پرش به محتوا

تحرير المقال في كليات علم الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۹: خط ۵۹:
1. نويسنده در مقدمه‌اش كه آن را در تاريخ آخر محرم 1412 در قم نوشته، بعد از اشاره به نقش احاديث در استنباط احكام و اهميت شناسايى راويان احاديث براى كشف اعتبار روايات، چنين افزوده است: «... دانش رجال، مسئوليت شناسايى وثاقت يا ضعف راويان را بر عهده دارد و مباحث موجود در اين علم به دو بخش عمده تقسيم مى‌شود: 1. مطالبى كه در آن از اشخاص راويان به‌صورت شخصى و جدا جدا بحث مى‌شود و جزئيات اين علم را تشكيل مى‌دهد؛ 2. مطالبى كه اساس اين علم را به‌عنوان دانشى مستقلّ و آلى تقويت مى‌كند و قواعدى را مطرح مى‌سازد كه در بخش پيشين مورد استفاده قرار مى‌گيرد و آن عبارت است از كليات اين علم.
1. نويسنده در مقدمه‌اش كه آن را در تاريخ آخر محرم 1412 در قم نوشته، بعد از اشاره به نقش احاديث در استنباط احكام و اهميت شناسايى راويان احاديث براى كشف اعتبار روايات، چنين افزوده است: «... دانش رجال، مسئوليت شناسايى وثاقت يا ضعف راويان را بر عهده دارد و مباحث موجود در اين علم به دو بخش عمده تقسيم مى‌شود: 1. مطالبى كه در آن از اشخاص راويان به‌صورت شخصى و جدا جدا بحث مى‌شود و جزئيات اين علم را تشكيل مى‌دهد؛ 2. مطالبى كه اساس اين علم را به‌عنوان دانشى مستقلّ و آلى تقويت مى‌كند و قواعدى را مطرح مى‌سازد كه در بخش پيشين مورد استفاده قرار مى‌گيرد و آن عبارت است از كليات اين علم.


دانشمندان اين فنّ بيشتر از بخش دوم به‌صورت غير فنّى و نه در چارچوبه منطقى تحقيق كرده‌اند؛ درحالى‌كه اين بخش از زيربناهاى بخش ديگر است؛ چون اين بخش به‌منزله قواعد فقهى نسبت به فروع فقهى است. كتاب حاضر، همين بخش از علم رجال را نشان مى‌دهد» ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص4</ref>
دانشمندان اين فنّ بيشتر از بخش دوم به‌صورت غير فنّى و نه در چارچوبه منطقى تحقيق كرده‌اند؛ درحالى‌كه اين بخش از زيربناهاى بخش ديگر است؛ چون اين بخش به‌منزله قواعد فقهى نسبت به فروع فقهى است. كتاب حاضر، همين بخش از علم رجال را نشان مى‌دهد» ....<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص4</ref>


2. نويسنده در بحث نياز به علم رجال، ادله موافقان و مخالفان را آورده و به نقد و بررسى آن پرداخته و سرانجام به اين نتيجه رسيده است: «... از مباحث طولانى كه ذكر شد، نياز به دانش رجال و حساسيت و اهميت نقش آن در عمليات استنباط احكام آشكار گرديد» ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص11-25</ref>
2. نويسنده در بحث نياز به علم رجال، ادله موافقان و مخالفان را آورده و به نقد و بررسى آن پرداخته و سرانجام به اين نتيجه رسيده است: «... از مباحث طولانى كه ذكر شد، نياز به دانش رجال و حساسيت و اهميت نقش آن در عمليات استنباط احكام آشكار گرديد» ....<ref>ر.ك: متن كتاب، ص11-25</ref>


3. نويسنده بعد از بحث در مورد مدرك حجيت قول رجاليان سرانجام به اين نتيجه رسيده است: از آنچه گذشت به دست آمد كه قول رجالى از باب خبر واحد، حجت است؛ پس در آن هيچ مطلبى، شرط نيست جز آنچه در هر خبر ديگرى شرط است؛ يعنى: وثاقت ناقل و استناد نقل به حسّ ...<ref>ر.ك: همان، ص39</ref>
3. نويسنده بعد از بحث در مورد مدرك حجيت قول رجاليان سرانجام به اين نتيجه رسيده است: از آنچه گذشت به دست آمد كه قول رجالى از باب خبر واحد، حجت است؛ پس در آن هيچ مطلبى، شرط نيست جز آنچه در هر خبر ديگرى شرط است؛ يعنى: وثاقت ناقل و استناد نقل به حسّ ....<ref>ر.ك: همان، ص39</ref>


4. نويسنده هفت راه براى احراز وثاقت راوى برشمرده است و از جمله چنين نوشته است: يكى از مواردى كه وثاقت با آن ثابت مى‌شود اين است كه يكى از اعلام متأخرين بر او نصّ و تصريح كند، درصورتى‌كه مُخبِر، معاصر با مُخبَرٌعنه باشد يا نزديك به عصر او باشد به‌صورتى كه احتمال بدهيم درباره او كه از روى حسّ گفته باشد و به همين جهت توثيقات [[شيخ منتجب‌الدين]] يا [[ابن شهرآشوب]] را نسبت به راويان در اسانيد كتب اربعه روايى مى‌پذيريم، ولى توثيقات [[احمد بن طاووس]] يا [[علامه حلى]] يا [[ابن داود]] مقبول نيست ...<ref>ر.ك: همان، ص50</ref>
4. نويسنده هفت راه براى احراز وثاقت راوى برشمرده است و از جمله چنين نوشته است: يكى از مواردى كه وثاقت با آن ثابت مى‌شود اين است كه يكى از اعلام متأخرين بر او نصّ و تصريح كند، درصورتى‌كه مُخبِر، معاصر با مُخبَرٌعنه باشد يا نزديك به عصر او باشد به‌صورتى كه احتمال بدهيم درباره او كه از روى حسّ گفته باشد و به همين جهت توثيقات [[شيخ منتجب‌الدين]] يا [[ابن شهرآشوب]] را نسبت به راويان در اسانيد كتب اربعه روايى مى‌پذيريم، ولى توثيقات [[احمد بن طاووس]] يا [[علامه حلى]] يا [[ابن داود]] مقبول نيست ....<ref>ر.ك: همان، ص50</ref>


5. نويسنده يادآور شده است كه تعارض تضعيف با توثيق خاص به سه صورت قابل تصور است و صورت اولش، تعارض ثنائى است و آن به اين ترتيب است كه يكى از رجاليان يك راوى را توثيق كند، درحالى‌كه رجالى ديگرى او را تضعيف كرده است. در اين صورت حكم اين است كه هر دو (توثيق و تضعيف) ساقط مى‌شود؛ چه بگوييم كه قول رجالى از باب مطلق خبر حجت است، همان‌طوركه حقّ همين است و چه بگوييم از باب شهادت يا فتوى يا خبرويت حجت است؛ چون دليل حجيت شامل اين دو با هم نمى‌شود؛ چون با هم متنافى هستند و همچنين يكى از آن دو به‌صورت معين دليلى بر حجيتش نداريم؛ چون ترجيح بلامرجح محال است يا دليل هر دو مساوى است و همچنين نمى‌توان گفت كه يكى از آن دو به‌صورت غير معين حجت است؛ چون در خارج هرچه هست، معين است.
5. نويسنده يادآور شده است كه تعارض تضعيف با توثيق خاص به سه صورت قابل تصور است و صورت اولش، تعارض ثنائى است و آن به اين ترتيب است كه يكى از رجاليان يك راوى را توثيق كند، درحالى‌كه رجالى ديگرى او را تضعيف كرده است. در اين صورت حكم اين است كه هر دو (توثيق و تضعيف) ساقط مى‌شود؛ چه بگوييم كه قول رجالى از باب مطلق خبر حجت است، همان‌طوركه حقّ همين است و چه بگوييم از باب شهادت يا فتوى يا خبرويت حجت است؛ چون دليل حجيت شامل اين دو با هم نمى‌شود؛ چون با هم متنافى هستند و همچنين يكى از آن دو به‌صورت معين دليلى بر حجيتش نداريم؛ چون ترجيح بلامرجح محال است يا دليل هر دو مساوى است و همچنين نمى‌توان گفت كه يكى از آن دو به‌صورت غير معين حجت است؛ چون در خارج هرچه هست، معين است.


پس آنچه كه گفته مى‌شود كه قول [[نجاشى]](ره) مقدّم بر قول [[شيخ طوسى]](ره) است، در مواردى كه با هم تعارض كنند، چون او خبرويت بيشترى در علم رجال دارد، درست نيست و هيچ وجهى ندارد؛ زيرا اين مطلب هرچند احتمال صحت كلام نجاشى را افزون مى‌سازد، ولى مانع از شمول دليل حجيت قول شيخ طوسى (ره) نمى‌شود... ...<ref>ر.ك: همان، ص122-123</ref>
پس آنچه كه گفته مى‌شود كه قول [[نجاشى]](ره) مقدّم بر قول [[شيخ طوسى]](ره) است، در مواردى كه با هم تعارض كنند، چون او خبرويت بيشترى در علم رجال دارد، درست نيست و هيچ وجهى ندارد؛ زيرا اين مطلب هرچند احتمال صحت كلام نجاشى را افزون مى‌سازد، ولى مانع از شمول دليل حجيت قول شيخ طوسى (ره) نمى‌شود... ....<ref>ر.ك: همان، ص122-123</ref>


6. «[[رجال نجاشی|فهرس النجاشي]]»، نويسنده اين كتاب ابوالعباس (يا ابوالحسين) احمد بن على بن احمد بن عباس نجاشى است و او يكى از ثقات و اجلا است و گذشت كه دقتش در روايت به‌صورتى است كه روايت نمى‌كند بدون واسطه جز از ثقه و به همين جهت حكم كرديم به اينكه مشايخ بدون واسطه او، ثقه هستند. او اين كتاب را براى پاسخ به طعنه گروهى از مخالفان ما نوشته است كه ادعا كرده‌اند شما در گذشته خود نه دانشمندى داشته‌ايد و نه كتابى! همان‌طوركه در مقدمه كتابش تصريح كرده است و به همين جهت انتظار اين بود كه اين كتاب فهرستى براى اسامى نويسندگان شيعى باشد؛ وليكن او در كتابش كسانى را هم ذكر كرده كه براى شيعه كتاب نوشته‌اند، ولى خودشان شيعه نبوده‌اند و به همين جهت برخى از ياران ما (شيعه) بنا را بر اين گذاشته‌اند كه هر كسى كه نجاشى در كتابش ذكر كرده بدون اينكه اشكالى به مذهبش كند او شيعه است و اين بنا اگر صحتش را بپذيريم فايده مهمى ندارد؛ چون مذهب راوى در قبول روايتش تأثيرى ندارد، مگر آنكه روايتش مربوط به عقيده‌اش باشد. سپس اين كتاب به خاطر اشتمال بر بيان حالات بسيارى از راويان (از نظر وثاقت و ضعف) و نيز اتقان نويسنده‌اش (نجاشى)، مهمّ‌ترين منبع رجالى است ...<ref>ر.ك: همان، ص152-153</ref>
6. «[[رجال نجاشی|فهرس النجاشي]]»، نويسنده اين كتاب ابوالعباس (يا ابوالحسين) احمد بن على بن احمد بن عباس نجاشى است و او يكى از ثقات و اجلا است و گذشت كه دقتش در روايت به‌صورتى است كه روايت نمى‌كند بدون واسطه جز از ثقه و به همين جهت حكم كرديم به اينكه مشايخ بدون واسطه او، ثقه هستند. او اين كتاب را براى پاسخ به طعنه گروهى از مخالفان ما نوشته است كه ادعا كرده‌اند شما در گذشته خود نه دانشمندى داشته‌ايد و نه كتابى! همان‌طوركه در مقدمه كتابش تصريح كرده است و به همين جهت انتظار اين بود كه اين كتاب فهرستى براى اسامى نويسندگان شيعى باشد؛ وليكن او در كتابش كسانى را هم ذكر كرده كه براى شيعه كتاب نوشته‌اند، ولى خودشان شيعه نبوده‌اند و به همين جهت برخى از ياران ما (شيعه) بنا را بر اين گذاشته‌اند كه هر كسى كه نجاشى در كتابش ذكر كرده بدون اينكه اشكالى به مذهبش كند او شيعه است و اين بنا اگر صحتش را بپذيريم فايده مهمى ندارد؛ چون مذهب راوى در قبول روايتش تأثيرى ندارد، مگر آنكه روايتش مربوط به عقيده‌اش باشد. سپس اين كتاب به خاطر اشتمال بر بيان حالات بسيارى از راويان (از نظر وثاقت و ضعف) و نيز اتقان نويسنده‌اش (نجاشى)، مهمّ‌ترين منبع رجالى است ....<ref>ر.ك: همان، ص152-153</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش