۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
# جايگاه كتاب در منابع رجالى (كه در آن، منزلت كتاب در نزد رجاليان، مصادر كتاب، استناد مؤلّفان رجالى به كتاب، مقايسه كتاب با همگنانش و شروح، اختصارات، تصحيحات و ترجمههاى كتاب، گزارش مىشود). | # جايگاه كتاب در منابع رجالى (كه در آن، منزلت كتاب در نزد رجاليان، مصادر كتاب، استناد مؤلّفان رجالى به كتاب، مقايسه كتاب با همگنانش و شروح، اختصارات، تصحيحات و ترجمههاى كتاب، گزارش مىشود). | ||
تذكّر اين نكته لازم است كه در تنظيم منابع مورد بازشناسى، حق آن بود كه ترتيب تاريخى منابع، رعايت شود؛ ليكن به جهت اهمّيت و كاربرد فراوان كتاب رجال النجاشي، بازشناسى آن، مقدّم شد و بخش بازشناسى رجال الكشّي در نوبت آخر قرار گرفت. ...<ref>ر.ك: مقدمه مؤلف، ص10 و 11</ref> | تذكّر اين نكته لازم است كه در تنظيم منابع مورد بازشناسى، حق آن بود كه ترتيب تاريخى منابع، رعايت شود؛ ليكن به جهت اهمّيت و كاربرد فراوان كتاب رجال النجاشي، بازشناسى آن، مقدّم شد و بخش بازشناسى رجال الكشّي در نوبت آخر قرار گرفت. ....<ref>ر.ك: مقدمه مؤلف، ص10 و 11</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
«كتاب بعد از مقدمهاى كوتاه با بحث از كتاب فهرست أسماء مصنفي الشيعة [[نجاشى]] كه بهخطا از آن با عنوان رجال - شايد به دليل شهرت و خطايى كه در چاپ كتاب توسط ناشران رخ داده - ياد شده، آغاز شده است (در بحث از عنوان كتاب در صفحه 71 و 72 از اين مطلب بحث شده است. بىتوجهى به ماهيت فهرست بودن كتاب باعث شده تا مؤلفان بر نادرست بودن عنوان الرجال براى كتاب نجاشى همچنان اصرار داشته باشند). اشكالى كه در همين آغاز كار كمى خودنمايى مىكند، نحوه ورود به بحث است كه فهم كتاب را براى خواننده، خاصه اگر مخاطبان را دانشجويان رشته علوم حديث در نظر داشته باشيم، با دشوارىهايى روبهرو مىكند. در حقيقت مقدمهاى كه در آن روند تدوين حديث شيعه و علت نگارش آثار رجالى و فهرستى را توضيح دهد، لازم و ضرورى است؛ چراكه فلسفه عملى نگارش آثار رجالى و فهرستى تنها در پرتو فهم روند تدوين و تأليف متون اماميه قابل فهم است. | «كتاب بعد از مقدمهاى كوتاه با بحث از كتاب فهرست أسماء مصنفي الشيعة [[نجاشى]] كه بهخطا از آن با عنوان رجال - شايد به دليل شهرت و خطايى كه در چاپ كتاب توسط ناشران رخ داده - ياد شده، آغاز شده است (در بحث از عنوان كتاب در صفحه 71 و 72 از اين مطلب بحث شده است. بىتوجهى به ماهيت فهرست بودن كتاب باعث شده تا مؤلفان بر نادرست بودن عنوان الرجال براى كتاب نجاشى همچنان اصرار داشته باشند). اشكالى كه در همين آغاز كار كمى خودنمايى مىكند، نحوه ورود به بحث است كه فهم كتاب را براى خواننده، خاصه اگر مخاطبان را دانشجويان رشته علوم حديث در نظر داشته باشيم، با دشوارىهايى روبهرو مىكند. در حقيقت مقدمهاى كه در آن روند تدوين حديث شيعه و علت نگارش آثار رجالى و فهرستى را توضيح دهد، لازم و ضرورى است؛ چراكه فلسفه عملى نگارش آثار رجالى و فهرستى تنها در پرتو فهم روند تدوين و تأليف متون اماميه قابل فهم است. | ||
فصل نخست كتاب درباره فهرست نجاشى است. در بحثى كوتاه ...<ref>متن كتاب، ص15-19</ref>تصويرى كوتاه از اوضاع بغداد در قرن چهارم آمده است كه بهتر بود بحث تفصيلىترى از وضعيت بغداد با تكيه بر كتاب [[تاريخ مدينة السلام]] [[خطيب بغدادى]](متوفى 463) ارائه مىشد كه گزارش و آيينه زيبايى از فضاى فرهنگى بغداد در چند قرن نخست است. بهكارگيرى واژه سلفيان ...<ref>همان، ص15</ref>شايد چندان دقيق نباشد و بهتر است از واژه اهل حديث استفاده كرد كه نقش و حضور مهمى در بغداد داشتهاند. | فصل نخست كتاب درباره فهرست نجاشى است. در بحثى كوتاه ....<ref>متن كتاب، ص15-19</ref>تصويرى كوتاه از اوضاع بغداد در قرن چهارم آمده است كه بهتر بود بحث تفصيلىترى از وضعيت بغداد با تكيه بر كتاب [[تاريخ مدينة السلام]] [[خطيب بغدادى]](متوفى 463) ارائه مىشد كه گزارش و آيينه زيبايى از فضاى فرهنگى بغداد در چند قرن نخست است. بهكارگيرى واژه سلفيان ....<ref>همان، ص15</ref>شايد چندان دقيق نباشد و بهتر است از واژه اهل حديث استفاده كرد كه نقش و حضور مهمى در بغداد داشتهاند. | ||
بحث بعدى كه شناخت نجاشى نام دارد، با بحث درباره نام پدر و نياكان نجاشى آغاز شده كه البته تا حدى تطويل يافته است و علت آن ذكر نام جد، بهجاى پدر بوده كه البته امرى كاملا معهود و متداول بوده و شايد با يك تذكر و اشاره مؤلفان محترم مىتوانستد از اين بحث بگذرند. همينگونه تطويلات در ادامه بحث درباره كنيه نجاشى و موارد ديگر قابل مشاهده است. | بحث بعدى كه شناخت نجاشى نام دارد، با بحث درباره نام پدر و نياكان نجاشى آغاز شده كه البته تا حدى تطويل يافته است و علت آن ذكر نام جد، بهجاى پدر بوده كه البته امرى كاملا معهود و متداول بوده و شايد با يك تذكر و اشاره مؤلفان محترم مىتوانستد از اين بحث بگذرند. همينگونه تطويلات در ادامه بحث درباره كنيه نجاشى و موارد ديگر قابل مشاهده است. | ||
در بحث از استادان نجاشى با تفكيك ميان مشايخ اجازه و كسانى كه نجاشى در نزد آنها به تحصيل دانشهاى زمان خود پرداخته، دو فهرست ارائه شده است ...<ref>همان، ص44-61</ref>بحث كوتاهى نيز درباره عبارت «عدة» و اينكه نجاشى چه معنايى را از آن قصد كرده، نيز آمده است ...<ref>همان، ص61-66</ref>دو بحث پايانى اين بخش، سفرهاى نجاشى و آثار اوست ...<ref>همان، ص66-70</ref> | در بحث از استادان نجاشى با تفكيك ميان مشايخ اجازه و كسانى كه نجاشى در نزد آنها به تحصيل دانشهاى زمان خود پرداخته، دو فهرست ارائه شده است ....<ref>همان، ص44-61</ref>بحث كوتاهى نيز درباره عبارت «عدة» و اينكه نجاشى چه معنايى را از آن قصد كرده، نيز آمده است ....<ref>همان، ص61-66</ref>دو بحث پايانى اين بخش، سفرهاى نجاشى و آثار اوست ....<ref>همان، ص66-70</ref> | ||
بخش بعدى كتاب كه عنوان شيوهشناسى [[رجال النجاشي|رجال نجاشى]] ...<ref>همان، ص81-111</ref>نام دارد، به بحث از برخى خصوصيات كتاب فهرست نجاشى اختصاص يافته است. در تكميل مباحث اين بخش كتاب در فصل بعدى با عنوان «آراى رجالى نجاشى» ...<ref>همان، ص113-134</ref>به نوع و نحوه توثيقات و الفاظ جرح و تعديل كه نجاشى در معرفى افراد به كار برده، اختصاص يافته است (البته اگر توجه داشته باشيم كه نجاشى با بهرهگيرى از فهارس كهنتر به تدوين كتاب خود پرداخته در آن صورت نمىتوان تمام الفاظ جرح و تعديل را به نجاشى نسبت داد و برخى از اين الفاظ مىتواند برگرفته از فهارس كهنتر باشد). اشكال بىتوجهى به نگرش فهرستى در فصل بعدى كتاب نيز وجود دارد، خاصه در بخش «مصادر [[رجال النجاشي|رجال نجاشى]]» كه نويسندگان كتاب همانند بسيارى از ديگر كسان در بازشناسى منابع مكتوب مورد استفاده نجاشى، تنها به ذكر مواردى كه نجاشى بهتصريح از آنها بهعنوان منبع خود ياد كرده، سخن گفتهاند ...<ref>همان، ص149-164</ref>؛ حال آنكه با توجه به نگرش فهرستى، منابع ديگرى نيز در اختيار نجاشى بوده، خاصه فهارس تأليفشده اصحاب كه مهمترين منابع نجاشى بودهاند. صورت شفاهى در بيان و استفاده از اين منابع باعث شده است تا مؤلفان محترم در شناسايى كامل منابع [[رجال النجاشي|رجال نجاشى]] ناكام باشند. | بخش بعدى كتاب كه عنوان شيوهشناسى [[رجال النجاشي|رجال نجاشى]] ....<ref>همان، ص81-111</ref>نام دارد، به بحث از برخى خصوصيات كتاب فهرست نجاشى اختصاص يافته است. در تكميل مباحث اين بخش كتاب در فصل بعدى با عنوان «آراى رجالى نجاشى» ....<ref>همان، ص113-134</ref>به نوع و نحوه توثيقات و الفاظ جرح و تعديل كه نجاشى در معرفى افراد به كار برده، اختصاص يافته است (البته اگر توجه داشته باشيم كه نجاشى با بهرهگيرى از فهارس كهنتر به تدوين كتاب خود پرداخته در آن صورت نمىتوان تمام الفاظ جرح و تعديل را به نجاشى نسبت داد و برخى از اين الفاظ مىتواند برگرفته از فهارس كهنتر باشد). اشكال بىتوجهى به نگرش فهرستى در فصل بعدى كتاب نيز وجود دارد، خاصه در بخش «مصادر [[رجال النجاشي|رجال نجاشى]]» كه نويسندگان كتاب همانند بسيارى از ديگر كسان در بازشناسى منابع مكتوب مورد استفاده نجاشى، تنها به ذكر مواردى كه نجاشى بهتصريح از آنها بهعنوان منبع خود ياد كرده، سخن گفتهاند ....<ref>همان، ص149-164</ref>؛ حال آنكه با توجه به نگرش فهرستى، منابع ديگرى نيز در اختيار نجاشى بوده، خاصه فهارس تأليفشده اصحاب كه مهمترين منابع نجاشى بودهاند. صورت شفاهى در بيان و استفاده از اين منابع باعث شده است تا مؤلفان محترم در شناسايى كامل منابع [[رجال النجاشي|رجال نجاشى]] ناكام باشند. | ||
[[شيخ طوسى]] و نقش وى در تدوين دو كتاب [[رجال طوسی|الرجال]] و [[فهرست طوسی|الفهرست]]، دومين شخصيت رجالى متقدم امامى است كه مورد بحث قرار گرفته است. همانند نجاشى، بحث مؤلفان با گزارشى درباره زندگىنامه شيخ طوسى كه مشتمل بر عمده اطلاعات مندرج در منابع درباره شيخ طوسى است، آغاز شده است ...<ref>همان، ص179-192</ref>، هرچند اشكالاتى نيز در آن ديده مىشود؛ بهعنوان مثال در اشاره به طوس كه زادگاه شيخ طوسى ذكر شده، گفته شده كه از مراكز علمى مهم خراسان بوده است كه نادرست است و شيخ طوسى بيشتر بهره علمى خود را در نيشابور و نزد عالمان نامدار آن شهر فراگرفته است. نكتهاى كه مرحوم [[سيد عبدالعزيز طباطبائى]] در مقدمهاى كه در مجموعه مقالات كنگره شيخ طوسى در سال 1390ق برگزار شده بود، در مقالهاى كه درباره شيخ طوسى نگاشته بود و اينكه ترجمه عربى آن در آغاز كتاب الفهرست به تصحيح ايشان منتشر شده، نيز آمده است. به نظر مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبائى، شيخ طوسى در نيشابور كه مركز مهم علمى جهان اسلام بوده و به احتمال قوى در نزد ابوحازم عمر بن احمد بن ابراهيم عبدوى (متوفى 417ق) و كسان ديگرى در همان شهر تحصيل دانشهاى متداول عصر خود را به انجام رسانده باشد. گزارش از كتاب الفهرست شيخ طوسى، نخستين بحث مؤلفان درباره آثار مورد بحث شيخ طوسى است. بعد از بحثى كوتاه درباره نام كتاب الفهرست ...<ref>همان، ص193-195</ref>، بررسى علل نگارش كتاب الفهرست توسط شيخ طوسى مورد بحث قرار گرفته است. | [[شيخ طوسى]] و نقش وى در تدوين دو كتاب [[رجال طوسی|الرجال]] و [[فهرست طوسی|الفهرست]]، دومين شخصيت رجالى متقدم امامى است كه مورد بحث قرار گرفته است. همانند نجاشى، بحث مؤلفان با گزارشى درباره زندگىنامه شيخ طوسى كه مشتمل بر عمده اطلاعات مندرج در منابع درباره شيخ طوسى است، آغاز شده است ....<ref>همان، ص179-192</ref>، هرچند اشكالاتى نيز در آن ديده مىشود؛ بهعنوان مثال در اشاره به طوس كه زادگاه شيخ طوسى ذكر شده، گفته شده كه از مراكز علمى مهم خراسان بوده است كه نادرست است و شيخ طوسى بيشتر بهره علمى خود را در نيشابور و نزد عالمان نامدار آن شهر فراگرفته است. نكتهاى كه مرحوم [[سيد عبدالعزيز طباطبائى]] در مقدمهاى كه در مجموعه مقالات كنگره شيخ طوسى در سال 1390ق برگزار شده بود، در مقالهاى كه درباره شيخ طوسى نگاشته بود و اينكه ترجمه عربى آن در آغاز كتاب الفهرست به تصحيح ايشان منتشر شده، نيز آمده است. به نظر مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبائى، شيخ طوسى در نيشابور كه مركز مهم علمى جهان اسلام بوده و به احتمال قوى در نزد ابوحازم عمر بن احمد بن ابراهيم عبدوى (متوفى 417ق) و كسان ديگرى در همان شهر تحصيل دانشهاى متداول عصر خود را به انجام رسانده باشد. گزارش از كتاب الفهرست شيخ طوسى، نخستين بحث مؤلفان درباره آثار مورد بحث شيخ طوسى است. بعد از بحثى كوتاه درباره نام كتاب الفهرست ....<ref>همان، ص193-195</ref>، بررسى علل نگارش كتاب الفهرست توسط شيخ طوسى مورد بحث قرار گرفته است. | ||
بعد از بحثى كوتاه درباره شخصى كه شيخ طوسى در آغاز نگارش كتاب خود از او ياد كرده ...<ref>همان، ص196-198</ref>، گزارشى از نسخههاى خطى الفهرست شيخ طوسى ...<ref>همان، ص198-205</ref>آمده كه همانند فهرست نسخههاى كتاب نجاشى بهتر بود بهصورت ارجاعى به اثر كتابشناسى آثار حديثى حتى اگر در هنگام تأليف كتاب حاضر آماده نشر نبوده، ارجاع داده مىشد. | بعد از بحثى كوتاه درباره شخصى كه شيخ طوسى در آغاز نگارش كتاب خود از او ياد كرده ....<ref>همان، ص196-198</ref>، گزارشى از نسخههاى خطى الفهرست شيخ طوسى ....<ref>همان، ص198-205</ref>آمده كه همانند فهرست نسخههاى كتاب نجاشى بهتر بود بهصورت ارجاعى به اثر كتابشناسى آثار حديثى حتى اگر در هنگام تأليف كتاب حاضر آماده نشر نبوده، ارجاع داده مىشد. | ||
بىتوجهى به اينكه شيخ طوسى كتاب الفهرست را عموما بر اساس فهارس نگاشتهشده عالمان امامى پيش از خود سامان داده است، در اينجا نيز خودنمايى مىكند و اين اشكالاتى را در طرح برخى مباحث به وجود آورده است (بهعنوان مثال در بحث از طرق و اسناد مىتوان اين مشكل را ديد). همينگونه در مباحث بعدى كتاب الفهرست (بحث از توجه به جرح و تعديل و الفاظى كه شيخ طوسى در اين مورد به كار برده، مذهب و گرايشهاى افراد) نيز قابل مشاهده است. همانگونهكه در قبل نيز اشاره شده الفاظ مختلف جرح و تعديل را نمىتوان بهطور كلى به شيخ نسبت داد؛ چراكه اگر فرض بهرهگيرى شيخ طوسى از فهارس پيش از خود را مد نظر داشته باشيم، بخشى از اين جرح و تعديلها در حقيقت به منابع شيخ طوسى بازمىگردد. يكى از مباحث مطرح درباره كتاب الفهرست، موضوع تعويض اسناد است كه بهتفصيل مورد بحث قرار گرفته است ...<ref>همان، ص233-245</ref> | بىتوجهى به اينكه شيخ طوسى كتاب الفهرست را عموما بر اساس فهارس نگاشتهشده عالمان امامى پيش از خود سامان داده است، در اينجا نيز خودنمايى مىكند و اين اشكالاتى را در طرح برخى مباحث به وجود آورده است (بهعنوان مثال در بحث از طرق و اسناد مىتوان اين مشكل را ديد). همينگونه در مباحث بعدى كتاب الفهرست (بحث از توجه به جرح و تعديل و الفاظى كه شيخ طوسى در اين مورد به كار برده، مذهب و گرايشهاى افراد) نيز قابل مشاهده است. همانگونهكه در قبل نيز اشاره شده الفاظ مختلف جرح و تعديل را نمىتوان بهطور كلى به شيخ نسبت داد؛ چراكه اگر فرض بهرهگيرى شيخ طوسى از فهارس پيش از خود را مد نظر داشته باشيم، بخشى از اين جرح و تعديلها در حقيقت به منابع شيخ طوسى بازمىگردد. يكى از مباحث مطرح درباره كتاب الفهرست، موضوع تعويض اسناد است كه بهتفصيل مورد بحث قرار گرفته است ....<ref>همان، ص233-245</ref> | ||
در بحث بعدى كتاب (جايگاه الفهرست در منابع رجالى)، بحثى درباره مصادر الفهرست آمده است ...<ref>همان، ص248-251</ref> | در بحث بعدى كتاب (جايگاه الفهرست در منابع رجالى)، بحثى درباره مصادر الفهرست آمده است ....<ref>همان، ص248-251</ref> | ||
سومين كتاب مورد بحث از چهار كتاب متقدم اماميه در مباحث رجالى و فهرستى، كتاب الرجال شيخ طوسى است. شايد اگر بحث از اين كتاب با گزارشى از پيشينه نگارش كتابهاى رجالى در ميان عالمان پيش از شيخ طوسى آغاز مىشد، كمك بيشترى به فهم خواننده مىنمود. بعد از بحث كوتاهى درباره نام كتاب و تاريخ تأليف ...<ref>همان، ص263-264</ref>، بههمراه بحث از انگيزه و موضوع تأليف و شيوه تنظيم كتاب آمده است. يكى از مشكلات كتاب رجال شيخ طوسى، تكرارهاى آمده در آن است، خاصه با توجه به اينكه شيخ طوسى بابى را در انتهاى كتاب خود با عنوان «كسانى كه از ائمه روايت نقل نكردهاند»، آورده، اما نام برخى از افراد ذكرشده در اين بخش، در بحث از شاگردان و اصحاب ائمه آمده است. بحث از اين مسئله و راهحلهايى كه ارائه شده، موضوعى است كه بهتفصيل مورد بحث قرار گرفته است ...<ref>همان، ص276-288</ref> | سومين كتاب مورد بحث از چهار كتاب متقدم اماميه در مباحث رجالى و فهرستى، كتاب الرجال شيخ طوسى است. شايد اگر بحث از اين كتاب با گزارشى از پيشينه نگارش كتابهاى رجالى در ميان عالمان پيش از شيخ طوسى آغاز مىشد، كمك بيشترى به فهم خواننده مىنمود. بعد از بحث كوتاهى درباره نام كتاب و تاريخ تأليف ....<ref>همان، ص263-264</ref>، بههمراه بحث از انگيزه و موضوع تأليف و شيوه تنظيم كتاب آمده است. يكى از مشكلات كتاب رجال شيخ طوسى، تكرارهاى آمده در آن است، خاصه با توجه به اينكه شيخ طوسى بابى را در انتهاى كتاب خود با عنوان «كسانى كه از ائمه روايت نقل نكردهاند»، آورده، اما نام برخى از افراد ذكرشده در اين بخش، در بحث از شاگردان و اصحاب ائمه آمده است. بحث از اين مسئله و راهحلهايى كه ارائه شده، موضوعى است كه بهتفصيل مورد بحث قرار گرفته است ....<ref>همان، ص276-288</ref> | ||
بخش آراى شيخ طوسى در رجال با بحثى درباره توثيقات عام درباره افرادى كه شيخ طوسى بهعنوان اصحاب [[امام جعفر صادق(ع)]] از آنها ياد كرده، آغاز شده است ...<ref>همان، ص305-318</ref> | بخش آراى شيخ طوسى در رجال با بحثى درباره توثيقات عام درباره افرادى كه شيخ طوسى بهعنوان اصحاب [[امام جعفر صادق(ع)]] از آنها ياد كرده، آغاز شده است ....<ref>همان، ص305-318</ref> | ||
بحث از الفاظ جرح و تعديل ...<ref>همان، ص318-325</ref>و يا تعبير خاص «أسند عنه» كه در كتاب رجال شيخ طوسى به كار رفته ...<ref>همان، ص325-344</ref>، دو موضوع مورد بحث بعدى درباره كتاب رجال شيخ طوسى است. | بحث از الفاظ جرح و تعديل ....<ref>همان، ص318-325</ref>و يا تعبير خاص «أسند عنه» كه در كتاب رجال شيخ طوسى به كار رفته ....<ref>همان، ص325-344</ref>، دو موضوع مورد بحث بعدى درباره كتاب رجال شيخ طوسى است. | ||
آخرين كتاب مورد بحث از منابع كهن رجالى اماميه، كتاب معرفة الناقلين عن الأئمة الصادقين است كه تلخيصى از آن با عنوان [[اختيار معرفة الرجال]] توسط شيخ طوسى باقى مانده است. در معرفى اين كتاب، بهتفصيل از شرح حال [[كشى]] بحث شده و در ادامه گزارشى مفصل درباره كتاب رجال او ارائه شده است. كتاب [[اختيار معرفة الرجال (تحقیق رجایی)|رجال كشى]]، خاصه براى پژوهشگران تاريخ اماميه در سه قرن نخستين هجرى، اثر بىبديلى است كه به دليل نقل گزارشهاى مختلف و گاه متعارض، براى شناخت جريانهاى مختلف و متداول در ميان اماميه سه قرن اول هجرى، اثرى بىبديل است» ...<ref>ر.ك: رحمتى، محمدكاظم، ص52-59</ref> | آخرين كتاب مورد بحث از منابع كهن رجالى اماميه، كتاب معرفة الناقلين عن الأئمة الصادقين است كه تلخيصى از آن با عنوان [[اختيار معرفة الرجال]] توسط شيخ طوسى باقى مانده است. در معرفى اين كتاب، بهتفصيل از شرح حال [[كشى]] بحث شده و در ادامه گزارشى مفصل درباره كتاب رجال او ارائه شده است. كتاب [[اختيار معرفة الرجال (تحقیق رجایی)|رجال كشى]]، خاصه براى پژوهشگران تاريخ اماميه در سه قرن نخستين هجرى، اثر بىبديلى است كه به دليل نقل گزارشهاى مختلف و گاه متعارض، براى شناخت جريانهاى مختلف و متداول در ميان اماميه سه قرن اول هجرى، اثرى بىبديل است» ....<ref>ر.ك: رحمتى، محمدكاظم، ص52-59</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
پاورقىهاى كتاب به ارجاعنويسى و توضيح برخى از لغات متن اختصاص يافته است. | پاورقىهاى كتاب به ارجاعنويسى و توضيح برخى از لغات متن اختصاص يافته است. | ||
فهارس در پايان كتاب آمده است ...<ref>متن كتاب، ص502-557</ref> | فهارس در پايان كتاب آمده است ....<ref>متن كتاب، ص502-557</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش