۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' </ref>' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
زبان و ادبيات كتاب حاضر دوگانه است به اين ترتيب كه بخش مقدمه، با استفاده از زبان عربى معاصر نوشته شده، ولى در بخش متن اصلى كتاب، مطالب و عبارات بدون دخل و تصرف از مجموعه آثار ابن رشد انتخاب شده و بهصورت نقل قول مستقيم آورده شده است كه به شيوه زبان عربى قديم است. | زبان و ادبيات كتاب حاضر دوگانه است به اين ترتيب كه بخش مقدمه، با استفاده از زبان عربى معاصر نوشته شده، ولى در بخش متن اصلى كتاب، مطالب و عبارات بدون دخل و تصرف از مجموعه آثار ابن رشد انتخاب شده و بهصورت نقل قول مستقيم آورده شده است كه به شيوه زبان عربى قديم است. | ||
نويسنده در مطلبى كه تحت عنوان «منهجية تحقيق الموسوعة» نوشته، روش و مراحل انجام اين پژوهش را به اين صورت شرح داده كه اين فعاليت علمى نخست با تعيين مضمون اصطلاحات آغاز شد و با تنظيم اصطلاحات و ترتيب نوشتن آن ادامه يافت و با ساماندهى به منابع پژوهش پايان پذيرفت. سپس نويسنده نام و نشان و مشخصات منابعى را ذكر كرده كه در اثر حاضر از آن استفاده كرده و بعد علامتهاى اختصارى آثار مذكور را كه در اين كتاب آمده، مشخص كرده است <ref>مقدمه كتاب، ص XXII- XXVIII ص</ref> | نويسنده در مطلبى كه تحت عنوان «منهجية تحقيق الموسوعة» نوشته، روش و مراحل انجام اين پژوهش را به اين صورت شرح داده كه اين فعاليت علمى نخست با تعيين مضمون اصطلاحات آغاز شد و با تنظيم اصطلاحات و ترتيب نوشتن آن ادامه يافت و با ساماندهى به منابع پژوهش پايان پذيرفت. سپس نويسنده نام و نشان و مشخصات منابعى را ذكر كرده كه در اثر حاضر از آن استفاده كرده و بعد علامتهاى اختصارى آثار مذكور را كه در اين كتاب آمده، مشخص كرده است<ref>مقدمه كتاب، ص XXII- XXVIII ص</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
درباره محتواى اين اثر، چند نكته گفتنى است: | درباره محتواى اين اثر، چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده، مباحث كتاب را از واژههاى «ابتداء»، «إبدال»، «أبدان»، «أبدان الحيوان» و «إبصار» <ref>متن كتاب، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «حاجات إنسانية» و «حادث» ادامه داده <ref>همان، ص353</ref> و با «يفعل و ينفعل» و «يقين» <ref>همان، ص1250</ref> به پايان رسانده است. | #نويسنده، مباحث كتاب را از واژههاى «ابتداء»، «إبدال»، «أبدان»، «أبدان الحيوان» و «إبصار»<ref>متن كتاب، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «حاجات إنسانية» و «حادث» ادامه داده<ref>همان، ص353</ref> و با «يفعل و ينفعل» و «يقين»<ref>همان، ص1250</ref> به پايان رسانده است. | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد در مورد اجتهاد چنين نوشته است: اجتهاد آن است كه مجتهد توانش را در راه طلب با ابزارهايى كه شرط آن است، به كار برد و اما شرط مجتهد آن است كه اصولى را كه از آن استنباط مىكند (كتاب و سنت و اجماع) بشناسد و در نزد او قوانين و احوالى باشد كه با آن به استنباط بپردازد. قياس نيست مگر آنچه كه به اصلى بازگردد و آن يكى از اقسام اجتهاد است؛ زيرا اجتهاد گاه بر چيزى واقع مىشود كه به اصلى بازمىگردد و گاه بر چيزى كه به اصلى بازنمىگردد... پس اجتهاد اعم از قياس است... <ref>همان، ص6</ref> | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد در مورد اجتهاد چنين نوشته است: اجتهاد آن است كه مجتهد توانش را در راه طلب با ابزارهايى كه شرط آن است، به كار برد و اما شرط مجتهد آن است كه اصولى را كه از آن استنباط مىكند (كتاب و سنت و اجماع) بشناسد و در نزد او قوانين و احوالى باشد كه با آن به استنباط بپردازد. قياس نيست مگر آنچه كه به اصلى بازگردد و آن يكى از اقسام اجتهاد است؛ زيرا اجتهاد گاه بر چيزى واقع مىشود كه به اصلى بازمىگردد و گاه بر چيزى كه به اصلى بازنمىگردد... پس اجتهاد اعم از قياس است...<ref>همان، ص6</ref> | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد در مورد «صواعق» چنين نوشته است: رعد و برق و صاعقه هر سه جنسشان يكى است و اختلاف در فصلهايى است كه به آن ملحق مىشود... <ref>همان، ص594</ref> | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد در مورد «صواعق» چنين نوشته است: رعد و برق و صاعقه هر سه جنسشان يكى است و اختلاف در فصلهايى است كه به آن ملحق مىشود...<ref>همان، ص594</ref> | ||
#نويسنده به نقل از آثار ابن رشد، بحثهاى متعددى از او در مورد عقل و انواع آن نقل كرده <ref>همان، ص680-721</ref> و از جمله چنين آورده است كه: عقل جمهور و عموم مردم از تخيل جدا نمىشود و بلكه آنچه در آن تخيلات نباشد، در نزد آنان هيچ و پوچ است <ref>همان، ص690</ref> | #نويسنده به نقل از آثار ابن رشد، بحثهاى متعددى از او در مورد عقل و انواع آن نقل كرده<ref>همان، ص680-721</ref> و از جمله چنين آورده است كه: عقل جمهور و عموم مردم از تخيل جدا نمىشود و بلكه آنچه در آن تخيلات نباشد، در نزد آنان هيچ و پوچ است<ref>همان، ص690</ref> | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد معناى «علم الوحي» را چنين نوشته است: علمى كه از جانب وحى دريافت شده فقط براى تمام كردن علوم عقل آمده. مقصود اين است كه در هر موردى كه عقل از آن عاجز شود، خداى تعالى انسان را از جانب وحى آگاه گرداند و ناتوانى از شناسايى مدركاتى كه علم به آنها در زندگى انسان ضرورى است، چند گونه است: گاه عجز بهگونهاى است كه عقل بههيچوجه توانى ندارد و بهطور مطلق عاجز است؛ يعنى در طبيعت عقل از آن نظر كه عقل است، نيست كه آن را دريابد و گاه بهگونهاى است كه مربوط به صنفى از مردم است و... علم وحى رحمتى است كه شامل همه اين موارد مىشود <ref>ر.ك: همان، ص748</ref> | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن رشد معناى «علم الوحي» را چنين نوشته است: علمى كه از جانب وحى دريافت شده فقط براى تمام كردن علوم عقل آمده. مقصود اين است كه در هر موردى كه عقل از آن عاجز شود، خداى تعالى انسان را از جانب وحى آگاه گرداند و ناتوانى از شناسايى مدركاتى كه علم به آنها در زندگى انسان ضرورى است، چند گونه است: گاه عجز بهگونهاى است كه عقل بههيچوجه توانى ندارد و بهطور مطلق عاجز است؛ يعنى در طبيعت عقل از آن نظر كه عقل است، نيست كه آن را دريابد و گاه بهگونهاى است كه مربوط به صنفى از مردم است و... علم وحى رحمتى است كه شامل همه اين موارد مىشود<ref>ر.ك: همان، ص748</ref> | ||
#نويسنده به نقل از ابن رشد، معناى «وضع الشرايع» را به اين صورت آورده است كه شناخت وضع شرايع حاصل نمىشود مگر بعد از معرفت خدا و سعادت و شقاوت انسانى و با شناسايى امور ارادى كه با آن مىتوان به سعادت رسيد و آن امور عبارت است از خيرات و حسنات و اما امور مانع سعادت و باعث شقاوت اخروى عبارت است از شرور و سيئات <ref>همان، ص1247</ref> | #نويسنده به نقل از ابن رشد، معناى «وضع الشرايع» را به اين صورت آورده است كه شناخت وضع شرايع حاصل نمىشود مگر بعد از معرفت خدا و سعادت و شقاوت انسانى و با شناسايى امور ارادى كه با آن مىتوان به سعادت رسيد و آن امور عبارت است از خيرات و حسنات و اما امور مانع سعادت و باعث شقاوت اخروى عبارت است از شرور و سيئات<ref>همان، ص1247</ref> | ||
#عنوان «موسوعة مصطلحات ابن رشد الفيلسوف»، چنين القا مىكند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاص ابن رشد است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، به معنى دقيق كلمه اصطلاح نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عام هستند كه در نوشتههاى دانشمندان ديگر و همچنين در آثار ابن رشد هم مطرح شدهاند و افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به ابن رشد ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيست؛ بهطور مثال، «ربا» كه در اين كتاب آمده <ref>همان، ص480</ref>، هرچند واقعاً اصطلاح است، ولى اصطلاح خاص ابن رشد نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب ابن رشد نيست كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد و از اين قبيل فراوان است و در بسيارى از موارد اساساً آنچه ذكر شده لغتى بيش نيست و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارد؛ بهعنوان مثال، «عجز» فقط واژهاى است كه ابن رشد هم آن را بهمناسبتى استفاده كرده است <ref>ر.ك: همان، ص657</ref> | #عنوان «موسوعة مصطلحات ابن رشد الفيلسوف»، چنين القا مىكند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاص ابن رشد است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، به معنى دقيق كلمه اصطلاح نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عام هستند كه در نوشتههاى دانشمندان ديگر و همچنين در آثار ابن رشد هم مطرح شدهاند و افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به ابن رشد ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيست؛ بهطور مثال، «ربا» كه در اين كتاب آمده<ref>همان، ص480</ref>، هرچند واقعاً اصطلاح است، ولى اصطلاح خاص ابن رشد نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب ابن رشد نيست كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد و از اين قبيل فراوان است و در بسيارى از موارد اساساً آنچه ذكر شده لغتى بيش نيست و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارد؛ بهعنوان مثال، «عجز» فقط واژهاى است كه ابن رشد هم آن را بهمناسبتى استفاده كرده است<ref>ر.ك: همان، ص657</ref> | ||
#شايان ذكر است كه نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار ابن رشد بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است. | #شايان ذكر است كه نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار ابن رشد بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
نويسنده در مقدمه كتاب، پاورقىهايى آورده كه گاه توضيحى است <ref>مثلاً ر.ك: مقدمه كتاب، ص VIII، پاورقى 1 و 2</ref> و گاه ارجاعى و استنادى <ref>مثلاً ر.ك: همان، ص XIII، پاورقى 1</ref>، ولى براى متن كتاب هيچ پاورقى نياورده و به ارجاعات درونمتنى اكتفا كرده است. | نويسنده در مقدمه كتاب، پاورقىهايى آورده كه گاه توضيحى است<ref>مثلاً ر.ك: مقدمه كتاب، ص VIII، پاورقى 1 و 2</ref> و گاه ارجاعى و استنادى<ref>مثلاً ر.ك: همان، ص XIII، پاورقى 1</ref>، ولى براى متن كتاب هيچ پاورقى نياورده و به ارجاعات درونمتنى اكتفا كرده است. | ||
در پايان كتاب فهرستهاى فنى (يك- فهرست موضوعات و ريشههايش؛ دو- مسند سهزبانه اصطلاحات به چند صورت: (1. عربى - فرانسوى - انگليسى؛ 2. انگليسى - فرانسوى - عربى؛ 3. فرانسوى - انگليسى - عربى) و سه- فهرست اصطلاحات) تنظيم شده است <ref>ر.ك: همان، ص1253-1506</ref> | در پايان كتاب فهرستهاى فنى (يك- فهرست موضوعات و ريشههايش؛ دو- مسند سهزبانه اصطلاحات به چند صورت: (1. عربى - فرانسوى - انگليسى؛ 2. انگليسى - فرانسوى - عربى؛ 3. فرانسوى - انگليسى - عربى) و سه- فهرست اصطلاحات) تنظيم شده است<ref>ر.ك: همان، ص1253-1506</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش