۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '') |
جز (جایگزینی متن - '»ا' به '» ا') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
بااينهمه، نيشابور كه در آن زمان بيشتر تحت نفوذ اميران سامانى بود، براى ابوبكر كه نسبت به ديلميان تعصب مىورزيد و كينه سامانيان را در دل داشت و گاه به هجوشان نيز مىپرداخت، اقامتگاه مناسبى نبود، بهخصوص كه رفتار خود او نيز در تحريك سامانيان مؤثر بوده است؛ زيرا همينكه تاش حاجب در خراسان دچار شكست شد، او زبان به سرزنش امير و عتبى وزير سامانيان گشود. برخى دسيسهچينان نيز كه حضور اديبى دانشمند و شاعرى بانفوذ و متمايل به تشيع را در نيشابور خوش نمىداشتند، ابياتى در هجو عتبى به وى نسبت دادند كه شاعر خود سرودن آنها را تكذيب كرده است. وزير نيز كه مترصد فرصت بود، به مصادره اموال شاعر و قطع زبان وى فرمان داد. كارگزاران عتبى، ابوبكر خوارزمى را دستگير كردند و به قصد مصادره اموال به خانهاش ريختند، اما شاعر از غفلت محافظان استفاده كرد و به گرگان نزد صاحب بن عباد گريخت و بار ديگر در دستگاه وى به مديحهسرايى پرداخت، اما ديرى نگذشت كه ميان آن دو اختلاف افتاد و شاعرِ خودرأى و بلندپرواز، صاحب را به سختى هجو گفت و با اين ناسپاسى، خشم ولىنعمت خود را چندان برانگيخت كه حتى پس از مرگِ ابوبكر نيز با بيانى تلخ از او ياد كرد. | بااينهمه، نيشابور كه در آن زمان بيشتر تحت نفوذ اميران سامانى بود، براى ابوبكر كه نسبت به ديلميان تعصب مىورزيد و كينه سامانيان را در دل داشت و گاه به هجوشان نيز مىپرداخت، اقامتگاه مناسبى نبود، بهخصوص كه رفتار خود او نيز در تحريك سامانيان مؤثر بوده است؛ زيرا همينكه تاش حاجب در خراسان دچار شكست شد، او زبان به سرزنش امير و عتبى وزير سامانيان گشود. برخى دسيسهچينان نيز كه حضور اديبى دانشمند و شاعرى بانفوذ و متمايل به تشيع را در نيشابور خوش نمىداشتند، ابياتى در هجو عتبى به وى نسبت دادند كه شاعر خود سرودن آنها را تكذيب كرده است. وزير نيز كه مترصد فرصت بود، به مصادره اموال شاعر و قطع زبان وى فرمان داد. كارگزاران عتبى، ابوبكر خوارزمى را دستگير كردند و به قصد مصادره اموال به خانهاش ريختند، اما شاعر از غفلت محافظان استفاده كرد و به گرگان نزد صاحب بن عباد گريخت و بار ديگر در دستگاه وى به مديحهسرايى پرداخت، اما ديرى نگذشت كه ميان آن دو اختلاف افتاد و شاعرِ خودرأى و بلندپرواز، صاحب را به سختى هجو گفت و با اين ناسپاسى، خشم ولىنعمت خود را چندان برانگيخت كه حتى پس از مرگِ ابوبكر نيز با بيانى تلخ از او ياد كرد. | ||
در همين احوال، عتبى درگذشت (ح 371ق) و ابوالحسين مزنى كه از شيفتگان ابوبكر خوارزمى بود، بر مسند وزارت نشست و او را به نيشابور فراخواند و بفرمود اموال مصادرهشدهاش را نيز بازگردانند. ابوبكر در نيشابور به بحث و درس پرداخت، اما باز طولى نكشيد كه آماج خصومتهاى جمعى از علما و فقهاى نيشابور قرار گرفت و سپس با ورود بديعالزمان همدانى كه به تعصبات ضد شيعى مشهور بود، مخالفان وى به تحريك اديب جوان پرداختند و سرانجام در مجلسى كه در منزل ابوعلى زباره، از بزرگان نيشابور، ترتيب داده شده بود، ابوبكر خوارزمى را در مقابل بديعالزمان كه تنها «مقامه | در همين احوال، عتبى درگذشت (ح 371ق) و ابوالحسين مزنى كه از شيفتگان ابوبكر خوارزمى بود، بر مسند وزارت نشست و او را به نيشابور فراخواند و بفرمود اموال مصادرهشدهاش را نيز بازگردانند. ابوبكر در نيشابور به بحث و درس پرداخت، اما باز طولى نكشيد كه آماج خصومتهاى جمعى از علما و فقهاى نيشابور قرار گرفت و سپس با ورود بديعالزمان همدانى كه به تعصبات ضد شيعى مشهور بود، مخالفان وى به تحريك اديب جوان پرداختند و سرانجام در مجلسى كه در منزل ابوعلى زباره، از بزرگان نيشابور، ترتيب داده شده بود، ابوبكر خوارزمى را در مقابل بديعالزمان كه تنها «مقامه اسكندريه» اش مورد ستايش ابوبكر بود، قرار دادند. در اين مناظره بديعالزمان توانست به تمهيداتى كه ياران شافعىاش فراهم كرده بودند، بر ابوبكر خوارزمى فايق آيد. اين شكست غير منتظره كه آوازه آن بهسرعت در همهجا پيچيد، چنان بر ابوبكر ناگوار آمد كه به تصريح غالب منابع، سبب مرگ وى گرديد. چون ابوبكر خوارزمى درگذشت، شاگردان و دوستانش و حتى بديعالزمان قطعات متعددى در رثاى او پرداختند. از رسائل ابوبكر برمىآيد كه او سفرى نيز به هرات داشته است. ظاهرا هنگام سفر به هرات چندى در غرجستان اقامت گزيده و گويا در آنجا، به سببى كه بر ما پوشيده است، به زندان افتاده است. ابوبكر نيز در اشعارى گزنده طاهر بن شار حاكم غرجستان را هجو مىگويد و خود را چون بازى مىخواند كه در قفس اسير شده است. | ||
== آثار== | == آثار== |
ویرایش