۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
كتاب پيرامون تاريخ قرآن به رشتۀ تحرير در آمده است كه مؤلف آن تاريخ قرآن را از جهات مختلف همچون حروف هفتگانه، خط قرآن-قرائت به معنا،جمع قرآن در زمان خلفاى سهگانه و قرائت شاذ، مورد بررسى قرار داده است. | كتاب پيرامون تاريخ قرآن به رشتۀ تحرير در آمده است كه مؤلف آن تاريخ قرآن را از جهات مختلف همچون حروف هفتگانه، خط قرآن-قرائت به معنا،جمع قرآن در زمان خلفاى سهگانه و قرائت شاذ، مورد بررسى قرار داده است. | ||
وى با تحقيقاتى كه پيرامون حديث سبعة احرف از جهات مختلف انجام داده است تلاش نموده ارتباط آن را با قرائت قرآن بر قرار نمايد و اثبات نموده كه منظور از عدد هفت، كثرت است نه عدد واقعى آن.لذا قرائتهاى مختلف مىتواند بيشتر و يا كمتر از هفت نيز باشد و در ادامۀ آن قرائت شاذ و ويژگيهاى آن را نيز مورد بررسى قرار داده است و از آنجا كه بعد از رحلت پيامبر گرامى اسلام(ص) مصاحف متعددى (همچون مصحف ابن مسعود-ابى بن | وى با تحقيقاتى كه پيرامون حديث سبعة احرف از جهات مختلف انجام داده است تلاش نموده ارتباط آن را با قرائت قرآن بر قرار نمايد و اثبات نموده كه منظور از عدد هفت، كثرت است نه عدد واقعى آن.لذا قرائتهاى مختلف مىتواند بيشتر و يا كمتر از هفت نيز باشد و در ادامۀ آن قرائت شاذ و ويژگيهاى آن را نيز مورد بررسى قرار داده است و از آنجا كه بعد از رحلت پيامبر گرامى اسلام(ص) مصاحف متعددى (همچون مصحف ابن مسعود-ابى بن كعب، مصحف [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نوشته شده هر كدام از اين مصاحف را بررسى و ويژگيهاى هر كدام را بيان نموده و معتقد است كه هر كدام از شخصيتهاى فوق با توجه به قبيلهاى كه در آن زندگى مىكردند و آن قبيله حروف مخصوصى براى اداى مقصود خود داشتهاند،قرائت آن نيز تابع همان قبيله مىباشد مانند مصحف ابن مسعود كه از قبيلۀ هذيل بود و هذيل به جاى حرف «حاء» حرف «عين» را به كار مىبردند وى در پايان كتاب راويان روايت حديث«سبعة احرف» را به طرق مختلف بيان نموده است | ||
تذكر:مؤلف محترم در بحث «پژوهشى پيرامون مصحف [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، مسالۀ تحريف قرآن را از زبان حاجى نورى صاحب كتاب فصل الخطاب ذكر مىنمايد ولى نامه طبرسى را مىبرد كه به نظر مىرسد ايشان بين اين دو شخصيت خلط و اشتباه نموده و فكر مىكند يك نفر مىباشند، و اين مطلب با ادعاى ايشان كه مىگويد:مطالب تاريخ قرآن را محققانه انجام دادهام، ناسازگار است.زيرا نسبت ميرزا حسين نورى،[[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] است نه طبرسى كه نسبت مفسر مجمع البيان و منكر تحريف است. | تذكر:مؤلف محترم در بحث «پژوهشى پيرامون مصحف [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، مسالۀ تحريف قرآن را از زبان حاجى نورى صاحب كتاب فصل الخطاب ذكر مىنمايد ولى نامه طبرسى را مىبرد كه به نظر مىرسد ايشان بين اين دو شخصيت خلط و اشتباه نموده و فكر مىكند يك نفر مىباشند، و اين مطلب با ادعاى ايشان كه مىگويد:مطالب تاريخ قرآن را محققانه انجام دادهام، ناسازگار است.زيرا نسبت ميرزا حسين نورى،[[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] است نه طبرسى كه نسبت مفسر مجمع البيان و منكر تحريف است. |
ویرایش