۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در باب گردآورندگان يا راويان اثر نيز اختلاف نظر وجود دارد. ماسينيون<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص12</ref>به نام چند تن اشاره كرده كه نخستين آنها جابر بن حيّان كوفى (قرن دوم) است. | در باب گردآورندگان يا راويان اثر نيز اختلاف نظر وجود دارد. ماسينيون<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص12</ref>به نام چند تن اشاره كرده كه نخستين آنها جابر بن حيّان كوفى (قرن دوم) است. | ||
از جمله دلايل وى اين است كه جابر بن حيّان كتابهايى به نام امام تأليف كرده است. ذوالنون مصرى (متوفى 246)، كه به ادعاى ماسينيون نخستين ويراستار تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]]است، شاگرد ابن حيّان در علم كيميا بوده و ابن حيّان كتابهايى در زهد نوشته و لقبش نيز «صوفى» بوده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] <ref>ص422</ref>نيز در زمره كتابهاى ابن حيّان به كتاب التفسير اشاره كرده، اما [[آقابزرگ طهرانى]]<ref>ج4، ص268</ref>درباره اينكه چنين كتابى تفسير قرآن باشد ترديد دارد. گرچه جابر بن حيّان در كيميا شاگرد [[امام صادق]] دانسته شده<ref>سزگين، ج1، جزء 3، ص267</ref>و [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] <ref>ص420</ref>، اين ادعا را به شيعيان نسبت داده، در هيچيك از كتابهاى رجال شيعه از جابر بن حيّان نامى برده نشده است. نويا<ref>ص130-129</ref>دليل اين امر را در روايتهايى مىيابد كه درباره [[امام صادق]] نقل شده و منعكسكننده دو وجه واقعى و فراواقعى شخصيت ايشان است. | از جمله دلايل وى اين است كه جابر بن حيّان كتابهايى به نام امام تأليف كرده است. ذوالنون مصرى (متوفى 246)، كه به ادعاى ماسينيون نخستين ويراستار تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]]است، شاگرد ابن حيّان در علم كيميا بوده و ابن حيّان كتابهايى در زهد نوشته و لقبش نيز «صوفى» بوده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]<ref>ص422</ref>نيز در زمره كتابهاى ابن حيّان به كتاب التفسير اشاره كرده، اما [[آقابزرگ طهرانى]]<ref>ج4، ص268</ref>درباره اينكه چنين كتابى تفسير قرآن باشد ترديد دارد. گرچه جابر بن حيّان در كيميا شاگرد [[امام صادق]] دانسته شده<ref>سزگين، ج1، جزء 3، ص267</ref>و [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]<ref>ص420</ref>، اين ادعا را به شيعيان نسبت داده، در هيچيك از كتابهاى رجال شيعه از جابر بن حيّان نامى برده نشده است. نويا<ref>ص130-129</ref>دليل اين امر را در روايتهايى مىيابد كه درباره [[امام صادق]] نقل شده و منعكسكننده دو وجه واقعى و فراواقعى شخصيت ايشان است. | ||
شخصيت ديگرى كه از او بهعنوان گردآورنده مجموعه تفسيرى ياد مىشود، ابن ابىالعوجاء است. ماسينيون<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص13</ref>براى تأييد اين نظر نيز دلايلى آورده كه به زعم خود او قوىاند؛ از جمله اينكه معتقد است ابن ابىالعوجاء (كه از طريق حمّاد بن سلمه، از مريدان قديم حسن بصرى است) اصول عقايد خود را اصلاح كرده و مجموعهاى از احاديث فراهم آورده بوده است. ماسينيون مىافزايد كه اين مجموعه بر مشرب عرفانى است و گردآورنده آن، مانند [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، آماج دو تهمت ظاهرا متضاد (تشبيه و تعطيل) است. دلايل مذكور كافى نيست و سخنان ماسينيون از حد احتمال فراتر نمىرود. علاوه بر اين، ابن ابىالعوجاء در زمره اصحاب [[امام صادق]] ذكر نشده است. از آن مهمتر اينكه وى در 155، به اتهام زنديق بودن، در كوفه به قتل رسيده<ref>ابن اثير، ج6، ص7</ref>و نهتنها از [[امام صادق]] روايتى نقل نكرده، بلكه مناظرههايى با حضرت داشته است<ref>براى نمونه، ر.ك: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، ج1، ص77-76؛ مجلسى، ج3، ص31</ref> | شخصيت ديگرى كه از او بهعنوان گردآورنده مجموعه تفسيرى ياد مىشود، ابن ابىالعوجاء است. ماسينيون<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص13</ref>براى تأييد اين نظر نيز دلايلى آورده كه به زعم خود او قوىاند؛ از جمله اينكه معتقد است ابن ابىالعوجاء (كه از طريق حمّاد بن سلمه، از مريدان قديم حسن بصرى است) اصول عقايد خود را اصلاح كرده و مجموعهاى از احاديث فراهم آورده بوده است. ماسينيون مىافزايد كه اين مجموعه بر مشرب عرفانى است و گردآورنده آن، مانند [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، آماج دو تهمت ظاهرا متضاد (تشبيه و تعطيل) است. دلايل مذكور كافى نيست و سخنان ماسينيون از حد احتمال فراتر نمىرود. علاوه بر اين، ابن ابىالعوجاء در زمره اصحاب [[امام صادق]] ذكر نشده است. از آن مهمتر اينكه وى در 155، به اتهام زنديق بودن، در كوفه به قتل رسيده<ref>ابن اثير، ج6، ص7</ref>و نهتنها از [[امام صادق]] روايتى نقل نكرده، بلكه مناظرههايى با حضرت داشته است<ref>براى نمونه، ر.ك: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، ج1، ص77-76؛ مجلسى، ج3، ص31</ref> | ||
از ديگر كسانى كه احاديث روايتشده از [[امام صادق]] را نقل كرده، فضيل بن عياض مكى (متوفى 187) است<ref>سلمى، ج1، مقدمه ماسينيون، ص9</ref>عالمان رجال وى را، كه از مشايخ تصوف است، جزو محدّثان آورده و توثيق كردهاند<ref>براى نمونه، ر.ك: ابن حبّان، ج7، ص315؛ محمد بن احمد ذهبى، ج3، ص361</ref>قاضى عياض سبتى<ref>ج2، ص214</ref>فضيل را از شاگردان مالك دانسته و گفته كه وى از مالك، حديث و فقه آموخته است. ذوالنون مصرى، سنّىمذهب ديگر، نيز از اين احاديث ياد كرده است<ref>سلمى، همان جا</ref>ذوالنون نيز از جمله شاگردان و دانشآموختگان مستقيم مالك بوده است<ref>قاضى عياض، ج2، ص189</ref>بااينهمه، نقل است كه وى اين احاديث تفسيرى را از طريق فضل بن غانم خُزاعى از مالك اخذ كرده و مالك نيز احتمالا آنها را از [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]]گرفته بوده است<ref>سلمى، ج1، مقدمه ماسينيون، ص10</ref>محمد بن احمد ذهبى<ref>ج2، ص33</ref>، به نقل از دارقطنى، آورده كه در اعتبار برخى از روايتهايى كه ذوالنون از مالك نقل كرده، ترديد هست، اما اين روايتها را مشخص نكرده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] <ref>ص419 423</ref>، ذوالنون را در زمره كسانى دانسته كه در علم كيميا تأليفاتى دارند، اما سخنى از تفسير او به ميان نياورده است. | از ديگر كسانى كه احاديث روايتشده از [[امام صادق]] را نقل كرده، فضيل بن عياض مكى (متوفى 187) است<ref>سلمى، ج1، مقدمه ماسينيون، ص9</ref>عالمان رجال وى را، كه از مشايخ تصوف است، جزو محدّثان آورده و توثيق كردهاند<ref>براى نمونه، ر.ك: ابن حبّان، ج7، ص315؛ محمد بن احمد ذهبى، ج3، ص361</ref>قاضى عياض سبتى<ref>ج2، ص214</ref>فضيل را از شاگردان مالك دانسته و گفته كه وى از مالك، حديث و فقه آموخته است. ذوالنون مصرى، سنّىمذهب ديگر، نيز از اين احاديث ياد كرده است<ref>سلمى، همان جا</ref>ذوالنون نيز از جمله شاگردان و دانشآموختگان مستقيم مالك بوده است<ref>قاضى عياض، ج2، ص189</ref>بااينهمه، نقل است كه وى اين احاديث تفسيرى را از طريق فضل بن غانم خُزاعى از مالك اخذ كرده و مالك نيز احتمالا آنها را از [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]]گرفته بوده است<ref>سلمى، ج1، مقدمه ماسينيون، ص10</ref>محمد بن احمد ذهبى<ref>ج2، ص33</ref>، به نقل از دارقطنى، آورده كه در اعتبار برخى از روايتهايى كه ذوالنون از مالك نقل كرده، ترديد هست، اما اين روايتها را مشخص نكرده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]<ref>ص419 423</ref>، ذوالنون را در زمره كسانى دانسته كه در علم كيميا تأليفاتى دارند، اما سخنى از تفسير او به ميان نياورده است. | ||
== صحت انتساب == | == صحت انتساب == |
ویرایش