبه نیز حاصل میشود<ref>ر.ک: مقدمه، ص8 و 9</ref>بررسی عدم تحریف قرآن، جایگاه صحابه و [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و مسلم، قول دکتر سالوس درباره حدیث ثقلین از دیگر مباحثی است که مؤلف در مقدمه به آنها اشاره نموده است. | ||
از جمله اشکالاتی که مؤلف در این مقدمه بر دکتر سالوس میگیرد این است که دکتر سالوس از کسانی است که روایات کتب صحیحین ([[صحيح مسلم]] | از جمله اشکالاتی که مؤلف در این مقدمه بر دکتر سالوس میگیرد این است که دکتر سالوس از کسانی است که روایات کتب صحیحین ([[صحيح مسلم]] و [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] ) را صحیح میداند، لکن بر سند روایت ثقلین که در کتاب [[صحيح مسلم]] نیز وجود دارد خدشه وارد میکند. حال باید دید این دوگانگی را چگونه میتواند حل کند<ref>ر.ک: همان، ص16 و 17</ref> | ||
ایشان در مقدمه دوم پنج مسئله را بدین شرح متذکر شده است: رعایت ادب گفتاری و نوشتاری، استفاده از منابع اهل سنت در جوابگویی، معنا و مصداق شیعه همراه با نمونههایی از راویان اهل سنت که به نام شیعه معروف و متهم شدهاند، معنا و مفهوم وثاقت در نظر مؤلف، ذکر روایاتی از [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] | ایشان در مقدمه دوم پنج مسئله را بدین شرح متذکر شده است: رعایت ادب گفتاری و نوشتاری، استفاده از منابع اهل سنت در جوابگویی، معنا و مصداق شیعه همراه با نمونههایی از راویان اهل سنت که به نام شیعه معروف و متهم شدهاند، معنا و مفهوم وثاقت در نظر مؤلف، ذکر روایاتی از [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و مسلم که ضعیف السند و دلالت میباشند. | ||
در خلال این مسائل، مطالبی تأملبرانگیز مطرح شده است، از جمله اینکه مؤلف میگوید: چنین نیست که همه علمای اهل سنت بر وثاقت مسلم و بخاری اجماع داشته باشند، بلکه کسانی چون ذهبی و ذهلی نسبت به بخاری طعنه زده و مطالبی در ذم او گفتهاند<ref>ر.ک: همان، ص27-29</ref> | در خلال این مسائل، مطالبی تأملبرانگیز مطرح شده است، از جمله اینکه مؤلف میگوید: چنین نیست که همه علمای اهل سنت بر وثاقت مسلم و بخاری اجماع داشته باشند، بلکه کسانی چون ذهبی و ذهلی نسبت به بخاری طعنه زده و مطالبی در ذم او گفتهاند<ref>ر.ک: همان، ص27-29</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
برخی از علمای اهل سنت همچون مالک در موطأ حدیث را از حیث سند یا متن بهصورت ناقص و تحریفشده ذکر نمودهاند. مؤلف بعد از مذموم شمردن این کار ناپسند جوابهایی از منابع اهل سنت به آنها میدهد<ref>ر.ک: همان، ص65-79</ref> | برخی از علمای اهل سنت همچون مالک در موطأ حدیث را از حیث سند یا متن بهصورت ناقص و تحریفشده ذکر نمودهاند. مؤلف بعد از مذموم شمردن این کار ناپسند جوابهایی از منابع اهل سنت به آنها میدهد<ref>ر.ک: همان، ص65-79</ref> | ||
از جمله اشکالاتی که دکتر سالوس بر حدیث ثقلین وارد نموده این است که اگر این حدیث صحیح میبود هرآینه بخاری آن را در کتابش ذکر مینمود. مؤلف در پاسخ میگوید: این اشکال وارد نیست؛ زیرا چنین نیست که هر حدیثی که در کتاب [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] | از جمله اشکالاتی که دکتر سالوس بر حدیث ثقلین وارد نموده این است که اگر این حدیث صحیح میبود هرآینه بخاری آن را در کتابش ذکر مینمود. مؤلف در پاسخ میگوید: این اشکال وارد نیست؛ زیرا چنین نیست که هر حدیثی که در کتاب [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] موجود است صحیح و هر حدیثی که در کتاب او نیست ضعیف و باطل باشد. علاوه بر آن هرچند که بخاری در صحیح خود این روایت را ذکر ننموده است، لکن در کتاب تاریخ کبیرش، این روایت به چشم میخورد. مضاف بر این، حدیث ثقلین در [[صحيح مسلم]] که برخی این کتاب را مقدم بر [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و ارجح از آن میدانند آمده است<ref>ر.ک: همان، ص89 و 90</ref> | ||
در باب دوم کتاب، که عنوان آن «فقه حديث الثقلين» است، از: وجود این حدیث در وصیت پیامبر، بررسی فقه الحدیثی این روایت در [[صحيح مسلم]]، چند تنبیه و نظر فقه الحدیثی دکتر سالوس درباره حدیث ثقلین و پاسخ به اشکالات آن سخن رفته است. | در باب دوم کتاب، که عنوان آن «فقه حديث الثقلين» است، از: وجود این حدیث در وصیت پیامبر، بررسی فقه الحدیثی این روایت در [[صحيح مسلم]]، چند تنبیه و نظر فقه الحدیثی دکتر سالوس درباره حدیث ثقلین و پاسخ به اشکالات آن سخن رفته است. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
هرچند در منابع اهل سنت این حدیث با متنهای متفاوت و مختلف ذکر شده است، لکن همه آنها یک معنا و یک هدف را دنبال میکنند<ref>ر.ک: همان، ص178</ref> | هرچند در منابع اهل سنت این حدیث با متنهای متفاوت و مختلف ذکر شده است، لکن همه آنها یک معنا و یک هدف را دنبال میکنند<ref>ر.ک: همان، ص178</ref> | ||
مؤلف در تنبیهات پنجگانه مطالبی از این قبیل را مطرح نموده است: این حدیث در ضمن حدیث غدیر نیز آمده است؛ در برخی از منابع این حدیث بههمراه «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» ذکر شده است؛ اولین مصداق عترت، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | مؤلف در تنبیهات پنجگانه مطالبی از این قبیل را مطرح نموده است: این حدیث در ضمن حدیث غدیر نیز آمده است؛ در برخی از منابع این حدیث بههمراه «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» ذکر شده است؛ اولین مصداق عترت، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] است؛ با توجه به مفهوم این حدیث در هر زمان تا روز قیامت یک نفر از عترت برای تمسک جستن به او وجود دارد؛ با این روایت میتوان امامت ائمه را ثابت نمود<ref>ر.ک: همان، ص182-189</ref> | ||
بحث پایانی کتاب به مباحث فقه الحدیثی مطرحشده از طرف دکتر سالوس درباره حدیث ثقلین و جواب آن از طرف مؤلف با الفاظ «قال»، «أقول» اختصاص یافته است. | بحث پایانی کتاب به مباحث فقه الحدیثی مطرحشده از طرف دکتر سالوس درباره حدیث ثقلین و جواب آن از طرف مؤلف با الفاظ «قال»، «أقول» اختصاص یافته است. | ||
دکتر سالوس میگوید: گروهی از مسلمانان (شیعیان) مدعی هستند که این حدیث دلالت بر امامت افرادی معین از اهلبیت میکند که اطاعت از آنان واجب است و اول آنها [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | دکتر سالوس میگوید: گروهی از مسلمانان (شیعیان) مدعی هستند که این حدیث دلالت بر امامت افرادی معین از اهلبیت میکند که اطاعت از آنان واجب است و اول آنها [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] است و این دسته از مسلمانان به صحابه تهمت زده و میگویند که برخلاف وصیت پیامبر(ص) عمل نمودهاند و نیز میگویند با توجه به این حدیث، خلافت خلفای سهگانه مشروع نیست. | ||
مؤلف در جواب میگوید: اینکه اطاعت از اهلبیت واجب است، مختص به شیعیان نیست، بلکه با توجه به این حدیث شریف همه مسلمانان باید از اهلبیت اطاعت نمایند و شما اهل سنت در منابع و کتب خود گفتهاید که این حدیث از وصیتهای پیامبر(ص) بوده، پس هرکه از وصیت پیامبر(ص) نافرمانی کرده، در برابر او مسئول است، خواه صحابی باشد و خواه شخصی دیگر. اینکه خلافت سه خلیفه اول با توجه به این روایت مشروع نیست، حرف صحیحی است و این مشکل از طرف شیعه نیست، بلکه این حدیث شریف چنین فرموده است<ref>ر.ک: همان، ص201-203</ref> | مؤلف در جواب میگوید: اینکه اطاعت از اهلبیت واجب است، مختص به شیعیان نیست، بلکه با توجه به این حدیث شریف همه مسلمانان باید از اهلبیت اطاعت نمایند و شما اهل سنت در منابع و کتب خود گفتهاید که این حدیث از وصیتهای پیامبر(ص) بوده، پس هرکه از وصیت پیامبر(ص) نافرمانی کرده، در برابر او مسئول است، خواه صحابی باشد و خواه شخصی دیگر. اینکه خلافت سه خلیفه اول با توجه به این روایت مشروع نیست، حرف صحیحی است و این مشکل از طرف شیعه نیست، بلکه این حدیث شریف چنین فرموده است<ref>ر.ک: همان، ص201-203</ref> |
ویرایش