تاریخ روضة الصفا في سیرة الانبياء و الملوك و الخلفا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۲: خط ۵۲:
اثر درازدامن (ده جلدى) خواند مير، از نثرى پخته برخوردار و از آثار پيشين تاريخ‌نگاران ايران بهره‌مند است؛ چنان‌كه تنها [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و الكامل را با آن مى‌توان برابر دانست و حتى حبيب السير پس از اين اثر جاى مى‌گيرد. البته مصحح نسخه كنونى قالب ده جلدى آن را بر هم زده و آن را در پانزده جلد به چاب رسانده و اگرچه شكل شايسته‌ترى بدان داده، كار ارجاع را بدين اثر دشوار ساخته است.  
اثر درازدامن (ده جلدى) خواند مير، از نثرى پخته برخوردار و از آثار پيشين تاريخ‌نگاران ايران بهره‌مند است؛ چنان‌كه تنها [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و الكامل را با آن مى‌توان برابر دانست و حتى حبيب السير پس از اين اثر جاى مى‌گيرد. البته مصحح نسخه كنونى قالب ده جلدى آن را بر هم زده و آن را در پانزده جلد به چاب رسانده و اگرچه شكل شايسته‌ترى بدان داده، كار ارجاع را بدين اثر دشوار ساخته است.  


بارى، نويسنده تا جلد هفتم اين تاريخ پيش رفت، اما بر اثر بيمارى نتوانست آن را كامل كند. تاريخ ميرخواند به واقع شش جلد است؛ زيرا جلد هفتم آن را نوه دخترى‌اش [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] به پايان رساند و سه جلد ديگر به قلم رضا قلى هدايت طبرستانى در دوره‌اى دو ساله بر آن افزوده شد.
بارى، نويسنده تا جلد هفتم اين تاريخ پيش رفت، اما بر اثر بيمارى نتوانست آن را كامل كند. تاريخ ميرخواند به واقع شش جلد است؛ زيرا جلد هفتم آن را نوه دخترى‌اش [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] به پايان رساند و سه جلد ديگر به قلم رضا قلى هدايت طبرستانى در دوره‌اى دو ساله بر آن افزوده شد.


نويسنده از صنايع و بدايعى مانند تشبيهات، استعارات، مراعات النّظير و جناس، احاديث، امثال، ترصيعات، تعقيدات و تطولات و مترادفات كه در آن روزگار فراگير بود و مردمان آنها را مى‌پسنديدند، بسيار بهره گرفته است، اما اين شيوه يا سبك نگارش، تعقيدات و تكلّفات و تطوّلات و خودنمايى‌هايى در بردارد كه براى تاريخ‌نويسى خوب نيست و به گفته بيوريج با آنكه اثرى محقّقانه به شمار مى‌رود، از انتقاد تاريخى تهى و شيوه تحريرش از انواع قلنبه‌نگارى و نثرهاى متكلّفانه پُر است. نويسنده خود در اين‌باره مى‌گويد: «كتابش با سبكى مُنشيانه و متكلّفانه كه مشحون از تشبيهات و ترصيعات و استعارات و تضمين آيات و احاديث و امثال و اشعار مى‌باشد، به رشته تحرير درآمده و اين سبك در آن روزگار معمول و رايج بوده است»، اما به‌رغم سبك تحرير پيچيده و مشكل اين اثر، تعقيد و تكلّفِ تاريخ‌هايى مانند جهان‌گشاى جوينى و وصاف و...، در آن نيست و به هر روى مى‌توان عباراتش را فهميد.  
نويسنده از صنايع و بدايعى مانند تشبيهات، استعارات، مراعات النّظير و جناس، احاديث، امثال، ترصيعات، تعقيدات و تطولات و مترادفات كه در آن روزگار فراگير بود و مردمان آنها را مى‌پسنديدند، بسيار بهره گرفته است، اما اين شيوه يا سبك نگارش، تعقيدات و تكلّفات و تطوّلات و خودنمايى‌هايى در بردارد كه براى تاريخ‌نويسى خوب نيست و به گفته بيوريج با آنكه اثرى محقّقانه به شمار مى‌رود، از انتقاد تاريخى تهى و شيوه تحريرش از انواع قلنبه‌نگارى و نثرهاى متكلّفانه پُر است. نويسنده خود در اين‌باره مى‌گويد: «كتابش با سبكى مُنشيانه و متكلّفانه كه مشحون از تشبيهات و ترصيعات و استعارات و تضمين آيات و احاديث و امثال و اشعار مى‌باشد، به رشته تحرير درآمده و اين سبك در آن روزگار معمول و رايج بوده است»، اما به‌رغم سبك تحرير پيچيده و مشكل اين اثر، تعقيد و تكلّفِ تاريخ‌هايى مانند جهان‌گشاى جوينى و وصاف و...، در آن نيست و به هر روى مى‌توان عباراتش را فهميد.  
خط ۶۵: خط ۶۵:
جلد هشتم، وقايع سلسله صفويه و افشار را بيان مى‌كند و جلد نهم از روى‌دادهاى دوران زنديان و قاجاريان تا پايان سلطنت فتحعلى‌شاه قاجار گزارش مى‌كند و جلد دهم، ويژه سلطنت محمد شاه و هفت سال از پادشاهى ناصرالدين شاه است.  
جلد هشتم، وقايع سلسله صفويه و افشار را بيان مى‌كند و جلد نهم از روى‌دادهاى دوران زنديان و قاجاريان تا پايان سلطنت فتحعلى‌شاه قاجار گزارش مى‌كند و جلد دهم، ويژه سلطنت محمد شاه و هفت سال از پادشاهى ناصرالدين شاه است.  


[[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] تا سرانجامِ كار بديع‌الزمان ميرزا و سلطنت پسر او محمّد زمان ميرزا (929)؛ يعنى 26 سال پس از مرگ جدّش ميرخواند گزارش مى‌دهد و به گفته [[همایی، جلال‌الدین|استاد همايى]]، تفسير احوال و وقايع حوادث عصر پسران ابوسعيد را به مجلّدِ هفتم وامى‌گذارد كه اثرى از آن در دست نيست. اگر در اين‌باره و بخش‌هاى ديگر كتاب مانند «تاريخ ايّام ممدوحان و مربّيان» خود؛ يعنى سلطان حسين بايقرا و اميرعلى شير نوايى چيزى نوشته باشد، آن را بر كاغذ نياورده يا سوادش به دست نوه دخترى او [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] افتاده و او در تأليف حبيب السير از آن بهره برده است.
[[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] تا سرانجامِ كار بديع‌الزمان ميرزا و سلطنت پسر او محمّد زمان ميرزا (929)؛ يعنى 26 سال پس از مرگ جدّش ميرخواند گزارش مى‌دهد و به گفته [[همایی، جلال‌الدین|استاد همايى]]، تفسير احوال و وقايع حوادث عصر پسران ابوسعيد را به مجلّدِ هفتم وامى‌گذارد كه اثرى از آن در دست نيست. اگر در اين‌باره و بخش‌هاى ديگر كتاب مانند «تاريخ ايّام ممدوحان و مربّيان» خود؛ يعنى سلطان حسين بايقرا و اميرعلى شير نوايى چيزى نوشته باشد، آن را بر كاغذ نياورده يا سوادش به دست نوه دخترى او [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] افتاده و او در تأليف حبيب السير از آن بهره برده است.


تاريخ صوفيه و احوال علما و رجال آن دوره (جلد هشتم)، تاريخ زنديه و احوال علماى آن عهد و اعقاب زنديه و پادشاهى آقا محمّد خان قاجار و سلطنت فتح على شاه قاجار و محاربات ايران و روس و جلوس ميرزا وليعهد در تبريز (جلد نهم) و سلطنت محمّد شاه قاجار و ده سال اوّل سلطنت ناصرالدّين شاه تا 1273 هجرى (جلد دهم)، از افزوده‌هاى رضا قلى‌خان (هدايت) بر اثر [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] است كه گزارش‌هاى آن را تا 1857 ميلادى دنبال مى‌كند.  
تاريخ صوفيه و احوال علما و رجال آن دوره (جلد هشتم)، تاريخ زنديه و احوال علماى آن عهد و اعقاب زنديه و پادشاهى آقا محمّد خان قاجار و سلطنت فتح على شاه قاجار و محاربات ايران و روس و جلوس ميرزا وليعهد در تبريز (جلد نهم) و سلطنت محمّد شاه قاجار و ده سال اوّل سلطنت ناصرالدّين شاه تا 1273 هجرى (جلد دهم)، از افزوده‌هاى رضا قلى‌خان (هدايت) بر اثر [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] است كه گزارش‌هاى آن را تا 1857 ميلادى دنبال مى‌كند.  


هم‌چنين چندين صفحه درباره «تذكره احوال اعيان دولت و شعرا و علما و ساير مردمان بزرگ آن دوره» در پايان جلد نهم روضة الصفاى ناصرى (پايان سلطنت فتح‌على شاه قاجار) آمده است كه نكته‌هايى درباره زندگانى آنان در بردارد، اما اين نكته‌ها در مجمع الفصحا و رياض العارفين رضا قلى خان ديده نمى‌شود. گمان مى‌رود كه ميرخواند همچون نويسندگان شمارى از منابع تاريخى پس سده ششم هجرى، در بحث از تاريخ سلجوقيان باواسطه يا بى‌واسطه، مطالبى از ملك‌نامه، نوشته فردى ناشناخته نقل كرده باشد.  
هم‌چنين چندين صفحه درباره «تذكره احوال اعيان دولت و شعرا و علما و ساير مردمان بزرگ آن دوره» در پايان جلد نهم روضة الصفاى ناصرى (پايان سلطنت فتح‌على شاه قاجار) آمده است كه نكته‌هايى درباره زندگانى آنان در بردارد، اما اين نكته‌ها در مجمع الفصحا و رياض العارفين رضا قلى خان ديده نمى‌شود. گمان مى‌رود كه ميرخواند همچون نويسندگان شمارى از منابع تاريخى پس سده ششم هجرى، در بحث از تاريخ سلجوقيان باواسطه يا بى‌واسطه، مطالبى از ملك‌نامه، نوشته فردى ناشناخته نقل كرده باشد.  


اگرچه [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] از اهل‌سنت به شمار مى‌رفت، در اين اثر فصل‌هاى مستقلى درباره امامان شيعيان نوشت و ماجراى خلافت على بن ابى‌طالب را با انگيزه‌اى كامل دنبال كرد. البته اين خود پى‌آمد آمادگى ايرانيان و فرمان‌روايان اين كشور براى انتقال مذهب و فراگيرى تشيع بود.
اگرچه [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] از اهل‌سنت به شمار مى‌رفت، در اين اثر فصل‌هاى مستقلى درباره امامان شيعيان نوشت و ماجراى خلافت على بن ابى‌طالب را با انگيزه‌اى كامل دنبال كرد. البته اين خود پى‌آمد آمادگى ايرانيان و فرمان‌روايان اين كشور براى انتقال مذهب و فراگيرى تشيع بود.


بارى، مصحح نسخه كنونى روضة الصفا (چاپ اساطير)، هر يك از جلدهاى ده‌گانه پيشين را به يكى از استادان و مصححان سپرده و از اين‌رو، بخش‌بندى آن بدين شرح تغيير يافته است:
بارى، مصحح نسخه كنونى روضة الصفا (چاپ اساطير)، هر يك از جلدهاى ده‌گانه پيشين را به يكى از استادان و مصححان سپرده و از اين‌رو، بخش‌بندى آن بدين شرح تغيير يافته است:
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
گفتنى است بيش‌تر تاريخ‌هاى عمومى فارسى مانند اين كتاب، اقتباسى از همتايان عربى خود به شمار مى‌رود. نويسنده نيز در نوشتن اين تاريخ بلند از منابع معتبر عربى و فارسى مانند مغازى محمّد بن‌اسحاق، تاريخ محمّد بن‌جرير طبرى، معارف ابن‌قتيبه، تاريخ اعثم كوفى، تجارب الامم ابن‌مسكويه، منتظم ابن‌جوزى، غرر اخبار ملوك الفرس ثعالبى، اخبارالطوال [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنيفه دينورى]]، تواريخ سعودى، شاهنامه فردوسى و تاريخ ابوالفضل بيهقى و...، بهره برد.  
گفتنى است بيش‌تر تاريخ‌هاى عمومى فارسى مانند اين كتاب، اقتباسى از همتايان عربى خود به شمار مى‌رود. نويسنده نيز در نوشتن اين تاريخ بلند از منابع معتبر عربى و فارسى مانند مغازى محمّد بن‌اسحاق، تاريخ محمّد بن‌جرير طبرى، معارف ابن‌قتيبه، تاريخ اعثم كوفى، تجارب الامم ابن‌مسكويه، منتظم ابن‌جوزى، غرر اخبار ملوك الفرس ثعالبى، اخبارالطوال [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنيفه دينورى]]، تواريخ سعودى، شاهنامه فردوسى و تاريخ ابوالفضل بيهقى و...، بهره برد.  


چاپ سنگى روضة الصفا در 1261 هجرى قمرى در بمبئى و چاپ دوم آن در 1266 و چاپ سومش در 1270 در تهران سامان يافت و در 1258 به تركى در استانبول منتشر شد. مطالبى جغرافيايى با عنوان عنوان «ملحقات» در پايان جلد هفتم وجود دارد كه بر ديدگاه نويسنده در اين‌باره دلالت مى‌كند. شايد اين ملحقات از خود ميرخواند باشد كه بعدها به دست نوه دخترى‌اش [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] افتاده و او آنها را با جرح و تعديل و تقديم و تأخير، بيش‌تر با عين عبارت در جلد چهارم كتابِ خود آورده است. هنگامى كه رضا قلى خان هدايت در 1855 ميلادى (1272 هجرى) از سفارت خوارزم باز مى‌گشت، كتابش كمابيش رو به پايان بود. شرح اين سفر در سفارت‌نامه كه متن فارسى آن را آقاى شغرفا به فرانسه ترجمه كرد (9-1876) به چاپ رسيده است.  
چاپ سنگى روضة الصفا در 1261 هجرى قمرى در بمبئى و چاپ دوم آن در 1266 و چاپ سومش در 1270 در تهران سامان يافت و در 1258 به تركى در استانبول منتشر شد. مطالبى جغرافيايى با عنوان عنوان «ملحقات» در پايان جلد هفتم وجود دارد كه بر ديدگاه نويسنده در اين‌باره دلالت مى‌كند. شايد اين ملحقات از خود ميرخواند باشد كه بعدها به دست نوه دخترى‌اش [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]] افتاده و او آنها را با جرح و تعديل و تقديم و تأخير، بيش‌تر با عين عبارت در جلد چهارم كتابِ خود آورده است. هنگامى كه رضا قلى خان هدايت در 1855 ميلادى (1272 هجرى) از سفارت خوارزم باز مى‌گشت، كتابش كمابيش رو به پايان بود. شرح اين سفر در سفارت‌نامه كه متن فارسى آن را آقاى شغرفا به فرانسه ترجمه كرد (9-1876) به چاپ رسيده است.  


روضة الصفا نخست در بمبئى (1263 ق / 1840 م) به همت سيد رضا حسينى شيرازى در دو جلد و پس از اين، با افزودن روضة الصفاى ناصرى بر آن در تهران (1274 - 1270 ه) منتشر شد و به كوشش كتابخانه خيّام تهران (1339 - 1338 ه) دوباره به چاپ رسيد. نسخه‌هاى خطّى اين اثر، در كتابخانه‌هاى گوناگون مانند ريو كتابخانه موزه بريتانيا و كتابخانه دانش‌گاه پرينستون يافت مى‌شود و نسخه‌اى از آن در كتابخانه تاشكند است.
روضة الصفا نخست در بمبئى (1263 ق / 1840 م) به همت سيد رضا حسينى شيرازى در دو جلد و پس از اين، با افزودن روضة الصفاى ناصرى بر آن در تهران (1274 - 1270 ه) منتشر شد و به كوشش كتابخانه خيّام تهران (1339 - 1338 ه) دوباره به چاپ رسيد. نسخه‌هاى خطّى اين اثر، در كتابخانه‌هاى گوناگون مانند ريو كتابخانه موزه بريتانيا و كتابخانه دانش‌گاه پرينستون يافت مى‌شود و نسخه‌اى از آن در كتابخانه تاشكند است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش