پرش به محتوا

قمقام زخار و صمصام بتار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'وسائل الشيعة' به 'وسائل الشيعة ')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۳۴: خط ۳۴:
'''قمقام زخار و صمصام بتار'''، تألیف فرهاد میرزا، فرزند عباس میرزا و نوه فتحعلی شاه قاجار، از مقاتل ارزشمند فارسی است که اخبار مقتل سیدالشهداء را از منابع معتبر اتخاذ کرده، ولذا دارای ارزش و اعتباری است که بسیاری از علماى بزرگ بر آن اعتماد کرده‏اند.
'''قمقام زخار و صمصام بتار'''، تألیف فرهاد میرزا، فرزند عباس میرزا و نوه فتحعلی شاه قاجار، از مقاتل ارزشمند فارسی است که اخبار مقتل سیدالشهداء را از منابع معتبر اتخاذ کرده، ولذا دارای ارزش و اعتباری است که بسیاری از علماى بزرگ بر آن اعتماد کرده‏اند.
   
   
وی هدف از نگارش کتاب را این دانسته که کتابى خالى از حشو و زواید به رشته تألیف درآورد و عدد اصحاب کبار امام حسین(ع) و تعداد سپاه کفار و مقتولین طرفین و حالات بعد از شهادت آن سید ابرار را به‌درستى بنگارد <ref> ر.ک: مقدمه نویسنده، ص14</ref>  
وی هدف از نگارش کتاب را این دانسته که کتابى خالى از حشو و زواید به رشته تألیف درآورد و عدد اصحاب کبار امام حسین(ع) و تعداد سپاه کفار و مقتولین طرفین و حالات بعد از شهادت آن سید ابرار را به‌درستى بنگارد<ref> ر.ک: مقدمه نویسنده، ص14</ref>  


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۲: خط ۴۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
فرهاد میرزا در مقدمه کتاب ضمن ستایش پروردگار و منقبت حضرت‌ رسول(ص) و مولا [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]  و سایر ائمه اطهار(ع) و بیان شمه‌ای‌ از معرفت به علم تاریخ، هدف خود را از تألیف کتاب، «تذکر نوائب و تفجع بر مصائب سیدالشهدا، وسیله نجات و ذخیره معاد دانسته» و نشر مناقب و ذکر مصائب آل تبار، حضرت خیرالانام عليه ‌الصلاة و السلام‌ را از جمله انگیزه‌های خود برشمرده و عنوان کرده است که در کتاب‌های گذشته‌ فریقین در مورد سیدالشهدا اختلاف بسیار وجود دارد که صحیح از سقیم تشخیص نتوان داد؛ بنابراین جمع یک کتاب با ویژگی‌های منحصربه‌فرد از نظر وی ضروری می‌نموده است. فرهاد میرزا علاوه بر آنکه در چند جای کتاب عنوان کرده‌ است که نیت خیر و قصد ذکر مصائب کربلا را داشته، تأکید کرده است که در این مسیر پیروز و موفق گردیده و آرزو کرده است خداوند عمل او را برای آن جهان ذخیره نیکو قلمداد نماید. وی موفقیت خود را نیز در این دانسته است که: «رجاء واثق داشتم و نیت صادق کردم و از خدای‌ در همه حال رشاد خواستم و از باطن امام استمداد نمودم» <ref> ر.ک: رحیمی، عبدالرفیع، ص29</ref>
فرهاد میرزا در مقدمه کتاب ضمن ستایش پروردگار و منقبت حضرت‌ رسول(ص) و مولا [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]  و سایر ائمه اطهار(ع) و بیان شمه‌ای‌ از معرفت به علم تاریخ، هدف خود را از تألیف کتاب، «تذکر نوائب و تفجع بر مصائب سیدالشهدا، وسیله نجات و ذخیره معاد دانسته» و نشر مناقب و ذکر مصائب آل تبار، حضرت خیرالانام عليه ‌الصلاة و السلام‌ را از جمله انگیزه‌های خود برشمرده و عنوان کرده است که در کتاب‌های گذشته‌ فریقین در مورد سیدالشهدا اختلاف بسیار وجود دارد که صحیح از سقیم تشخیص نتوان داد؛ بنابراین جمع یک کتاب با ویژگی‌های منحصربه‌فرد از نظر وی ضروری می‌نموده است. فرهاد میرزا علاوه بر آنکه در چند جای کتاب عنوان کرده‌ است که نیت خیر و قصد ذکر مصائب کربلا را داشته، تأکید کرده است که در این مسیر پیروز و موفق گردیده و آرزو کرده است خداوند عمل او را برای آن جهان ذخیره نیکو قلمداد نماید. وی موفقیت خود را نیز در این دانسته است که: «رجاء واثق داشتم و نیت صادق کردم و از خدای‌ در همه حال رشاد خواستم و از باطن امام استمداد نمودم»<ref> ر.ک: رحیمی، عبدالرفیع، ص29</ref>
   
   
وی همچنین سال آغاز نگارش، شیوه و دلیل نام‌گذاری اثرش را چنین توضیح می‌دهد: «در این سال که سنین هجرى به یک‌هزاروسى‏صدوسه رسیده، آغاز جمع و تصنیف و ترتیب و ترصیف نمودم و خداى داناست که با قلت بضاعت و عدم استطاعت به‏قدر وسع و طاقت در ترجیح اقوال و تنقیح اخبار که متون کتب فرق اسلامیه از احادیث صحیحه و تواریخ معتبره بدان محتوى و منطوى است، اغفالى نرفت و در جمع و ذکر آن اهمالى نیفتاد و از کتب محدثین و مورخین که از سنه 1000 (یک‌هزار) هجرى و بعد به‌ رشته تألیف درآورده‏اند، درج و نقل نکردیم و این کتاب که شناوران لجه معرفت را بحرى است زاخر و دلاوران عرصه محبت را سیفى است باتر، قمقام زخار و صمصام بتار نام نهادم که لفظ با معنی و اسم با مسمی مطابق باشد» <ref> ر.ک: مقدمه، ص19-14</ref>
وی همچنین سال آغاز نگارش، شیوه و دلیل نام‌گذاری اثرش را چنین توضیح می‌دهد: «در این سال که سنین هجرى به یک‌هزاروسى‏صدوسه رسیده، آغاز جمع و تصنیف و ترتیب و ترصیف نمودم و خداى داناست که با قلت بضاعت و عدم استطاعت به‏قدر وسع و طاقت در ترجیح اقوال و تنقیح اخبار که متون کتب فرق اسلامیه از احادیث صحیحه و تواریخ معتبره بدان محتوى و منطوى است، اغفالى نرفت و در جمع و ذکر آن اهمالى نیفتاد و از کتب محدثین و مورخین که از سنه 1000 (یک‌هزار) هجرى و بعد به‌ رشته تألیف درآورده‏اند، درج و نقل نکردیم و این کتاب که شناوران لجه معرفت را بحرى است زاخر و دلاوران عرصه محبت را سیفى است باتر، قمقام زخار و صمصام بتار نام نهادم که لفظ با معنی و اسم با مسمی مطابق باشد»<ref> ر.ک: مقدمه، ص19-14</ref>
   
   
مباحث کتاب پس از مقدمه عمادزاده و مقدمه مؤلف، با ذکر احادیث موضوعه (جعلی) در زمان بنی‌امیه آغاز شده است: «روزبه‌روز مردمان را به حطام دنیوی رغبت همی‌ فزود و روایات کاذبه زیادت همی ‌گشت» <ref> متن کتاب، ص25 </ref> پس از آن کنیه، القاب، مدت عمر، اولاد امام حسین(ع) و مطالب دیگری به‌اجمال بیان شده، تااینکه به نسب یزید و آغاز دعوت مردم توسط معاویه به بیعت با یزید می‌رسد. از اینجای مباحث وداع سیدالشهدا با روضه مبارکه پیامبر(ص)، وصیت به محمد بن حنفیه و مباحث متنوع مرتبط با واقعه کربلا مطرح شده، تااینکه به واقعه عاشورا رسیده و پس از ذکر وقایع آن روز و حوادث پس از آن، فضایل کربلا و حکایات استشفا به تربت شریف آن حضرت ذکر شده است. نهضت توابین، قیام مختار، ذکر ثواب گریه و انشاد شعر بر مصیبت امام حسین(ع) و اشعار عربی و فارسی در این رابطه آخرین موضوعات کتاب را تشکیل داده است.
مباحث کتاب پس از مقدمه عمادزاده و مقدمه مؤلف، با ذکر احادیث موضوعه (جعلی) در زمان بنی‌امیه آغاز شده است: «روزبه‌روز مردمان را به حطام دنیوی رغبت همی‌ فزود و روایات کاذبه زیادت همی ‌گشت»<ref> متن کتاب، ص25 </ref> پس از آن کنیه، القاب، مدت عمر، اولاد امام حسین(ع) و مطالب دیگری به‌اجمال بیان شده، تااینکه به نسب یزید و آغاز دعوت مردم توسط معاویه به بیعت با یزید می‌رسد. از اینجای مباحث وداع سیدالشهدا با روضه مبارکه پیامبر(ص)، وصیت به محمد بن حنفیه و مباحث متنوع مرتبط با واقعه کربلا مطرح شده، تااینکه به واقعه عاشورا رسیده و پس از ذکر وقایع آن روز و حوادث پس از آن، فضایل کربلا و حکایات استشفا به تربت شریف آن حضرت ذکر شده است. نهضت توابین، قیام مختار، ذکر ثواب گریه و انشاد شعر بر مصیبت امام حسین(ع) و اشعار عربی و فارسی در این رابطه آخرین موضوعات کتاب را تشکیل داده است.
   
   
فرهاد میرزا در ابتدای اثر چگونگی خبر دادن جبرئیل از تولد امام حسین(ع) و بشارت او به پیامبر(ص) و فاطمه زهرا (س) و قرار دادن وصایت و امامت در ذریه طاهرین آن حضرت به پاداش مظلومیت را به نقل از کتاب شریف کافی گزارش کرده است <ref> ر.ک: همان، ص46</ref>
فرهاد میرزا در ابتدای اثر چگونگی خبر دادن جبرئیل از تولد امام حسین(ع) و بشارت او به پیامبر(ص) و فاطمه زهرا (س) و قرار دادن وصایت و امامت در ذریه طاهرین آن حضرت به پاداش مظلومیت را به نقل از کتاب شریف کافی گزارش کرده است<ref> ر.ک: همان، ص46</ref>
   
   
وی سپس یک‌صد حدیث و روایت را از منابع مختلفی چون فصول المهمة محمد بن طلحه شافعی، صواعق [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] و امالی شیخ طوسی در رابطه با فضیلت حسنین ذکر کرده است <ref> ر.ک: همان، ص100-65 </ref>
وی سپس یک‌صد حدیث و روایت را از منابع مختلفی چون فصول المهمة محمد بن طلحه شافعی، صواعق [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] و امالی شیخ طوسی در رابطه با فضیلت حسنین ذکر کرده است<ref> ر.ک: همان، ص100-65 </ref>
   
   
نویسنده تلاش داشته در هر فرازی از بحث چنانچه ایرادی بر متن‌ تاریخی یکی از راویان وارد می‌شده، بی‌درنگ موضع علمی خود را در این زمینه روشن کند؛ به‌عنوان نمونه آنجا که بحث قتل رشید و میثم‌ را به نقل از شیخ ‌کشی دنبال می‌کند، در ادامه مباحث روایت بلافاصله‌ اشکال تاریخی خود را مطرح کرده و می‌گوید: «این روایت محل اشکال‌ است». سپس دلیل تاریخی خود را نیز نقل می‌کند <ref> ر.ک: رحیمی، عبدالرفیع، ص31؛ متن کتاب، ص363</ref>
نویسنده تلاش داشته در هر فرازی از بحث چنانچه ایرادی بر متن‌ تاریخی یکی از راویان وارد می‌شده، بی‌درنگ موضع علمی خود را در این زمینه روشن کند؛ به‌عنوان نمونه آنجا که بحث قتل رشید و میثم‌ را به نقل از شیخ ‌کشی دنبال می‌کند، در ادامه مباحث روایت بلافاصله‌ اشکال تاریخی خود را مطرح کرده و می‌گوید: «این روایت محل اشکال‌ است». سپس دلیل تاریخی خود را نیز نقل می‌کند<ref> ر.ک: رحیمی، عبدالرفیع، ص31؛ متن کتاب، ص363</ref>
   
   
همچنین فرهاد میرزا به‌خوبی از عهده بیان دعوت توابین و بالاخص‌ قیام مختار برآمده و به‌طور گسترده به توضیح آن پرداخته و حدود هفتاد صفحه نیز به این امر اختصاص داده است<ref> ر.ک: همان، ص31؛ همان، ص874-802 </ref>
همچنین فرهاد میرزا به‌خوبی از عهده بیان دعوت توابین و بالاخص‌ قیام مختار برآمده و به‌طور گسترده به توضیح آن پرداخته و حدود هفتاد صفحه نیز به این امر اختصاص داده است<ref> ر.ک: همان، ص31؛ همان، ص874-802 </ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش