پرش به محتوا

نظم الدرر في تناسب الآيات و السور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' </ref>' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۳: خط ۴۳:




'''نظم الدرر في تناسب الآيات و السور'''، اثر [[بقاعی، ابراهیم بن عمر|ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى]] (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سوره‌ها و آيه‌ها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سوره‌ها و آيه با آيه‌ها در ضمن سوره‌ها، نگاشته است <ref>مهدوى راد، محمدعلى، ص55</ref>
'''نظم الدرر في تناسب الآيات و السور'''، اثر [[بقاعی، ابراهیم بن عمر|ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى]] (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سوره‌ها و آيه‌ها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سوره‌ها و آيه با آيه‌ها در ضمن سوره‌ها، نگاشته است<ref>مهدوى راد، محمدعلى، ص55</ref>


كتاب به زبان عربى و در قرن نهم هجرى نوشته شده و تحقيق و تحصيح آن، توسط عبدالرزاق غالب المهدى صورت گرفته است.
كتاب به زبان عربى و در قرن نهم هجرى نوشته شده و تحقيق و تحصيح آن، توسط عبدالرزاق غالب المهدى صورت گرفته است.
خط ۵۲: خط ۵۲:
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در هشت جلد، تنظيم شده است.
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در هشت جلد، تنظيم شده است.


شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، به‌طور كلى بررسى مى‌كند، آن‌گاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مى‌پردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مى‌كند <ref>ر.ك: پاورقى مستنصر مير، ص400</ref>
شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، به‌طور كلى بررسى مى‌كند، آن‌گاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مى‌پردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مى‌كند<ref>ر.ك: پاورقى مستنصر مير، ص400</ref>


اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مى‌رسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز <ref>ر.ك: مهدوى راد، محمدعلى، ص55</ref>
اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مى‌رسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز<ref>ر.ك: مهدوى راد، محمدعلى، ص55</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==




نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سوره‌ها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كرده‌ايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» <ref>ص: 29</ref> ذكر نموده است <ref>مقدمه، ج1، ص3-9</ref>
نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سوره‌ها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كرده‌ايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند»<ref>ص: 29</ref> ذكر نموده است<ref>مقدمه، ج1، ص3-9</ref>


فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مى‌توان در امور زير، خلاصه نمود:
فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مى‌توان در امور زير، خلاصه نمود:


#پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مى‌كند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مى‌داند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مى كند <ref>رجايى، مهدى</ref>
#پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مى‌كند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مى‌داند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مى كند<ref>رجايى، مهدى</ref>
#پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيله‌اى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مى‌كند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آن‌ها در كنار يكديگر <ref>ر.ك: همان</ref>
#پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيله‌اى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مى‌كند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آن‌ها در كنار يكديگر<ref>ر.ك: همان</ref>
#:بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مى‌داند؛ به‌طورى‌كه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مى‌شود، اما اگر انسان كم‌هوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آن‌ها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مى‌پندارد و چه‌بسا آن‌ها را نفى‌كننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود <ref>همان</ref>
#:بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مى‌داند؛ به‌طورى‌كه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مى‌شود، اما اگر انسان كم‌هوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آن‌ها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مى‌پندارد و چه‌بسا آن‌ها را نفى‌كننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود<ref>همان</ref>
#كمك به كمتر شدن مشكل‌هاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه به‌ظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بى‌توجهى به اين علم درباره آن‌ها به حيرت افتاده‌اند، ذكر مى‌كند و از جمله آن‌ها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مى‌كند <ref>ر.ك: همان</ref>
#كمك به كمتر شدن مشكل‌هاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه به‌ظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بى‌توجهى به اين علم درباره آن‌ها به حيرت افتاده‌اند، ذكر مى‌كند و از جمله آن‌ها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مى‌كند<ref>ر.ك: همان</ref>
#پى بردن به حكمت تكرار داستان‌هاى قرآن <ref>همان</ref>
#پى بردن به حكمت تكرار داستان‌هاى قرآن<ref>همان</ref>


انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آن‌ها اشاره شده است، عبارتند از:
انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آن‌ها اشاره شده است، عبارتند از:


#مناسبات جمله‌اى: از نمونه آياتى كه جمله‌هاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مى‌رسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلال‌ها [ى ماه] از تو مى‌پرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاه‌شمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانه‌ها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانه‌ها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مى‌آيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلال‌هاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ <ref>ر.ك: همان</ref>
#مناسبات جمله‌اى: از نمونه آياتى كه جمله‌هاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مى‌رسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلال‌ها [ى ماه] از تو مى‌پرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاه‌شمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانه‌ها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانه‌ها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مى‌آيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلال‌هاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟<ref>ر.ك: همان</ref>
#:بقاعى در اين‌گونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مى‌دهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادت‌هاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آن‌ها عادت كرده، از مشكل‌ترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفته‌اند، ملاك قصد به‌سوى خدا، بيرون آمدن از عادت‌ها و سعى در قبول فرمان‌هاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله ''' «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» ''' را بر آيه ''' «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» ''' عطف مى‌كند، عمل اعراب را زشت مى‌شمارد و به آن‌ها هشدار مى‌دهد كه آن‌ها همان گونه كه كارشان را به‌عكس انجام مى‌دادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آن‌ها وارونه بود و از امورى سؤال مى‌كردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مى‌تواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مى‌توان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد»» <ref>همان</ref>
#:بقاعى در اين‌گونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مى‌دهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادت‌هاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آن‌ها عادت كرده، از مشكل‌ترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفته‌اند، ملاك قصد به‌سوى خدا، بيرون آمدن از عادت‌ها و سعى در قبول فرمان‌هاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله ''' «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» ''' را بر آيه ''' «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» ''' عطف مى‌كند، عمل اعراب را زشت مى‌شمارد و به آن‌ها هشدار مى‌دهد كه آن‌ها همان گونه كه كارشان را به‌عكس انجام مى‌دادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آن‌ها وارونه بود و از امورى سؤال مى‌كردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مى‌تواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مى‌توان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد»»<ref>همان</ref>
#تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جمله‌اى، رايج‌ترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيه‌اى است و مناسبات آيه‌اى از فراگيرترين بحث‌هاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مى‌خوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسله‌اى از ابهام و اشكال‌ها براى آن‌ها به وجود مى‌آيد و از خود مى‌پرسند چرا بايد آيه‌هاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يك‌باره به سراغ تاريخ انبيا مى‌رود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مى‌رود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مى‌شود و...؟.
#تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جمله‌اى، رايج‌ترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيه‌اى است و مناسبات آيه‌اى از فراگيرترين بحث‌هاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مى‌خوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسله‌اى از ابهام و اشكال‌ها براى آن‌ها به وجود مى‌آيد و از خود مى‌پرسند چرا بايد آيه‌هاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يك‌باره به سراغ تاريخ انبيا مى‌رود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مى‌رود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مى‌شود و...؟.
#:بقاعى در اين اثر، مى‌كوشد به اين سؤال‌هاى فرضى كه در ذهن هر خواننده‌اى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ به‌عنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مى‌پرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مى‌نويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوف‌عليه آن در آيه قبل مشاهده نمى‌شود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچ‌كس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مى‌گوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، ''' «أَمْ» ''' را حرف عطفى مى‌داند كه معطوف‌عليه آن حذف شده و آن را نظير آيه ''' «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» '''؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مى‌كند كه در اين آيه هم معطوف‌عليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مى‌داند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مى‌كند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكم‌هايى بازدارد» <ref>همان</ref>
#:بقاعى در اين اثر، مى‌كوشد به اين سؤال‌هاى فرضى كه در ذهن هر خواننده‌اى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ به‌عنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مى‌پرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مى‌نويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوف‌عليه آن در آيه قبل مشاهده نمى‌شود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچ‌كس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مى‌گوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، ''' «أَمْ» ''' را حرف عطفى مى‌داند كه معطوف‌عليه آن حذف شده و آن را نظير آيه ''' «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» '''؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مى‌كند كه در اين آيه هم معطوف‌عليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مى‌داند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مى‌كند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكم‌هايى بازدارد»<ref>همان</ref>
#:به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مى‌شود. اين مناسبات عبارتند از:
#:به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مى‌شود. اين مناسبات عبارتند از:
#تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛
#تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛
خط ۸۱: خط ۸۱:
#تناسب لفظ و محتواى آيات؛
#تناسب لفظ و محتواى آيات؛
#تناسب ''' «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» ''' با درون‌مايه سوره؛
#تناسب ''' «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» ''' با درون‌مايه سوره؛
#تناسب آيه‌هاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سوره‌ها <ref>ر.ك: همان</ref>
#تناسب آيه‌هاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سوره‌ها<ref>ر.ك: همان</ref>


در پايان مى‌توان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سوره‌ها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كم‌نظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سوره‌ها و آيات، بى‌نظير است <ref>ر.ك: پاورقى مستنصر مير، ص400</ref>
در پايان مى‌توان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سوره‌ها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كم‌نظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سوره‌ها و آيات، بى‌نظير است<ref>ر.ك: پاورقى مستنصر مير، ص400</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۹۰: خط ۹۰:
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.


پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و در آن‌ها علاوه بر ترجمه اعلام مذكور در متن <ref>ر.ك: پاورقى، ج1، ص11</ref>، به ذكر منابع <ref>ر.ك: همان، ص16</ref> و توضيح برخى لغات متن، پرداخته شده است <ref>ر.ك: همان، ص19</ref>
پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و در آن‌ها علاوه بر ترجمه اعلام مذكور در متن<ref>ر.ك: پاورقى، ج1، ص11</ref>، به ذكر منابع<ref>ر.ك: همان، ص16</ref> و توضيح برخى لغات متن، پرداخته شده است<ref>ر.ك: همان، ص19</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش