۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
| خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
#نويسنده در تفسير روايت: «من حجّ للّه، فلم يرفث و لم يفسق، رجع كيوم ولدته أمه»؛ يعنى «كسى كه براى خدا حجّ بهجا آورد و در آنجا آميزش و فسادى نكند، از حجّ بازمىگردد همانند روزى كه از مادرش زاده شده» - كه در [[صحيح بخارى]] نقل شده - نوشته است: اين اشاره به اخلاص نيت است؛ چون آن، اساس اعمال است...<ref>ر.ك: همان، ج2، ص467-468</ref> | #نويسنده در تفسير روايت: «من حجّ للّه، فلم يرفث و لم يفسق، رجع كيوم ولدته أمه»؛ يعنى «كسى كه براى خدا حجّ بهجا آورد و در آنجا آميزش و فسادى نكند، از حجّ بازمىگردد همانند روزى كه از مادرش زاده شده» - كه در [[صحيح بخارى]] نقل شده - نوشته است: اين اشاره به اخلاص نيت است؛ چون آن، اساس اعمال است...<ref>ر.ك: همان، ج2، ص467-468</ref> | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه روايت «من قاتل لتكون كلمة اللّه هي العليا فهو في سبيل اللّه»، در نزد بخارى و مسلم مورد قبول است و بعد افزوده است: اين روايت ارشادى بزرگ است براى سالكان كه بدانند كه با آن فتح و گشايشهاى الهى حاصل مىشود و به مقام قرب و وصال مىتوان رسيد و حاصل مطلب اين است كه هركس با نفس خودش كه دشمنترين دشمن است، مقاتله كند تا توحيد روحانى در طبيعتش و در قوايش سارى و جارى شود و دين قلبى او بر دين نفسى و شيطانىاش غلبه كند، پس او در راهى است كه او را به سرّ الهى مىرساند<ref>ر.ك: همان، ج2، ص522</ref> | #نويسنده تأكيد كرده است كه روايت «من قاتل لتكون كلمة اللّه هي العليا فهو في سبيل اللّه»، در نزد بخارى و مسلم مورد قبول است و بعد افزوده است: اين روايت ارشادى بزرگ است براى سالكان كه بدانند كه با آن فتح و گشايشهاى الهى حاصل مىشود و به مقام قرب و وصال مىتوان رسيد و حاصل مطلب اين است كه هركس با نفس خودش كه دشمنترين دشمن است، مقاتله كند تا توحيد روحانى در طبيعتش و در قوايش سارى و جارى شود و دين قلبى او بر دين نفسى و شيطانىاش غلبه كند، پس او در راهى است كه او را به سرّ الهى مىرساند<ref>ر.ك: همان، ج2، ص522</ref> | ||
#نويسنده در مورد «لا إله إلا اللّه» نوشته است: اين كلام، نفى الوهيت از غير است و لازمهاش وحدت وجود؛ چون اگر خدا متعدد باشد، وجود هم همين طور مىشود؛ پس صحيح است كه معبود حقّ و حقيقى، خداى واحد است و هيچ خدايى جز او نيست و هيچ وجودى جز وجود او نيست و اين، راز سخن كسى است كه گفته است: «ليس في الدار غيره ديار»؛ يعنى «در دار هستى جز او دادارى نيست»...<ref>همان، ج2، ص759-760</ref> دانستنى است كه كلمه طيبه «لا إله إلا اللّه» به معناى نفى الوهيت از غير خداى متعال و اينكه فقط خدا معبود حقّ و پرستيدنى شايسته است و هيچ خدايى جز او نيست، مطلبى كاملاً صحيح است و هيچ اختلافى در بين مسلمانان در اين زمينه نيست، ولى آنچه اين نويسنده مطرح كرده؛ يعنى «وحدت وجود» و نظر خاصّ عرفانى كه در اينجا آمده (وحدت شخصى وجود)؛ يعنى اينكه «هيچ وجودى جز وجود او نيست»، مسئلهاى اختلافى و سخت جنجالى در تاريخ كلام، فلسفه و عرفان اسلامى است و مجال فراخى براى نقد و بررسى مىطلبد. | #نويسنده در مورد «لا إله إلا اللّه» نوشته است: اين كلام، نفى الوهيت از غير است و لازمهاش وحدت وجود؛ چون اگر خدا متعدد باشد، وجود هم همين طور مىشود؛ پس صحيح است كه معبود حقّ و حقيقى، خداى واحد است و هيچ خدايى جز او نيست و هيچ وجودى جز وجود او نيست و اين، راز سخن كسى است كه گفته است: «ليس في الدار غيره ديار»؛ يعنى «در دار هستى جز او دادارى نيست»...<ref>همان، ج2، ص759-760</ref>دانستنى است كه كلمه طيبه «لا إله إلا اللّه» به معناى نفى الوهيت از غير خداى متعال و اينكه فقط خدا معبود حقّ و پرستيدنى شايسته است و هيچ خدايى جز او نيست، مطلبى كاملاً صحيح است و هيچ اختلافى در بين مسلمانان در اين زمينه نيست، ولى آنچه اين نويسنده مطرح كرده؛ يعنى «وحدت وجود» و نظر خاصّ عرفانى كه در اينجا آمده (وحدت شخصى وجود)؛ يعنى اينكه «هيچ وجودى جز وجود او نيست»، مسئلهاى اختلافى و سخت جنجالى در تاريخ كلام، فلسفه و عرفان اسلامى است و مجال فراخى براى نقد و بررسى مىطلبد. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
| خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
همچنين مصحح، تصاويرى از چند «شكل - نمودار - نوشته» درباره صورت انسان كامل، برزخ مثالى كه بعد از مرگ و از عالم ابتلا است و تجلى نور احمدى، به زبان عربى آورده كه بهصورت خطى تنظيم شده است و آنها را «الصور النّورانية الدّقائق المشاهدة بمرآة الحقائق لشيخ الإسلام العلامة المفسر سيدي إسماعيل حقي البرسوي»؛ يعنى «صورتهاى نورانى دقيق كه بهوسيله آينه حقيقتها مشاهده شده، متعلق به شيخ الإسلام علامه مفسر، سرورم اسماعيل حقى برسوى»، ناميده است.<ref>همان، ج2، ص767-769</ref> | همچنين مصحح، تصاويرى از چند «شكل - نمودار - نوشته» درباره صورت انسان كامل، برزخ مثالى كه بعد از مرگ و از عالم ابتلا است و تجلى نور احمدى، به زبان عربى آورده كه بهصورت خطى تنظيم شده است و آنها را «الصور النّورانية الدّقائق المشاهدة بمرآة الحقائق لشيخ الإسلام العلامة المفسر سيدي إسماعيل حقي البرسوي»؛ يعنى «صورتهاى نورانى دقيق كه بهوسيله آينه حقيقتها مشاهده شده، متعلق به شيخ الإسلام علامه مفسر، سرورم اسماعيل حقى برسوى»، ناميده است.<ref>همان، ج2، ص767-769</ref> | ||
مصحح تصاويرى از نسخه خطى اثر حاضر را آورده است<ref>همان،ج1، ص9-10</ref> همچنين زندگىنامه مختصرى از نويسنده را ذكر كرده است<ref>همان، ج1، ص5- 6</ref> | مصحح تصاويرى از نسخه خطى اثر حاضر را آورده است<ref>همان،ج1، ص9-10</ref>همچنين زندگىنامه مختصرى از نويسنده را ذكر كرده است<ref>همان، ج1، ص5- 6</ref> | ||
اثر حاضر، مستند است و مصحح ارجاعاتش را بهصورت پاورقى آورده است و در آن، افزون بر بيان نشانى و منابع روايات، توضيحات متعدد ادبى، تاريخى، روايى، عرفانى، تفسيرى و... را ذكر كرده است. | اثر حاضر، مستند است و مصحح ارجاعاتش را بهصورت پاورقى آورده است و در آن، افزون بر بيان نشانى و منابع روايات، توضيحات متعدد ادبى، تاريخى، روايى، عرفانى، تفسيرى و... را ذكر كرده است. | ||
ویرایش