۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، دارای سخن مرکز نشر حقایق اسلامی، و محتوای مطالب در پنج فصل است. برخی از مهمترین منابع آن عبارتاند از [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] ، الطبقات الکبری، فتح الباری، عمدة القاری، ارشاد الساری، الانساب، الاصابه [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] ، تذکرة الحفاظ، تاریخ دمشق، کفایة الطالب، شرح صحیح مسلم و... . | کتاب، دارای سخن مرکز نشر حقایق اسلامی، و محتوای مطالب در پنج فصل است. برخی از مهمترین منابع آن عبارتاند از [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]]، الطبقات الکبری، فتح الباری، عمدة القاری، ارشاد الساری، الانساب، الاصابه [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]]، تذکرة الحفاظ، تاریخ دمشق، کفایة الطالب، شرح صحیح مسلم و... . | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
آیتالله میلانی مینویسد این اثر رساله مختصری است که به درخواست برخی از برادران ایمانی درباره اثبات سندی و دلالی حدیث مدینة العلم نوشتهام.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>فصل اول کتاب درباره راویان حدیث از صحابه و تابعین و علما و دلایل ثبوت این خبر از پیامبر خدا(ص) است. نویسنده مطالب این فصل را ضمن ده فایده بیان میکند. | آیتالله میلانی مینویسد این اثر رساله مختصری است که به درخواست برخی از برادران ایمانی درباره اثبات سندی و دلالی حدیث مدینة العلم نوشتهام.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>فصل اول کتاب درباره راویان حدیث از صحابه و تابعین و علما و دلایل ثبوت این خبر از پیامبر خدا(ص) است. نویسنده مطالب این فصل را ضمن ده فایده بیان میکند. | ||
ایشان در فایده اول ده تن از راویان حدیث از صحابه که این روایت را نقل کردهاند را برشمرده است؛ عبدالله بن مسعود، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ، عبدالله بن عمر، حذیفه و عمرو بن عاص ازجمله آنان هستند. در ادامه در فایده دوم، از چهارده تن از تابعین و راویان از آنها نام میبرد که اصبغ بن نباته، جریر الضبی و سلیمان بن مهران کوفی (معروف به اعمش) هم در آنها هستند. در فایده سوم نام روایان حدیث را به ترتیب قرن میبرد. شروع این کار از قرن سوم و با ابوبکر عبدالرزاق بن همام صنعانی است و پایان آن قرن سیزدهم و با عبدالغنی الغنیمی.<ref>ر.ک: همان، ص12-23</ref>فایده چهارم در ذکر نام کسانی است که بر صحت روایت «مدینة العلم» تصریح کردهاند. او در این بخش نوزده تن از عالمان بزرگ اهل تسنن و کتابهایشان که در آن تصریح به صحت این روایت کردهاند را نام میبرد.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>فایده پنجم به ذکر نام کسانی که بر «حسن» بودن سند این روایت تصریح کردهاند اختصاص دارد. آیتالله میلانی مینویسد: برخی از این نویسندگان بر حسن بهصورت مطلق تصریح کردهاند و برخی بعضی طرق آن را صحیح دانستهاند. در میان تحسین گران روایت کسانی هستند که قائل به صحت آن هم هستند. نویسنده جمع میان این دو نظریه (صحیح بودن سند یا حسن بودن آن) اینگونه بیان میکند که شاید آن شخص در ابتدا قائل به حُسن روایت بوده و سپس صحت آن برایش آشکار شده است (همانگونه که سیوطی به وقوع این امر برای خودش تصریح کرده است). همچنین ممکن است آن شخص بعضی طرق روایت را صحیح بداند و برخی دیگر را حَسَن (مانند گنجی).<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>فایده ششم در ذکر اسامی کسانی است که روایت را بدون بررسی پذیرفتهاند. و فایده هفتم در ذکر آنان که در کتابهایشان امیرالمؤمنین(ع) را به «باب مدینة العلم» خواندهاند. در فایده هشتم از شاعرانی نام برده میشود که این منقبت را به نظم کشیدهاند؛ فردوسی، سنایی، خاقانی، عطار، مولوی، سعدی، ابن فهد، صنعانی و ... ازجمله آناناند. در فایده نهم شهرت و تواتر روایت بر مبنای کلمات اهل سنت بررسی شده است. نویسنده در این فایده به نه مورد از اقوال علمای اهل سنت استشهاد میکند. نویسنده در فایده دهم، شانزده دلیل در قطعی صدور بودن روایت میآورد.<ref>ر.ک: همان، ص26-38</ref> | ایشان در فایده اول ده تن از راویان حدیث از صحابه که این روایت را نقل کردهاند را برشمرده است؛ عبدالله بن مسعود، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، عبدالله بن عمر، حذیفه و عمرو بن عاص ازجمله آنان هستند. در ادامه در فایده دوم، از چهارده تن از تابعین و راویان از آنها نام میبرد که اصبغ بن نباته، جریر الضبی و سلیمان بن مهران کوفی (معروف به اعمش) هم در آنها هستند. در فایده سوم نام روایان حدیث را به ترتیب قرن میبرد. شروع این کار از قرن سوم و با ابوبکر عبدالرزاق بن همام صنعانی است و پایان آن قرن سیزدهم و با عبدالغنی الغنیمی.<ref>ر.ک: همان، ص12-23</ref>فایده چهارم در ذکر نام کسانی است که بر صحت روایت «مدینة العلم» تصریح کردهاند. او در این بخش نوزده تن از عالمان بزرگ اهل تسنن و کتابهایشان که در آن تصریح به صحت این روایت کردهاند را نام میبرد.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>فایده پنجم به ذکر نام کسانی که بر «حسن» بودن سند این روایت تصریح کردهاند اختصاص دارد. آیتالله میلانی مینویسد: برخی از این نویسندگان بر حسن بهصورت مطلق تصریح کردهاند و برخی بعضی طرق آن را صحیح دانستهاند. در میان تحسین گران روایت کسانی هستند که قائل به صحت آن هم هستند. نویسنده جمع میان این دو نظریه (صحیح بودن سند یا حسن بودن آن) اینگونه بیان میکند که شاید آن شخص در ابتدا قائل به حُسن روایت بوده و سپس صحت آن برایش آشکار شده است (همانگونه که سیوطی به وقوع این امر برای خودش تصریح کرده است). همچنین ممکن است آن شخص بعضی طرق روایت را صحیح بداند و برخی دیگر را حَسَن (مانند گنجی).<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>فایده ششم در ذکر اسامی کسانی است که روایت را بدون بررسی پذیرفتهاند. و فایده هفتم در ذکر آنان که در کتابهایشان امیرالمؤمنین(ع) را به «باب مدینة العلم» خواندهاند. در فایده هشتم از شاعرانی نام برده میشود که این منقبت را به نظم کشیدهاند؛ فردوسی، سنایی، خاقانی، عطار، مولوی، سعدی، ابن فهد، صنعانی و ... ازجمله آناناند. در فایده نهم شهرت و تواتر روایت بر مبنای کلمات اهل سنت بررسی شده است. نویسنده در این فایده به نه مورد از اقوال علمای اهل سنت استشهاد میکند. نویسنده در فایده دهم، شانزده دلیل در قطعی صدور بودن روایت میآورد.<ref>ر.ک: همان، ص26-38</ref> | ||
در فصل دوم این اثر، وجوه دلالت حدیث بر امامت بررسی میشود. این روایت دلالت بر اعلمیت امیرالمؤمنین علی(ع) دارد و اعلمیت دلالت بر افضلیت میکند؛ بنابراین افضل مستحق امامت است.<ref>ر.ک: همان، ص26-38</ref> | در فصل دوم این اثر، وجوه دلالت حدیث بر امامت بررسی میشود. این روایت دلالت بر اعلمیت امیرالمؤمنین علی(ع) دارد و اعلمیت دلالت بر افضلیت میکند؛ بنابراین افضل مستحق امامت است.<ref>ر.ک: همان، ص26-38</ref> |
ویرایش