۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در مقدمه، ابتدا گوشههايى از تاريخ علوم بيان و بلاغت ذكر و سپس، حقيقت فصاحت و بلاغت، از لحاظ لغوى و اصطلاحى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است <ref>مقدمه، ص 13</ref> | در مقدمه، ابتدا گوشههايى از تاريخ علوم بيان و بلاغت ذكر و سپس، حقيقت فصاحت و بلاغت، از لحاظ لغوى و اصطلاحى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است<ref>مقدمه، ص 13</ref> | ||
بخش اول كه داراى يازده باب مىباشد، به علم معانى اختصاص يافته است. علم معانى، آگاهى يافتن به قواعدى است كه به وسيله آنها، كيفيت مطابقت كلام با مقتضاى حال شناخته مىشود و به كمك آن، صيانت از خطا در تأديه معناى مراد، حاصل مىگردد. در اين علم، اسبابى كه انگيزه تقديم يا تأخير، حذف و ذكر، ايجاز و اطناب، فصل و وصل و... مىگردد، شناخته مىشود؛ بهعنوان مثال بهوسيله اين علم به اين آگاهى مىرسيم كه براى افاده ثبات با توجه بهاقتضاى مقام بايد از جمله اسميه، استفاده كرد يا در هنگام مدح و تمجيد سخن را به درازا كشيد <ref>متن كتاب، ص 41</ref> | بخش اول كه داراى يازده باب مىباشد، به علم معانى اختصاص يافته است. علم معانى، آگاهى يافتن به قواعدى است كه به وسيله آنها، كيفيت مطابقت كلام با مقتضاى حال شناخته مىشود و به كمك آن، صيانت از خطا در تأديه معناى مراد، حاصل مىگردد. در اين علم، اسبابى كه انگيزه تقديم يا تأخير، حذف و ذكر، ايجاز و اطناب، فصل و وصل و... مىگردد، شناخته مىشود؛ بهعنوان مثال بهوسيله اين علم به اين آگاهى مىرسيم كه براى افاده ثبات با توجه بهاقتضاى مقام بايد از جمله اسميه، استفاده كرد يا در هنگام مدح و تمجيد سخن را به درازا كشيد<ref>متن كتاب، ص 41</ref> | ||
از جمله مباحثى كه در اين بخش، مطرح گرديده، عبارت است از: خبر؛ انشاء؛ ذكر؛ حذف؛ تقديم؛ تعريف؛ تنكير؛ تقييد؛ خروج از مقتضاى ظاهر؛ قصر؛ فصل و وصل؛ ايجاز، اطناب و مساوات. | از جمله مباحثى كه در اين بخش، مطرح گرديده، عبارت است از: خبر؛ انشاء؛ ذكر؛ حذف؛ تقديم؛ تعريف؛ تنكير؛ تقييد؛ خروج از مقتضاى ظاهر؛ قصر؛ فصل و وصل؛ ايجاز، اطناب و مساوات. | ||
بخش دوم، داراى سه باب بوده و در آن از علم بيان سخن رفته است. بيان در لغت، به معنى كشف و ايضاح بوده و در اصطلاح، علمى است كه بهواسطه شناخت آن، مىتوان يك معنى را بهصورتهاى مختلف (كه برخى دلالتشان روشنتر از برخى ديگر است) و هركدام هم با مقتضاى حال سازگارند، ابراز كرد <ref>همان، ص 207</ref> | بخش دوم، داراى سه باب بوده و در آن از علم بيان سخن رفته است. بيان در لغت، به معنى كشف و ايضاح بوده و در اصطلاح، علمى است كه بهواسطه شناخت آن، مىتوان يك معنى را بهصورتهاى مختلف (كه برخى دلالتشان روشنتر از برخى ديگر است) و هركدام هم با مقتضاى حال سازگارند، ابراز كرد<ref>همان، ص 207</ref> | ||
باب اول اين بخش، در مورد تشبيه بوده و پس از شرح حقيقت و فوايد تشبيه، به امور زير پرداخته شده است: طرفين تشبيه و تقسيم تشبيه به اعتبار طرفين آن به ملفوف و مفروق و تسويه و جمع؛ وجه شبه و تقسيم تشبيه به اعتبار وجه به تمثيل و غير آن، مجمل و مفصل و قريب مبتذل و بعيد غريب؛ ادوات تشبيه؛ غرض از تشبيه و تقسيم تشبيه به اعتبار غرض <ref>همان، ص 213</ref> | باب اول اين بخش، در مورد تشبيه بوده و پس از شرح حقيقت و فوايد تشبيه، به امور زير پرداخته شده است: طرفين تشبيه و تقسيم تشبيه به اعتبار طرفين آن به ملفوف و مفروق و تسويه و جمع؛ وجه شبه و تقسيم تشبيه به اعتبار وجه به تمثيل و غير آن، مجمل و مفصل و قريب مبتذل و بعيد غريب؛ ادوات تشبيه؛ غرض از تشبيه و تقسيم تشبيه به اعتبار غرض<ref>همان، ص 213</ref> | ||
باب دوم به حقيقت و مجاز اختصاص يافته و پس از تعريف هريك، امور زير بررسى شده است: اقسام حقيقت و مجاز؛ استعاره و جايگاه آن در بلاغت؛ مجاز لغوى و عقلى؛ قرينه استعاره؛ تقسيم استعاره به عناديه و وفاقيه؛ تقسيم استعاره به اعتبار جامع به عاميه و خاصيه و... <ref>همان، ص 246</ref> | باب دوم به حقيقت و مجاز اختصاص يافته و پس از تعريف هريك، امور زير بررسى شده است: اقسام حقيقت و مجاز؛ استعاره و جايگاه آن در بلاغت؛ مجاز لغوى و عقلى؛ قرينه استعاره؛ تقسيم استعاره به عناديه و وفاقيه؛ تقسيم استعاره به اعتبار جامع به عاميه و خاصيه و...<ref>همان، ص 246</ref> | ||
باب سوم، پيرامون كنايه مىباشد كه از جمله مباحث مطرحشده در آن، مىتوان به موارد زير اشاره نمود: اقسام كنيه از حيث مكنىعنه و وسائط و حسن كنايه و قبح آن <ref>همان، ص 301</ref> | باب سوم، پيرامون كنايه مىباشد كه از جمله مباحث مطرحشده در آن، مىتوان به موارد زير اشاره نمود: اقسام كنيه از حيث مكنىعنه و وسائط و حسن كنايه و قبح آن<ref>همان، ص 301</ref> | ||
در بخش سوم، علم بديع مورد بحث قرار گرفته است. در اين بخش، در دو قسمت، انواع محسنات معنويه و لفظيه، معرفى شده است. برخى از اين محسنات عبارتند از: مقابله؛ مراعات نظير؛ تشابه اطراف؛ مشاكله؛ مزاوجه؛ عكس؛ رجوع؛ توريه؛ استخدام؛ لف و نشر؛ جمع؛ تقسيم؛ تجريد؛ تفريع؛ جناس؛ موازنه؛ قلب؛ تشريع و... <ref>همان، ص 354</ref> | در بخش سوم، علم بديع مورد بحث قرار گرفته است. در اين بخش، در دو قسمت، انواع محسنات معنويه و لفظيه، معرفى شده است. برخى از اين محسنات عبارتند از: مقابله؛ مراعات نظير؛ تشابه اطراف؛ مشاكله؛ مزاوجه؛ عكس؛ رجوع؛ توريه؛ استخدام؛ لف و نشر؛ جمع؛ تقسيم؛ تجريد؛ تفريع؛ جناس؛ موازنه؛ قلب؛ تشريع و...<ref>همان، ص 354</ref> | ||
در خاتمه، به سرقات شعريه و مسائل مربوط به آن، پرداخته شده است <ref>همان، ص 367</ref> | در خاتمه، به سرقات شعريه و مسائل مربوط به آن، پرداخته شده است<ref>همان، ص 367</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
ویرایش