۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شريف رضى' به 'شريف رضى ') |
جز (جایگزینی متن - '»ا' به '» ا') |
||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
او ادلۀ قائلين به زمان و نقد آنها را بيان مىكند و اختلافى را كه بين متكلمين و فلاسفه در اين امر وجود دارد، مطرح مىكند.او در مبحث مكان، مكان را تعريف كرده و از خلاء بحث مىكند. | او ادلۀ قائلين به زمان و نقد آنها را بيان مىكند و اختلافى را كه بين متكلمين و فلاسفه در اين امر وجود دارد، مطرح مىكند.او در مبحث مكان، مكان را تعريف كرده و از خلاء بحث مىكند. | ||
الفصل الثالث:مولف در اين فصل كه به | الفصل الثالث:مولف در اين فصل كه به مباحث«كيف» اختصاص دارد، ابتدا كيف را تعريف كرده و آن را به چهار قسم تقسيم مىكند:كيفيات محسوسه، كيفيات نفسانية، كيفيات مختصه به كم و كيفيات استعداديه.سپس هريك از آنها را تعريف كرده و انواع آنها را بيان مىكند.او در ذيل كيفيات نفسانيه بحث نسبتا مفصلى دربارۀ علم و ادراك بيان مىكند. | ||
الفصل الرابع:اين فصل به مسائل پيرامون | الفصل الرابع:اين فصل به مسائل پيرامون «أين» اختصاص يافته است.مولفابتدا أين را تعريف كرده و اقوال فلاسفه را در مورد آن بيان مىكند سپس مباحثى پيرامون حركت، سكون و اقسام حركت بيان مىكنند. | ||
الفصل الخامس:مولف در اين فصل مابقى اعراض،يعنى اضافه، متى، وضع، ملك، أن يفعل و أن ينفعل را مورد بحث قرار داده است. | الفصل الخامس:مولف در اين فصل مابقى اعراض،يعنى اضافه، متى، وضع، ملك، أن يفعل و أن ينفعل را مورد بحث قرار داده است. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
2-افضليت حضرت زهرا (س):مولف گرچه در جاى جاى كتاب با فضائل و كرامات اهل بيت(ع)با تعصب برخورد نموده است ولى با اينكه اكثر اهل تسنن در بين بانوان عايشه را تفضيل مىدهند، بعد از خلفاء قائل است كه حضرت زهرا (س) و فرزندان ايشان افضل هستند.او مىگويد«و اما بعدهم فقد ثبت ان فاطمة الزهراء سيدة نساء العالمين و ان الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة و...»[3] | 2-افضليت حضرت زهرا (س):مولف گرچه در جاى جاى كتاب با فضائل و كرامات اهل بيت(ع)با تعصب برخورد نموده است ولى با اينكه اكثر اهل تسنن در بين بانوان عايشه را تفضيل مىدهند، بعد از خلفاء قائل است كه حضرت زهرا (س) و فرزندان ايشان افضل هستند.او مىگويد«و اما بعدهم فقد ثبت ان فاطمة الزهراء سيدة نساء العالمين و ان الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة و...»[3] | ||
3-شبهۀ جذر اصم:گرچه مولف از سوى علماء به عنوان شارح و مدرس افكار علماء سابق شناخته شده است و او را صاحب فكر جديدى نمىدانند اما با اين حال در لابهلاى كلمات او به مباحثى ابداعى همچون شبهۀ جذر اصم برمىخوريم.شبهۀ جذر اصم را مولف براى نفى حسن و قبح ذاتى بيان نموده است.او قائل است حسن و قبح ذاتى افعال، مستلزم اجتماع حسن و قبح در يك فعل است، مثلا وقتى مىگويم «من ديروز دروغ گفتم. | 3-شبهۀ جذر اصم:گرچه مولف از سوى علماء به عنوان شارح و مدرس افكار علماء سابق شناخته شده است و او را صاحب فكر جديدى نمىدانند اما با اين حال در لابهلاى كلمات او به مباحثى ابداعى همچون شبهۀ جذر اصم برمىخوريم.شبهۀ جذر اصم را مولف براى نفى حسن و قبح ذاتى بيان نموده است.او قائل است حسن و قبح ذاتى افعال، مستلزم اجتماع حسن و قبح در يك فعل است، مثلا وقتى مىگويم «من ديروز دروغ گفتم.» اگر اين خبر صادق باشد، حسن است با اينكه دروغ گفتن قبيح است. | ||
بلكه در مواردى صدق و كذب جمع مىشوند، مثلا مىگويم «من هرآنچه مىگويم دروغ است.» اگر اين خبر صادق باشد خودش را تكذيب مىكند.مولف قائل است كسى نتوانسته اين شبهه را حل كند.[4] | بلكه در مواردى صدق و كذب جمع مىشوند، مثلا مىگويم «من هرآنچه مىگويم دروغ است.» اگر اين خبر صادق باشد خودش را تكذيب مىكند.مولف قائل است كسى نتوانسته اين شبهه را حل كند.[4] |
ویرایش