۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در اوايل قرن يازدهم، [[ميرزا محمد بن على بن ابراهيم استرآبادى]] (متوفى 1028)، كتاب كبير رجالى خود موسوم به [[منهج المقال في تحقیق أحوال الرجال]] را تأليف كرد. اين كتاب مورد توجه بسيارى از فقها و دانشمندان رجال قرار گرفت و عده زيادى بر آن شرح يا تعليقه نوشتند كه [[تعليقة منهج المقال]] معروف به «التعليقة البهبهانية» از [[وحید بهبهانی، محمدباقر بن محمداکمل|آقا محمدباقر بن محمد اكمل وحيد بهبهانى]] (متوفى 1205) معروفترين آنهاست. | در اوايل قرن يازدهم، [[ميرزا محمد بن على بن ابراهيم استرآبادى]] (متوفى 1028)، كتاب كبير رجالى خود موسوم به [[منهج المقال في تحقیق أحوال الرجال]] را تأليف كرد. اين كتاب مورد توجه بسيارى از فقها و دانشمندان رجال قرار گرفت و عده زيادى بر آن شرح يا تعليقه نوشتند كه [[تعليقة منهج المقال]] معروف به «التعليقة البهبهانية» از [[وحید بهبهانی، محمدباقر بن محمداکمل|آقا محمدباقر بن محمد اكمل وحيد بهبهانى]] (متوفى 1205) معروفترين آنهاست. | ||
[[ابوعلى محمد بن اسماعيل]] بن عبدالجبار حائرى، مؤلف كتاب حاضر، وقتى عدم مراجعه طلاب به دو كتاب فوق را ملاحظه كرد، تصميم گرفت كتابى رجالى بنويسد كه امتيازات آنها را داشته و در عين حال مختصر بوده و از تشويش و پراكندهكارى جلوگيرى كند؛ به همين جهت، كتاب «منتهى المقال فى احوال الرجال» را تأليف كرد كه نامش ناظر به كتاب [[منهج المقال]] فى تحقيق احوال الرجال» است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/4 متن كتاب، ج 1، ص 4 و 5]</ref> | [[ابوعلى محمد بن اسماعيل]] بن عبدالجبار حائرى، مؤلف كتاب حاضر، وقتى عدم مراجعه طلاب به دو كتاب فوق را ملاحظه كرد، تصميم گرفت كتابى رجالى بنويسد كه امتيازات آنها را داشته و در عين حال مختصر بوده و از تشويش و پراكندهكارى جلوگيرى كند؛ به همين جهت، كتاب «منتهى المقال فى احوال الرجال» را تأليف كرد كه نامش ناظر به كتاب [[منهج المقال]] فى تحقيق احوال الرجال» است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/4 متن كتاب، ج 1، ص 4 و 5]</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
كتاب، در هفت جلد منتشر شده است كه در جلد اول، بعد از مقدمه تحقيق، يك ديباچه و 5 مقدمه از مؤلف و متن كتاب ذكر شده است و در جلد هفتم آن، يك خاتمه كه حاوى 5 فائده است، ذكر گرديده است. | كتاب، در هفت جلد منتشر شده است كه در جلد اول، بعد از مقدمه تحقيق، يك ديباچه و 5 مقدمه از مؤلف و متن كتاب ذكر شده است و در جلد هفتم آن، يك خاتمه كه حاوى 5 فائده است، ذكر گرديده است. | ||
كتاب، حاوى تذكره راويانى است كه در سلسله سند روايات نامشان ذكر شده است؛ با اين توضيح كه مؤلف، «مجاهيل» يا افرادى را كه در رجال، نامى از آنها نيامده است، اما در سند روايات وجود دارند، ذكر نمىكند؛ با اين استدلال كه فايدهاى در ذكر آنها نيست. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/48 مقدمه تحقيق، ص 48]</ref> <ref> [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/5 متن كتاب، ج 1، ص 5]</ref> | كتاب، حاوى تذكره راويانى است كه در سلسله سند روايات نامشان ذكر شده است؛ با اين توضيح كه مؤلف، «مجاهيل» يا افرادى را كه در رجال، نامى از آنها نيامده است، اما در سند روايات وجود دارند، ذكر نمىكند؛ با اين استدلال كه فايدهاى در ذكر آنها نيست.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/48 مقدمه تحقيق، ص 48]</ref><ref> [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/5 متن كتاب، ج 1، ص 5]</ref> | ||
مؤلف، كتاب را به سبك معاجم (به ترتيب حروف الفباء) مرتب نموده؛ يعنى كتاب را با حرف الف شروع كرده و با حرف ياء خاتمه داده؛ با اين تفاوت كه القاب، كنيهها، كسانى كه نامشان با «ابن» شروع مىشود و نام زنان راوى را در آخر كتاب آورده است. | مؤلف، كتاب را به سبك معاجم (به ترتيب حروف الفباء) مرتب نموده؛ يعنى كتاب را با حرف الف شروع كرده و با حرف ياء خاتمه داده؛ با اين تفاوت كه القاب، كنيهها، كسانى كه نامشان با «ابن» شروع مىشود و نام زنان راوى را در آخر كتاب آورده است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در آغاز كتاب، مقدمه مفصلى از محقق آمده كه به ضرورت علم رجال در مذهب تشيع پرداخته است و چنين بيان داشته كه مذهب تشيع، برخلاف مذاهب اسلامى ديگر، به علم رجال اهميت ويژهاى مىدهد، زيرا مبتلا به وضاعين حديث و منحرفين شريعت بوده است و بهوسيله چند روايت، به اثبات مدعاى خود مىپردازد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/16 مقدمه تحقيق، ص 16 و 17]</ref> | در آغاز كتاب، مقدمه مفصلى از محقق آمده كه به ضرورت علم رجال در مذهب تشيع پرداخته است و چنين بيان داشته كه مذهب تشيع، برخلاف مذاهب اسلامى ديگر، به علم رجال اهميت ويژهاى مىدهد، زيرا مبتلا به وضاعين حديث و منحرفين شريعت بوده است و بهوسيله چند روايت، به اثبات مدعاى خود مىپردازد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/16 مقدمه تحقيق، ص 16 و 17]</ref> | ||
در ادامه، محقق، مهمترين مصادر رجالى را برمىشمرد و توضيحاتى در باره آنها مىدهد، سپس به زندگىنامه مؤلف کتاب <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/37 همان، ص37]</ref> و ساختار كتاب <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/46 همان، ص46]</ref> مىپردازد و برخى از شروح و تعليقاتى را كه بر اين كتاب زده شده است، ذكر مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/53 همان، ص 53 و 54]</ref> | در ادامه، محقق، مهمترين مصادر رجالى را برمىشمرد و توضيحاتى در باره آنها مىدهد، سپس به زندگىنامه مؤلف کتاب<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/37 همان، ص37]</ref> و ساختار كتاب<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/46 همان، ص46]</ref> مىپردازد و برخى از شروح و تعليقاتى را كه بر اين كتاب زده شده است، ذكر مىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/53 همان، ص 53 و 54]</ref> | ||
محقق، در پايان مقدمه خويش، روش تحقيق خود را بيان مىكند و خاطرنشان مىسازد كه براى تصحيح كتاب از سه نسخه استفاده كرده و در اين باره توضيحاتى را ارائه مىنمايد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/58 همان، ص 58]</ref> | محقق، در پايان مقدمه خويش، روش تحقيق خود را بيان مىكند و خاطرنشان مىسازد كه براى تصحيح كتاب از سه نسخه استفاده كرده و در اين باره توضيحاتى را ارائه مىنمايد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/58 همان، ص 58]</ref> | ||
در ادامه، به نوشته مؤلف مىرسيم كه با ديباچه آغاز مىگردد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/3 مقدمه، ج1، ص3]</ref> | در ادامه، به نوشته مؤلف مىرسيم كه با ديباچه آغاز مىگردد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/3 مقدمه، ج1، ص3]</ref> | ||
مؤلف، در ديباچه، انگيزه و روش خويش را در تأليف كتاب بيان كرده و سپس به رموز مورد استفاده خود اشاره مىكند كه مىتوان آنها را در چند قسمت خلاصه نمود: | مؤلف، در ديباچه، انگيزه و روش خويش را در تأليف كتاب بيان كرده و سپس به رموز مورد استفاده خود اشاره مىكند كه مىتوان آنها را در چند قسمت خلاصه نمود: | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
اصحاب [[امام حسن(ع)]]: ن؛ | اصحاب [[امام حسن(ع)]]: ن؛ | ||
و... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/6 متن كتاب، ج 1، ص 6 - 9]</ref> | و...<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/6 متن كتاب، ج 1، ص 6 - 9]</ref> | ||
مؤلف، در ادامه، 5 مقدمه را به شرح ذيل بيان مىكند: | مؤلف، در ادامه، 5 مقدمه را به شرح ذيل بيان مىكند: | ||
#زندگىنامه مختصرى (تولد و وفات) از ائمه(ع) و پيامبر اكرم(ص). <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/11 مقدمه، ص 11 - 20]</ref> | #زندگىنامه مختصرى (تولد و وفات) از ائمه(ع) و پيامبر اكرم(ص).<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/11 مقدمه، ص 11 - 20]</ref> | ||
#گروهى كه موفق به ديدار حضرت مهدى(عج) شدهاند يا اينكه معجزه آن حضرت را ديدهاند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/21 همان، ص 21]</ref> | #گروهى كه موفق به ديدار حضرت مهدى(عج) شدهاند يا اينكه معجزه آن حضرت را ديدهاند.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/21 همان، ص 21]</ref> | ||
#القاب و كنيههاى ائمه(ع) كه در بين رجاليون معروف است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/25 همان، ص25]</ref> | #القاب و كنيههاى ائمه(ع) كه در بين رجاليون معروف است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/25 همان، ص25]</ref> | ||
#بيان اسامى مشترك رجاليون، چون در اين قسمت، امكان اشتباه زياد است، مثل «محمد بن الحسين عن محمد بن يحيى»؛ در اينجا مراد از «محمد بن الحسين»، آيا «ابى الخطاب» است يا «محمد بن الحسين الخزاز» كه مؤلف با توضيحاتى اين اشكال را برطرف مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/29 همان، ص29]</ref> | #بيان اسامى مشترك رجاليون، چون در اين قسمت، امكان اشتباه زياد است، مثل «محمد بن الحسين عن محمد بن يحيى»؛ در اينجا مراد از «محمد بن الحسين»، آيا «ابى الخطاب» است يا «محمد بن الحسين الخزاز» كه مؤلف با توضيحاتى اين اشكال را برطرف مىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/29 همان، ص29]</ref> | ||
#ذكر 20 فايده كه مؤلف از [[علامه وحيد بهبهانى]] گرفته است؛ <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/43 همان، ص43]</ref> بهعنوان مثال، ايشان، اولين فايده را به نقل از استاد خويش چنين ذكر مىكند: «اگر [[نجاشى]] كسى را با عنوان «ثقة» خطاب كرده و متعرض فساد مذهبش نشده، آن شخص، «عدل امامى» به نظر مىرسد». ايشان، در ادامه توضيحاتى در اين باره مىدهند. | #ذكر 20 فايده كه مؤلف از [[علامه وحيد بهبهانى]] گرفته است؛<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/43 همان، ص43]</ref> بهعنوان مثال، ايشان، اولين فايده را به نقل از استاد خويش چنين ذكر مىكند: «اگر [[نجاشى]] كسى را با عنوان «ثقة» خطاب كرده و متعرض فساد مذهبش نشده، آن شخص، «عدل امامى» به نظر مىرسد». ايشان، در ادامه توضيحاتى در اين باره مىدهند. | ||
مؤلف، سپس، وارد متن كتاب مىشود كه با عنوان «آدم ابوالحسين النحاس الكوفى»، آغاز مىگردد. | مؤلف، سپس، وارد متن كتاب مىشود كه با عنوان «آدم ابوالحسين النحاس الكوفى»، آغاز مىگردد. | ||
مؤلف، در ذيل نام هريك از راويان، كلام [[استرآبادی، محمد بن علی|ميرزا]] را از «[[رجال کبیر]]» نقل كرده و سپس تعليقات وحيد بهبهانى و آنگاه كلمات علماى ديگر را نقل كرده است. ايشان در معرفى برخى راويان، از اقوال علماى عامه نيز استمداد طلبيده است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/460 رجوع شود به ج 7، ص 460، رقم 4471] </ref> <ref> [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/465 همان، ص 465، رقم 4477 و 4478 و 4479]</ref> | مؤلف، در ذيل نام هريك از راويان، كلام [[استرآبادی، محمد بن علی|ميرزا]] را از «[[رجال کبیر]]» نقل كرده و سپس تعليقات وحيد بهبهانى و آنگاه كلمات علماى ديگر را نقل كرده است. ايشان در معرفى برخى راويان، از اقوال علماى عامه نيز استمداد طلبيده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/460 رجوع شود به ج 7، ص 460، رقم 4471] </ref><ref> [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/465 همان، ص 465، رقم 4477 و 4478 و 4479]</ref> | ||
ايشان نظر خود را با «قلت» و يا «اقول» در پايان بيان داشته است. | ايشان نظر خود را با «قلت» و يا «اقول» در پايان بيان داشته است. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
مؤلف، در خاتمه كتاب، به دوازده فايده رجالى اشاره كرده، اما فقط پنج فايده را توضيح مىدهد. | مؤلف، در خاتمه كتاب، به دوازده فايده رجالى اشاره كرده، اما فقط پنج فايده را توضيح مىدهد. | ||
ايشان، در فايده اول - با توجه به اينكه در ابتداى بسيارى از اسناد كتاب «[[الکافی|كافى]]»، لفظ «عدة من اصحابنا» ذكرشده است و اين «عده» شامل گروهى از «روات» مىشود و اين باعث ابهام است - ابهام را از برخى از اسناد كتاب «كافى» كه لفظ مزبور در آن وجود دارد، مىزدايد؛ به اين صورت كه اگر اين «عده»، از «احمد بن محمد بن عيسى» روايت كرده باشند، مقصود از آن، «محمد بن يحيى العطار، على بن موسى الكمندانى، داود بن كوره، احمد بن ادريس و على بن ابراهيم بن هاشم» مىباشد و اگر از «احمد بن محمد بن خالد» روايت كرده باشند، مراد، «على بن ابراهيم بن هاشم، على بن محمد بن عبدالله بن اذينه، احمد بن عبدالله بن ابيه و على بن الحسين» است و اگر از «سهل بن زياد» روايت كرده باشند، مقصود، «على بن محمد بن علان، محمد بن ابى عبدالله، محمد بن الحسن و محمد بن عقيل [[كلينى]]» مىباشد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/471 متن كتاب، ج7، ص471]</ref> | ايشان، در فايده اول - با توجه به اينكه در ابتداى بسيارى از اسناد كتاب «[[الکافی|كافى]]»، لفظ «عدة من اصحابنا» ذكرشده است و اين «عده» شامل گروهى از «روات» مىشود و اين باعث ابهام است - ابهام را از برخى از اسناد كتاب «كافى» كه لفظ مزبور در آن وجود دارد، مىزدايد؛ به اين صورت كه اگر اين «عده»، از «احمد بن محمد بن عيسى» روايت كرده باشند، مقصود از آن، «محمد بن يحيى العطار، على بن موسى الكمندانى، داود بن كوره، احمد بن ادريس و على بن ابراهيم بن هاشم» مىباشد و اگر از «احمد بن محمد بن خالد» روايت كرده باشند، مراد، «على بن ابراهيم بن هاشم، على بن محمد بن عبدالله بن اذينه، احمد بن عبدالله بن ابيه و على بن الحسين» است و اگر از «سهل بن زياد» روايت كرده باشند، مقصود، «على بن محمد بن علان، محمد بن ابى عبدالله، محمد بن الحسن و محمد بن عقيل [[كلينى]]» مىباشد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/471 متن كتاب، ج7، ص471]</ref> | ||
در فايده دوم، اين روايت را از [[شیخ طوسی]] نقل مىكند: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» ([[الغيبة]]، ص 297 و 345) و در توضيح آن مىگويد: «اين روايت، به معنى عام خود نيست كه شامل عموم خدمتگزاران ائمه طاهرين گردد، بلكه اين را بدين سبب فرمودهاند كه گاهى در ميان شيعيان، افرادى پيدا مىشوند كه به واسطه نزديكى با آن ذوات مقدسه، دست به تغيير و تبديل گفتار آنها زده و چنانكه خواهيم گفت، نسبت به آنان خيانت مىورزند». | در فايده دوم، اين روايت را از [[شیخ طوسی]] نقل مىكند: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» ([[الغيبة]]، ص 297 و 345) و در توضيح آن مىگويد: «اين روايت، به معنى عام خود نيست كه شامل عموم خدمتگزاران ائمه طاهرين گردد، بلكه اين را بدين سبب فرمودهاند كه گاهى در ميان شيعيان، افرادى پيدا مىشوند كه به واسطه نزديكى با آن ذوات مقدسه، دست به تغيير و تبديل گفتار آنها زده و چنانكه خواهيم گفت، نسبت به آنان خيانت مىورزند». | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
حضرت در جواب نوشت: خوش به حال شما! آيا اين آيه شريفه را در قرآن مجيد نخواندهايد: '''«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِى بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً»''' (سبا، آيه 17)؛ يعنى ميان آنها و قريههايى كه در آن بركت دادهايم، قريههايى ظاهره قرار داديم. ([[الغيبة]]، ص 345 و ص 295). | حضرت در جواب نوشت: خوش به حال شما! آيا اين آيه شريفه را در قرآن مجيد نخواندهايد: '''«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِى بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً»''' (سبا، آيه 17)؛ يعنى ميان آنها و قريههايى كه در آن بركت دادهايم، قريههايى ظاهره قرار داديم. ([[الغيبة]]، ص 345 و ص 295). | ||
به خدا سوگند، قريهاى كه خداوند در آن بركت قرار داده، ماييم و قريههاى ظاهره شما هستيد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/473 همان، ص 473]</ref> | به خدا سوگند، قريهاى كه خداوند در آن بركت قرار داده، ماييم و قريههاى ظاهره شما هستيد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/473 همان، ص 473]</ref> | ||
مؤلف، در ادامه، به نقل از تعليقه وحيد بهبانى مىگويد كه منظور از اين روايت كسانى هستند كه در بيت حضرات معصومين(ع) خدمتگذار بودهاند و شغلشان خدمتگذارى بوده است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/473 همان، ص 473]</ref> | مؤلف، در ادامه، به نقل از تعليقه وحيد بهبانى مىگويد كه منظور از اين روايت كسانى هستند كه در بيت حضرات معصومين(ع) خدمتگذار بودهاند و شغلشان خدمتگذارى بوده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/473 همان، ص 473]</ref> | ||
مؤلف، با تأكيد بر اينكه بسيارى از وكلاى حضرات معصومين(ع) در غايت جلالت و وثاقت هستند، به ذكر نام برخى از آنها مىپردازد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/475 همان، ص 475]</ref> | مؤلف، با تأكيد بر اينكه بسيارى از وكلاى حضرات معصومين(ع) در غايت جلالت و وثاقت هستند، به ذكر نام برخى از آنها مىپردازد.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/475 همان، ص 475]</ref> | ||
در فايده سوم، مؤلف، نام برخى از سفراى [[حسن بن علی(ع)، امام یازدهم|امام حسن عسكرى(ع)]] و امام زمان(عج) را كه در مورد آنها مدح آمده، برمىشمرد و بهوسيله روايات در مورد آنها توضيحاتى مىدهد كه برخى از آنها جزء نواب اربعه امام زمان(عج) مىباشند. | در فايده سوم، مؤلف، نام برخى از سفراى [[حسن بن علی(ع)، امام یازدهم|امام حسن عسكرى(ع)]] و امام زمان(عج) را كه در مورد آنها مدح آمده، برمىشمرد و بهوسيله روايات در مورد آنها توضيحاتى مىدهد كه برخى از آنها جزء نواب اربعه امام زمان(عج) مىباشند. | ||
در فايده چهارم، مؤلف، نام جماعتى از كسانى را كه ادعاى بابيت كردهاند، برمىشمرد و رواياتى را در مذمت آنها نقل مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/486 همان، ص 486]</ref> | در فايده چهارم، مؤلف، نام جماعتى از كسانى را كه ادعاى بابيت كردهاند، برمىشمرد و رواياتى را در مذمت آنها نقل مىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/486 همان، ص 486]</ref> | ||
در فايده پنجم، مؤلف، به طرق [[شیخ طوسی]] و [[شیخ صدوق]] پرداخته و از حيث صحت و ضعف، آنها را مورد بررسى قرار داده است <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/489 همان، ص 489]</ref>، چون [[شيخ طوسى]] (در كتاب «[[تهذیب الأحکام|التهذيب]]» و «[[الاستبصار]]») و [[شيخ صدوق]] (در كتاب «[[من لا يحضره الفقيه]]»)، از رواتى نقل كردهاند كه همعصر آنان نبودهاند و لذا بايد واسطههايى بين آنها و سند روايت باشد كه از ابتداى سند روايت حذف كردهاند (كه به آن طريق مىگويند). | در فايده پنجم، مؤلف، به طرق [[شیخ طوسی]] و [[شیخ صدوق]] پرداخته و از حيث صحت و ضعف، آنها را مورد بررسى قرار داده است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/489 همان، ص 489]</ref>، چون [[شيخ طوسى]] (در كتاب «[[تهذیب الأحکام|التهذيب]]» و «[[الاستبصار]]») و [[شيخ صدوق]] (در كتاب «[[من لا يحضره الفقيه]]»)، از رواتى نقل كردهاند كه همعصر آنان نبودهاند و لذا بايد واسطههايى بين آنها و سند روايت باشد كه از ابتداى سند روايت حذف كردهاند (كه به آن طريق مىگويند). | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
مؤسسه آل البيت(ع)، در دويستمين سالگرد وفات مرحوم [[ابوعلى حائرى]]، اين كتاب را تصحيح و جلد نخست آن را چاپ كرده است. اين تصحيح، بر اساس دو نسخه خطى انجام شده كه يك نسخه آن ظاهراً خط خود مؤلف است كه در دانشگاه تهران وجود دارد. كثرت پاورقىها و اصلاح نام افرادى كه در متن كتاب آمده، اما با مصادر اصلى مطابق نيستند، حكايت از تلاش و رنج و زحمت فراوان مصححان و محققان آن مؤسسه دارد. | مؤسسه آل البيت(ع)، در دويستمين سالگرد وفات مرحوم [[ابوعلى حائرى]]، اين كتاب را تصحيح و جلد نخست آن را چاپ كرده است. اين تصحيح، بر اساس دو نسخه خطى انجام شده كه يك نسخه آن ظاهراً خط خود مؤلف است كه در دانشگاه تهران وجود دارد. كثرت پاورقىها و اصلاح نام افرادى كه در متن كتاب آمده، اما با مصادر اصلى مطابق نيستند، حكايت از تلاش و رنج و زحمت فراوان مصححان و محققان آن مؤسسه دارد. | ||
محقق در ابتداى كتاب، بعد از مقدمهاش چند تصوير از كتب خطى را كه در تصحيح مورد استفاده قرار داده، به نمايش گذارده است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/9970/1/65 مقدمه، ص65 تا 69]</ref> | محقق در ابتداى كتاب، بعد از مقدمهاش چند تصوير از كتب خطى را كه در تصحيح مورد استفاده قرار داده، به نمايش گذارده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/9970/1/65 مقدمه، ص65 تا 69]</ref> | ||
كتاب، حاوى پاورقىهايى است كه بيشتر به ذكر منابع پرداخته و در برخى مواضع، به اختلاف نسخ اشاره دارد. | كتاب، حاوى پاورقىهايى است كه بيشتر به ذكر منابع پرداخته و در برخى مواضع، به اختلاف نسخ اشاره دارد. |
ویرایش