پرش به محتوا

مجموعه مصنفات شیخ اشراق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' </ref>' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - ' </ref>' به '</ref>')
خط ۶۳: خط ۶۳:
===جلد اول===
===جلد اول===
# التلويحات اللوحية و العرشية (العلم الثالث): تلویحات، یکى از مهم‌ترین آثار سهروردى است که با حجم اندکش حاوى قواعد بسیارى است. این اثر در کنار آثارى چون: «المشارع و المطارحات» و «المقاومات»، ابتدا از فلسفه مشائى با‌ تفسیر‌ خاص‌ سهروردى سخن گفته و سـپس بـر‌ این‌ مبنا‌ فلسفه اشراق مورد تحقیق قرار گرفته است. گفتنى است کتاب‌های «تلویحات»، «مقاومات» و «مطارحات»، هرکدام داراى سه بخش منطق، طبیعیات و الهیات‌ هسـتند‌ که تـنها بخش الهیات این سه اثر تصحیح و در این مجموعه گنجانده شده و بخش‌هاى منطق‌ و طبیعیات‌ نـیامده اسـت.
# التلويحات اللوحية و العرشية (العلم الثالث): تلویحات، یکى از مهم‌ترین آثار سهروردى است که با حجم اندکش حاوى قواعد بسیارى است. این اثر در کنار آثارى چون: «المشارع و المطارحات» و «المقاومات»، ابتدا از فلسفه مشائى با‌ تفسیر‌ خاص‌ سهروردى سخن گفته و سـپس بـر‌ این‌ مبنا‌ فلسفه اشراق مورد تحقیق قرار گرفته است. گفتنى است کتاب‌های «تلویحات»، «مقاومات» و «مطارحات»، هرکدام داراى سه بخش منطق، طبیعیات و الهیات‌ هسـتند‌ که تـنها بخش الهیات این سه اثر تصحیح و در این مجموعه گنجانده شده و بخش‌هاى منطق‌ و طبیعیات‌ نـیامده اسـت.
شیخ اشراق در این کتاب و دیگر آثارى که به روش مـشاء نـوشته، روح‌ اشراق‌ را نمایانده است. وى به‌ هـمان‌ انـدازه که از زبـان اسـتدلال بـهره برده، به زبـان شـهود نیز سخن گفته است<ref>ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص40 </ref>
شیخ اشراق در این کتاب و دیگر آثارى که به روش مـشاء نـوشته، روح‌ اشراق‌ را نمایانده است. وى به‌ هـمان‌ انـدازه که از زبـان اسـتدلال بـهره برده، به زبـان شـهود نیز سخن گفته است<ref>ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص40</ref>
# المقاومات (العلم الثالث): در واقع تکمله و ضمیمه‌اى است بر التلویحات و آن‌گونه که سهروردى مى‌گوید، در این کتاب آنچه را که از مطالب تلویحات نـیاز بـه اصلاح داشته‌، اصلاح‌ کرده است؛ بنابراین کتاب مقاومات ضمن تکرار و توضیح مطالب تلویحات، بر جنبه‌هاى اشراقى نیز تأکید بیشترى دارد<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>
# المقاومات (العلم الثالث): در واقع تکمله و ضمیمه‌اى است بر التلویحات و آن‌گونه که سهروردى مى‌گوید، در این کتاب آنچه را که از مطالب تلویحات نـیاز بـه اصلاح داشته‌، اصلاح‌ کرده است؛ بنابراین کتاب مقاومات ضمن تکرار و توضیح مطالب تلویحات، بر جنبه‌هاى اشراقى نیز تأکید بیشترى دارد<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>
# المشارع و المطارحات (العلم الثالث): چنان‌که در مـقدمه‌ آن تـصریح شده، به‌عنوان مقدمه ضرورى «حـكمة الإشـراق»‌ نـگاشته‌ شده‌ است. این اثر، شامل آمیزه‌اى از‌ مباحث‌ استدلالى یونانى و اشراقى است. سهروردى در مقدمه، این کتاب را به همه کسانى‌ توصیه‌ مى‌کند که تبحرى در علوم‌ اسـتدلالى‌ بـه دسـت‌ نیاورده‌ و بنابراین‌ مسیر خود را در جهت حکمت‌ متعالى‌ اشـراق مـسدود کرده‌اند<ref>همان</ref>
# المشارع و المطارحات (العلم الثالث): چنان‌که در مـقدمه‌ آن تـصریح شده، به‌عنوان مقدمه ضرورى «حـكمة الإشـراق»‌ نـگاشته‌ شده‌ است. این اثر، شامل آمیزه‌اى از‌ مباحث‌ استدلالى یونانى و اشراقى است. سهروردى در مقدمه، این کتاب را به همه کسانى‌ توصیه‌ مى‌کند که تبحرى در علوم‌ اسـتدلالى‌ بـه دسـت‌ نیاورده‌ و بنابراین‌ مسیر خود را در جهت حکمت‌ متعالى‌ اشـراق مـسدود کرده‌اند<ref>همان</ref>
خط ۷۱: خط ۷۱:
سهروردى‌ خود‌ از‌ کتاب حكمة الإشراق ‌چنین سخن گفته است: «این کتاب ما هم براى طالبان حکمت ذوقى اسـت و هـم براى طالبان‌ حکمت‌ بحثى‌. کسانى که تنها جویاى حکمت بحثى‌اند و نه‌ متألّهند‌ و نه‌ خواستار‌ تألّه،‌ نصیبى‌ از این کتاب نمى‌برند. ما این کتاب و رموز آن را جز با کسانى که مجتهد متألّهند یا طالب تألّه، بحث نـخواهیم کرد. حـداقل توقع از خواننده این‌ کتاب آن است که به مرحله‌اى رسیده باشد که «بارقه الهى» به او رسیده و در وجود وى جاى گرفته باشد... بنابراین، هرکس که فقط بحث یا تتبعات مدرسى مى‌خواهد، مى‌تواند‌ راه‌ مشّائیون را دنبال کنـد که فـى نـفسه خوب و سودمند است. بحث و سـخن مـا دربـاره اصول اساسى فلسفه اشراق (قواعد الإشراقية) نمى‌تواند خطاب به چنین شخصى باشد. در حقیقت، مطلوب‌ اصلى‌ پیروان مکتب اشراق بدون «سوانح نوریه» نـابسامان و مـتشتت خـواهد بود»<ref>ر.ک: همان</ref>
سهروردى‌ خود‌ از‌ کتاب حكمة الإشراق ‌چنین سخن گفته است: «این کتاب ما هم براى طالبان حکمت ذوقى اسـت و هـم براى طالبان‌ حکمت‌ بحثى‌. کسانى که تنها جویاى حکمت بحثى‌اند و نه‌ متألّهند‌ و نه‌ خواستار‌ تألّه،‌ نصیبى‌ از این کتاب نمى‌برند. ما این کتاب و رموز آن را جز با کسانى که مجتهد متألّهند یا طالب تألّه، بحث نـخواهیم کرد. حـداقل توقع از خواننده این‌ کتاب آن است که به مرحله‌اى رسیده باشد که «بارقه الهى» به او رسیده و در وجود وى جاى گرفته باشد... بنابراین، هرکس که فقط بحث یا تتبعات مدرسى مى‌خواهد، مى‌تواند‌ راه‌ مشّائیون را دنبال کنـد که فـى نـفسه خوب و سودمند است. بحث و سـخن مـا دربـاره اصول اساسى فلسفه اشراق (قواعد الإشراقية) نمى‌تواند خطاب به چنین شخصى باشد. در حقیقت، مطلوب‌ اصلى‌ پیروان مکتب اشراق بدون «سوانح نوریه» نـابسامان و مـتشتت خـواهد بود»<ref>ر.ک: همان</ref>
# رسالة في اعتقاد الحكماء: در واقع دفاعیه‌اى است محکم و اسـتوار که سـهروردى در‌ آن‌ به‌روشنى از «حکماى متألّه» با عنوان «ارباب حقیقت» نام برده، به سخن حلاج بر سر دار استناد کرده و شمارى از مهم‌ترین آموزه‌هاى فلسفى خویش را به‌طور گـسترده بـیان داشته‌ است‌. سهروردى در‌ این رسـاله بـر آن است تا از حکماى متألّه در امورى مانند انکار خالق جهان، انکار مأموریت‌ پیامبران و انکار امور اخروى رفع اتهام کند<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>
# رسالة في اعتقاد الحكماء: در واقع دفاعیه‌اى است محکم و اسـتوار که سـهروردى در‌ آن‌ به‌روشنى از «حکماى متألّه» با عنوان «ارباب حقیقت» نام برده، به سخن حلاج بر سر دار استناد کرده و شمارى از مهم‌ترین آموزه‌هاى فلسفى خویش را به‌طور گـسترده بـیان داشته‌ است‌. سهروردى در‌ این رسـاله بـر آن است تا از حکماى متألّه در امورى مانند انکار خالق جهان، انکار مأموریت‌ پیامبران و انکار امور اخروى رفع اتهام کند<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>
# قصة الغربة الغربية: رساله‌ای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان می‌کند.<ref>عباسی، محمود و دیگران، ص185 </ref>فتح‌الله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، می‌گوید: «داستان الغربة الغربية، همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیل‌های غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است<ref>ر.ک: همان؛ مرادخانی، زهرا، ص47</ref>
# قصة الغربة الغربية: رساله‌ای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان می‌کند.<ref>عباسی، محمود و دیگران، ص185</ref>فتح‌الله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، می‌گوید: «داستان الغربة الغربية، همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیل‌های غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است<ref>ر.ک: همان؛ مرادخانی، زهرا، ص47</ref>


=== جلد سوم===
=== جلد سوم===
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
در مورد سوم از جلد سوم این نوشتار، رسـاله نخست؛ یعنى «الألواح‌ العمادية» به‌اجمال معرفى شد.  
در مورد سوم از جلد سوم این نوشتار، رسـاله نخست؛ یعنى «الألواح‌ العمادية» به‌اجمال معرفى شد.  
درباره رساله دوم این اثر؛ یعنى‌ «کلمة‌ التصوف» باید گفت: این رساله یکى از آثار پرارزش سهروردى است که وى آن را به خواهش دوستى، در شرح مقامات صوفیان و علم‌ دل‌ که مـایه آرام دل آنـان‌ است‌ و نیز برخى از مسائل برهانى نوشته است. او در این رساله تصریح مى‌کند که از اصطلاحات یاران حقیقت در علوم برهانى چندان پیروى نکرده‌ و این‌ اصطلاحات را براى فهم‌ درخواست‌کننده‌ ساده کرده اسـت. این رسـاله نیز همچون الواح عمادى مشتمل اسـت بـر مختصرى از منطق و طبیعیات و الهیات و در پایان اصطلاحات اخلاق و تصوف، تعریف و تشریح شده است<ref>همان، ص53</ref>
درباره رساله دوم این اثر؛ یعنى‌ «کلمة‌ التصوف» باید گفت: این رساله یکى از آثار پرارزش سهروردى است که وى آن را به خواهش دوستى، در شرح مقامات صوفیان و علم‌ دل‌ که مـایه آرام دل آنـان‌ است‌ و نیز برخى از مسائل برهانى نوشته است. او در این رساله تصریح مى‌کند که از اصطلاحات یاران حقیقت در علوم برهانى چندان پیروى نکرده‌ و این‌ اصطلاحات را براى فهم‌ درخواست‌کننده‌ ساده کرده اسـت. این رسـاله نیز همچون الواح عمادى مشتمل اسـت بـر مختصرى از منطق و طبیعیات و الهیات و در پایان اصطلاحات اخلاق و تصوف، تعریف و تشریح شده است<ref>همان، ص53</ref>
امـا دربـاره‌ رسـاله‌ سوم این اثر؛ یعنى «اللمحات» باید گفت: این رساله که شیخ اشراق در مقدمه حكمة الإشراق از آن یاد کرده، به شیوه «التلويحات» و «المشارع و المـطارحات» در سـه علم منطق، طبیعیات‌ و الهیات تنظیم یافته است که در این کتاب تنها بخش الهیات آن با عـنوان العـلم الثـالث آمده است<ref>همان </ref>
امـا دربـاره‌ رسـاله‌ سوم این اثر؛ یعنى «اللمحات» باید گفت: این رساله که شیخ اشراق در مقدمه حكمة الإشراق از آن یاد کرده، به شیوه «التلويحات» و «المشارع و المـطارحات» در سـه علم منطق، طبیعیات‌ و الهیات تنظیم یافته است که در این کتاب تنها بخش الهیات آن با عـنوان العـلم الثـالث آمده است<ref>همان</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش