۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref> ' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''شرح غم حسین: ترجمه تحقیقی بخش اصلی مقتل خوارزمی (م 568ق) '''، توسط مصطفی صادقی نگاشته شده است. نویسنده مقتل خوارزمی (متوفی 568ق) عالمی سنیمذهب، ولی منصف و محب اهلبیت(ع) است. نگارنده در عین آنکه سعى کرده سادهنویسى را براى مخاطبان عام خود رعایت کند، از جنبه علمى و تحقیقى غافل نبوده است. | '''شرح غم حسین: ترجمه تحقیقی بخش اصلی مقتل خوارزمی (م 568ق) '''، توسط مصطفی صادقی نگاشته شده است. نویسنده مقتل خوارزمی (متوفی 568ق) عالمی سنیمذهب، ولی منصف و محب اهلبیت(ع) است. نگارنده در عین آنکه سعى کرده سادهنویسى را براى مخاطبان عام خود رعایت کند، از جنبه علمى و تحقیقى غافل نبوده است. | ||
جلب عنایت امام حسین(ع)، جبران نبود ترجمه مقتل مهم خوارزمی و ترجمه بخش اصلی مقتل [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] که خوارزمی از آن فراوان اقتباس کرده است، از جمله اهداف مترجم است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص7</ref> | جلب عنایت امام حسین(ع)، جبران نبود ترجمه مقتل مهم خوارزمی و ترجمه بخش اصلی مقتل [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] که خوارزمی از آن فراوان اقتباس کرده است، از جمله اهداف مترجم است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص7</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مترجم کتاب در مقدمهاش ابتدا به معرفی خوارزمی و اثر او «مقتل الحسين(ع)» پرداخته است. وی درباره سنی بودن خوارزمی چنین توضیح میدهد: بااینکه نویسنده، غیر شیعه است، کتاب او در میان شیعیان جایگاهى یافته و مؤلفان امامىمذهب از قدیم روایات او را در کتب خود آوردهاند. البته مقتل، تنها بخشى از این کتاب را تشکیل مىدهد و آنچه در اینجا ترجمه شده فقط همان بخش؛ یعنى گزارش حرکت امام به عراق و واقعه کربلاست<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص8</ref> | مترجم کتاب در مقدمهاش ابتدا به معرفی خوارزمی و اثر او «مقتل الحسين(ع)» پرداخته است. وی درباره سنی بودن خوارزمی چنین توضیح میدهد: بااینکه نویسنده، غیر شیعه است، کتاب او در میان شیعیان جایگاهى یافته و مؤلفان امامىمذهب از قدیم روایات او را در کتب خود آوردهاند. البته مقتل، تنها بخشى از این کتاب را تشکیل مىدهد و آنچه در اینجا ترجمه شده فقط همان بخش؛ یعنى گزارش حرکت امام به عراق و واقعه کربلاست<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص8</ref> | ||
وی همچنین نکاتی را درباره ترجمه تذکر داده است: | وی همچنین نکاتی را درباره ترجمه تذکر داده است: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
# در مواردى که ترجمه یک عبارت نیاز به توضیحى در متن داشته، با علامت قلاب از متن تفکیک شده است<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref> | # در مواردى که ترجمه یک عبارت نیاز به توضیحى در متن داشته، با علامت قلاب از متن تفکیک شده است<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref> | ||
مترجم علاوه بر ترجمه، متن عربی را نیز در کتاب آورده است. خود در این باره میگوید: «به دلیل تقدم و اهمیت نسبى «مقتل الحسين» خوارزمى و همچنین تذکر برخى اشکالات، شایسته بود متن قسمت اصلى آن نیز در دسترس باشد. بهخصوص که ترجمه، در مواردى با مراجعه خواننده به متن عربى، بهتر مفهوم خواهد شد»<ref>ر.ک: همان، ص13</ref> | مترجم علاوه بر ترجمه، متن عربی را نیز در کتاب آورده است. خود در این باره میگوید: «به دلیل تقدم و اهمیت نسبى «مقتل الحسين» خوارزمى و همچنین تذکر برخى اشکالات، شایسته بود متن قسمت اصلى آن نیز در دسترس باشد. بهخصوص که ترجمه، در مواردى با مراجعه خواننده به متن عربى، بهتر مفهوم خواهد شد»<ref>ر.ک: همان، ص13</ref> | ||
متن کتاب تنها مشتمل بر فصل یازدهم از مقتل خوارزمی است. وی در صفحات آغازین این بخش، شش خبر درباره ثواب روزه گرفتن در روز عاشورا آورده است و در ادامه مینویسد: «در روز عاشورا هفتاد عید وجود دارد و هرکه براى خانوادهاش خوب خرج کند، خدا در طول سال او را در وسعت خواهد داشت»<ref>متن کتاب، ص107</ref> مترجم در توضیح این روایات مینویسد: نگارنده مایل نبود این روایات را ترجمه کند، ولى به جهت آنکه وقفهاى در ترجمه نیفتد و شاید براى برخى محققان غیر آشنا به زبان عربى سودمند باشد، ترجمه شد؛ وگرنه همه مىدانند که این روایات ذرهاى اعتبار ندارد و ساخته بنى امیه است که عاشورا روز شادى آنان بود. ممکن است توجیهات سردى هم براى آن گفته شود، ولى سند و متن آنها به اضافه قدرى تعقّل، همه آنها را ردّ مىکند<ref>همان، پاورقی 1</ref> | متن کتاب تنها مشتمل بر فصل یازدهم از مقتل خوارزمی است. وی در صفحات آغازین این بخش، شش خبر درباره ثواب روزه گرفتن در روز عاشورا آورده است و در ادامه مینویسد: «در روز عاشورا هفتاد عید وجود دارد و هرکه براى خانوادهاش خوب خرج کند، خدا در طول سال او را در وسعت خواهد داشت»<ref>متن کتاب، ص107</ref>مترجم در توضیح این روایات مینویسد: نگارنده مایل نبود این روایات را ترجمه کند، ولى به جهت آنکه وقفهاى در ترجمه نیفتد و شاید براى برخى محققان غیر آشنا به زبان عربى سودمند باشد، ترجمه شد؛ وگرنه همه مىدانند که این روایات ذرهاى اعتبار ندارد و ساخته بنى امیه است که عاشورا روز شادى آنان بود. ممکن است توجیهات سردى هم براى آن گفته شود، ولى سند و متن آنها به اضافه قدرى تعقّل، همه آنها را ردّ مىکند<ref>همان، پاورقی 1</ref> | ||
خوارزمی در ادامه سعی میکند بین روایات مذکور و مصیبت خاندان پیامبر(ص) اینگونه جمع کند: از آنجا که این روز بر ایام دیگر فضیلت و برترى دارد، واقع شدن مصیبت خاندان پیامبر در این روز باعث عظمت آنان و فضیلت مبارزه ایشان خواهد بود. بدین وسیله ثواب آنان بیشتر و درجاتشان عالىتر و شرافتمندانهتر خواهد شد، عذاب دشمنانشان سنگینتر و لعنت خدا بر آنان و طرفدارانشان در قیامت شدیدتر و درازتر خواهد بود<ref>متن کتاب، ص107</ref> این عبارت اگرچه در ظاهر حکایت از عظمت مقام اهلبیت(ع) میکند، اما در حقیقت این هم یکى از آن توجیهات سرد است که خوارزمى به آن دست زده است. بههرحال او سنىمذهب است و گویا این اخبار عجیب در او اثر گذاشته، ولى از سوى دیگر ارادتش به اهلبیت(ع) او را ناچار به چنین توجیهى کرده است<ref>همان، ص107، پاورقی 2</ref> | خوارزمی در ادامه سعی میکند بین روایات مذکور و مصیبت خاندان پیامبر(ص) اینگونه جمع کند: از آنجا که این روز بر ایام دیگر فضیلت و برترى دارد، واقع شدن مصیبت خاندان پیامبر در این روز باعث عظمت آنان و فضیلت مبارزه ایشان خواهد بود. بدین وسیله ثواب آنان بیشتر و درجاتشان عالىتر و شرافتمندانهتر خواهد شد، عذاب دشمنانشان سنگینتر و لعنت خدا بر آنان و طرفدارانشان در قیامت شدیدتر و درازتر خواهد بود<ref>متن کتاب، ص107</ref>این عبارت اگرچه در ظاهر حکایت از عظمت مقام اهلبیت(ع) میکند، اما در حقیقت این هم یکى از آن توجیهات سرد است که خوارزمى به آن دست زده است. بههرحال او سنىمذهب است و گویا این اخبار عجیب در او اثر گذاشته، ولى از سوى دیگر ارادتش به اهلبیت(ع) او را ناچار به چنین توجیهى کرده است<ref>همان، ص107، پاورقی 2</ref> | ||
وی اگرچه بسیاری از مطالب را از [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] نقل کرده، اما در جریان بـیان مـنازل بین راه مـکه به کوفه و دیدارهای امام(ع) با افراد مختلف، شیوه و ترتیب ابن اعثم را رعایت نکرده است. وی ابـتدا جریان دیدار امام حسین(ع) را با فرزدق در منزل شقوق و سپس دیـدار حـضرت بـا زهیر بن قین و آنگاه نزول وی در منازل خزیمیه، ثعلبیه و در نهایت، دیدار حضرت با ابوهره ازدی را آورده است؛ درحالیکـه ابـن اعثم، بعد از جریان نامه ولید بن عتبه به عبیدالله بن زیاد مبنی بـر رهـسپار شـدن حسین بن علی(ع) بهسوی عراق، از اقامت امام حسین(ع) در منازل خزیمیه و ثعلبیه گـزارش کرده، سپس به دیدار امام(ع) با فرزدق در منزل شقوق اشاره کرده اسـت<ref>رنجبر، محسن، ص121 </ref> | وی اگرچه بسیاری از مطالب را از [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] نقل کرده، اما در جریان بـیان مـنازل بین راه مـکه به کوفه و دیدارهای امام(ع) با افراد مختلف، شیوه و ترتیب ابن اعثم را رعایت نکرده است. وی ابـتدا جریان دیدار امام حسین(ع) را با فرزدق در منزل شقوق و سپس دیـدار حـضرت بـا زهیر بن قین و آنگاه نزول وی در منازل خزیمیه، ثعلبیه و در نهایت، دیدار حضرت با ابوهره ازدی را آورده است؛ درحالیکـه ابـن اعثم، بعد از جریان نامه ولید بن عتبه به عبیدالله بن زیاد مبنی بـر رهـسپار شـدن حسین بن علی(ع) بهسوی عراق، از اقامت امام حسین(ع) در منازل خزیمیه و ثعلبیه گـزارش کرده، سپس به دیدار امام(ع) با فرزدق در منزل شقوق اشاره کرده اسـت<ref>رنجبر، محسن، ص121 </ref> | ||
خوارزمی روایتها و گزارشهـایی را که در این کتاب آورده است، تلقی به قبول کرده است و جز در موارد معدود بـه بـررسی و نقد سند و یا متن روایتها، نپرداخته است. ازاینرو اگرچه این اثـر مـورد تـوجه و رجوع شیعه است و به آن استناد میشود، اما برخی از روایات آن، از دیدگاه شیعه، مجعول و غـیر قابل اعتماد است<ref>همان، ص111 </ref> | خوارزمی روایتها و گزارشهـایی را که در این کتاب آورده است، تلقی به قبول کرده است و جز در موارد معدود بـه بـررسی و نقد سند و یا متن روایتها، نپرداخته است. ازاینرو اگرچه این اثـر مـورد تـوجه و رجوع شیعه است و به آن استناد میشود، اما برخی از روایات آن، از دیدگاه شیعه، مجعول و غـیر قابل اعتماد است<ref>همان، ص111 </ref> | ||
کتاب با این عبارت به پایان رسیده است: «در اینجا فصل دوازدهم مقتل الحسين(ع) آغاز مىشود که درباره جزاى قاتلان امام و دشمنان آن حضرت است<ref>متن کتاب، ص249</ref> | کتاب با این عبارت به پایان رسیده است: «در اینجا فصل دوازدهم مقتل الحسين(ع) آغاز مىشود که درباره جزاى قاتلان امام و دشمنان آن حضرت است<ref>متن کتاب، ص249</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش