۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در مقدمه و در پيشدرآمد، ضمن بيان اهميت موضوع كتاب، به برخى خصوصيات آن، اشاره شده است <ref>مقدمه، ص17-20</ref> | در مقدمه و در پيشدرآمد، ضمن بيان اهميت موضوع كتاب، به برخى خصوصيات آن، اشاره شده است<ref>مقدمه، ص17-20</ref> | ||
در فصل اول، به مباحثى كلى همچون: ضرورت بحث از سيره امامان معصوم، عصمت، علت لزوم معصوم بودن پيامبر و امامان، عامل عصمت و سيره و سنت پرداخته شده است. | در فصل اول، به مباحثى كلى همچون: ضرورت بحث از سيره امامان معصوم، عصمت، علت لزوم معصوم بودن پيامبر و امامان، عامل عصمت و سيره و سنت پرداخته شده است. | ||
نويسنده، معتقد است ضرورت بحث از سيره امامان معصوم با فلسفه امامت آغاز شده و ضرورت پيشوائى امامان معصوم، بنيان اساسى تفكر شيعه را تشكيل مىدهد و تمام انديشههاى سياسى، اجتماعى، فرهنگى، عبادى، تربيتى و اقتصادى شيعه بر همين پايه استوار هستند. به اعتقاد وى، با شناخت فلسفه امامت، روشن خواهد شد كه ما چه نيازى به شناخت سيره معصومان داريم، كاربرد آن در زندگى ما چيست و جايگاه آن در حيات دينى و اجتماعى ما كجاست؟ <ref>ر.ك: متن كتاب، ص23</ref> | نويسنده، معتقد است ضرورت بحث از سيره امامان معصوم با فلسفه امامت آغاز شده و ضرورت پيشوائى امامان معصوم، بنيان اساسى تفكر شيعه را تشكيل مىدهد و تمام انديشههاى سياسى، اجتماعى، فرهنگى، عبادى، تربيتى و اقتصادى شيعه بر همين پايه استوار هستند. به اعتقاد وى، با شناخت فلسفه امامت، روشن خواهد شد كه ما چه نيازى به شناخت سيره معصومان داريم، كاربرد آن در زندگى ما چيست و جايگاه آن در حيات دينى و اجتماعى ما كجاست؟<ref>ر.ك: متن كتاب، ص23</ref> | ||
به باور وى، فلسفه امامت عيناً همان فلسفه بعثت پيامبران است؛ زيرا علت اصلى بعثت پيامبران، تكليف و مسئوليتپذيرى و در نتيجه هدايت انسانهاست كه شريعت را حتمى ساخت و ضرورت بهرهمندى آدميان از شريعت، مستلزم دو موضوع ابلاغ شريعت از سوى خداوند و شناخت آن از سوى انسانهاست؛ ازاينجهت، خداوند سلسله پيامبران و كتابهاى آسمانى را فرستاد و در درون انسان نيز خردمندى را نهاد تا پيامبران(ع) را بشناسند. رابطه انسان و عقل او با پيامبران(ع) و كتابهاى آسمانى، رابطه انسان و شناخت ضرورىترين نياز زندگى و بهرهمند شدن از آن است. | به باور وى، فلسفه امامت عيناً همان فلسفه بعثت پيامبران است؛ زيرا علت اصلى بعثت پيامبران، تكليف و مسئوليتپذيرى و در نتيجه هدايت انسانهاست كه شريعت را حتمى ساخت و ضرورت بهرهمندى آدميان از شريعت، مستلزم دو موضوع ابلاغ شريعت از سوى خداوند و شناخت آن از سوى انسانهاست؛ ازاينجهت، خداوند سلسله پيامبران و كتابهاى آسمانى را فرستاد و در درون انسان نيز خردمندى را نهاد تا پيامبران(ع) را بشناسند. رابطه انسان و عقل او با پيامبران(ع) و كتابهاى آسمانى، رابطه انسان و شناخت ضرورىترين نياز زندگى و بهرهمند شدن از آن است. | ||
رابطه پيامبران(ع) و كتابهاى آسمانى، رابطه معلم و كتاب زندگى و دستورالعملهاى حياتى است؛ بهويژه كتابى كه در نهايت اختصار و با محتواى فراگير مىباشد و فهم آن بدون معلم، نهتنها دشوار، بلكه محال است؛ در نتيجه فهم كتاب خدا منحصر به تفسير و بيان پيامبران است و جايگاه آنها در رابطه با كتاب و مردم جايگاه محورى است. چنين كتابى نيز بدون معلم نمىتواند نقش اساسى خود را در تعليم و تربيت ايفا كند؛ در نتيجه رابطه پيامبر اسلام(ص) و مسلمانان، رابطه آموزگار و دانشآموز و رابطه الگوى معنوى با تربيتپذير است. او افزون بر تعليم كتاب آسمانى، مسئوليت تربيت و هدايت انسانها را نيز بر عهده دارد. امامان معصوم(ع) نيز عينا در همان جايگاهى قرار دارند كه پيامبران الهى(ع)، بهويژه پيامبر اسلام(ص) قرار داشتهاند <ref>همان، ص23-24</ref> | رابطه پيامبران(ع) و كتابهاى آسمانى، رابطه معلم و كتاب زندگى و دستورالعملهاى حياتى است؛ بهويژه كتابى كه در نهايت اختصار و با محتواى فراگير مىباشد و فهم آن بدون معلم، نهتنها دشوار، بلكه محال است؛ در نتيجه فهم كتاب خدا منحصر به تفسير و بيان پيامبران است و جايگاه آنها در رابطه با كتاب و مردم جايگاه محورى است. چنين كتابى نيز بدون معلم نمىتواند نقش اساسى خود را در تعليم و تربيت ايفا كند؛ در نتيجه رابطه پيامبر اسلام(ص) و مسلمانان، رابطه آموزگار و دانشآموز و رابطه الگوى معنوى با تربيتپذير است. او افزون بر تعليم كتاب آسمانى، مسئوليت تربيت و هدايت انسانها را نيز بر عهده دارد. امامان معصوم(ع) نيز عينا در همان جايگاهى قرار دارند كه پيامبران الهى(ع)، بهويژه پيامبر اسلام(ص) قرار داشتهاند<ref>همان، ص23-24</ref> | ||
فصل دوم، به بحث پيرامون سيره عبادى معصومين(ع) اختصاص يافته و ضمن بيان جايگاه عبادت در زندگى امامان(ع)، نماز مهمترين عبادت در زندگى ائمه (ع) دانسته شده است. به اعتقاد نويسنده، در سيره عبادى امامان معصوم، بايد اهداف ذيل مورد توجه قرار گيرد: | فصل دوم، به بحث پيرامون سيره عبادى معصومين(ع) اختصاص يافته و ضمن بيان جايگاه عبادت در زندگى امامان(ع)، نماز مهمترين عبادت در زندگى ائمه (ع) دانسته شده است. به اعتقاد نويسنده، در سيره عبادى امامان معصوم، بايد اهداف ذيل مورد توجه قرار گيرد: | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
در فصل چهارم، بهمنظور شناخت رفتار امام(ع) در محيط خانواده و نقش تربيتى امام(ع) در خانه، سيره خانوادگى معصومين(ع) مورد كنكاش قرار گرفته است. نويسنده بر اين باور است كه سيره خانوادگى در راستاى همان سيره تربيتى قرار دارد و اساساً تربيت، از خانواده آغاز مىشود و لذا شناخت سيره خانوادگى ائمه (ع) در عصر حاضر، كه نظام خانوادگى در حال فروپاشى مىباشد، امرى لازم و ضرورى است. به اعتقاد وى راهكارهاى اساسى در تربيت خانوادگى را بايد در زندگى امامان(ع) جستجو كرد و با شناخت نمونههاى عينى، دستورهاى عملى آنها را دستورالعمل زندگى در محيط خانواده قرار داد و جامعه را از بحرانى كه در پى فروپاشى نظام خانوادگى پديد آمده است، نجات داد<ref>ر.ك: همان، ص99</ref> | در فصل چهارم، بهمنظور شناخت رفتار امام(ع) در محيط خانواده و نقش تربيتى امام(ع) در خانه، سيره خانوادگى معصومين(ع) مورد كنكاش قرار گرفته است. نويسنده بر اين باور است كه سيره خانوادگى در راستاى همان سيره تربيتى قرار دارد و اساساً تربيت، از خانواده آغاز مىشود و لذا شناخت سيره خانوادگى ائمه (ع) در عصر حاضر، كه نظام خانوادگى در حال فروپاشى مىباشد، امرى لازم و ضرورى است. به اعتقاد وى راهكارهاى اساسى در تربيت خانوادگى را بايد در زندگى امامان(ع) جستجو كرد و با شناخت نمونههاى عينى، دستورهاى عملى آنها را دستورالعمل زندگى در محيط خانواده قرار داد و جامعه را از بحرانى كه در پى فروپاشى نظام خانوادگى پديد آمده است، نجات داد<ref>ر.ك: همان، ص99</ref> | ||
وى معتقد است اكثر آنچه كه در سيره فرهنگى و اجتماعى امامان(ع) جريان داشت، در سيره خانوادگى آنان نيز جريان دارد؛ چه آنكه خانواده، حلقه كوچكى از جامعه است و از آنجا كه امامان معصوم(ع)، مظهر عبادت، فضايل اخلاقى و عدالت بودند، اين سه اصل در زندگى خانوادگى آنها نيز تجلى آشكار داشت و تربيت را از محيط خانواده آغاز كردند. به نظر وى، چنانكه خداوند در آيه شريفه فوق و آيه ''' «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» '''، به پيامبر دستور داد كه دعوتش را از بستگان نزديك آغاز كند، همين دستور به امامان(ع) نيز داده شده كه بايد تربيت جامعه را از خانواده و بستگان نزديك آغاز كنند؛ ازاينجهت، تمام معصومين(ع) دعوت به نماز و عبادت خداوند، در محيط خانه را يك اصل قرار داده بودند و همچنان كه خود به نماز و عبادت مىپرداختند، ديگر اعضاى خانواده را نيز به آن دستور مىدادند <ref>همان</ref> | وى معتقد است اكثر آنچه كه در سيره فرهنگى و اجتماعى امامان(ع) جريان داشت، در سيره خانوادگى آنان نيز جريان دارد؛ چه آنكه خانواده، حلقه كوچكى از جامعه است و از آنجا كه امامان معصوم(ع)، مظهر عبادت، فضايل اخلاقى و عدالت بودند، اين سه اصل در زندگى خانوادگى آنها نيز تجلى آشكار داشت و تربيت را از محيط خانواده آغاز كردند. به نظر وى، چنانكه خداوند در آيه شريفه فوق و آيه ''' «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» '''، به پيامبر دستور داد كه دعوتش را از بستگان نزديك آغاز كند، همين دستور به امامان(ع) نيز داده شده كه بايد تربيت جامعه را از خانواده و بستگان نزديك آغاز كنند؛ ازاينجهت، تمام معصومين(ع) دعوت به نماز و عبادت خداوند، در محيط خانه را يك اصل قرار داده بودند و همچنان كه خود به نماز و عبادت مىپرداختند، ديگر اعضاى خانواده را نيز به آن دستور مىدادند<ref>همان</ref> | ||
در فصل پنجم، با هدف شناخت جايگاه اقتصاد در زندگى و ارتباط آن با اهداف معنوى زندگى، سيره اقتصادى معصومين(ع)، بررسى شده است. سيره اقتصادى امامان(ع)، به سيره حكومتى و سيره شخصى در روابط اجتماعى و سيره خانوادگى تقسيم مىشود و هركدام آنها مبانى و اصول كلى دارد. از جمله اصول كلى در سيره اقتصادى و حكومتى امور ذيل مىباشند: بهرهورى بيشتر از منابع اقتصادى، احياى ذخاير طبيعى، عمارت و آبادانى زمين، عدم انباشتن ثروت، رسيدگى به امور نيازمندان، واگذارى مسئوليت به افراد كاردان و مورد اعتماد، صرفهجويى در مصرف بيتالمال، التزام به زهد و پارسايى بهعنوان رهبر جامعه، برابرى در تقسيم بيتالمال، برگرداندن اموالى كه به ناحق تصرف شده است<ref>همان، ص152</ref> | در فصل پنجم، با هدف شناخت جايگاه اقتصاد در زندگى و ارتباط آن با اهداف معنوى زندگى، سيره اقتصادى معصومين(ع)، بررسى شده است. سيره اقتصادى امامان(ع)، به سيره حكومتى و سيره شخصى در روابط اجتماعى و سيره خانوادگى تقسيم مىشود و هركدام آنها مبانى و اصول كلى دارد. از جمله اصول كلى در سيره اقتصادى و حكومتى امور ذيل مىباشند: بهرهورى بيشتر از منابع اقتصادى، احياى ذخاير طبيعى، عمارت و آبادانى زمين، عدم انباشتن ثروت، رسيدگى به امور نيازمندان، واگذارى مسئوليت به افراد كاردان و مورد اعتماد، صرفهجويى در مصرف بيتالمال، التزام به زهد و پارسايى بهعنوان رهبر جامعه، برابرى در تقسيم بيتالمال، برگرداندن اموالى كه به ناحق تصرف شده است<ref>همان، ص152</ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
نويسنده در فصل ششم، به دنبال شناخت موضع ائمه (ع) در برابر پيداش جريانهاى اعتقادى بوده و لذا در اين فصل، به بررسى مبانى اعتقادى معصومين(ع) پرداخته است (همان، ص159-195</ref> | نويسنده در فصل ششم، به دنبال شناخت موضع ائمه (ع) در برابر پيداش جريانهاى اعتقادى بوده و لذا در اين فصل، به بررسى مبانى اعتقادى معصومين(ع) پرداخته است (همان، ص159-195</ref> | ||
در فصل هفتم، مباحث مربوط به فقه و احكام دين مورد بحث قرار گرفته و اهداف دنبالشده در آن، عبارتند از: شناخت نقش امامان(ع) در موضوع فقه و فقاهت؛ ارزش فقيه و ارزش استنباط درست احكام از منابع قرآن و حديث<ref>همان، ص197</ref>در آخرين فصل نيز بهمنظور شناخت رابطه امامت و سياست، به بررسى سيره سياسى معصومين(ع) پرداخته شده است <ref>همان، ص243</ref> | در فصل هفتم، مباحث مربوط به فقه و احكام دين مورد بحث قرار گرفته و اهداف دنبالشده در آن، عبارتند از: شناخت نقش امامان(ع) در موضوع فقه و فقاهت؛ ارزش فقيه و ارزش استنباط درست احكام از منابع قرآن و حديث<ref>همان، ص197</ref>در آخرين فصل نيز بهمنظور شناخت رابطه امامت و سياست، به بررسى سيره سياسى معصومين(ع) پرداخته شده است<ref>همان، ص243</ref> | ||
در انتهاى كتاب، به منابعى كه مىتوان به كمك آن، به سيره معصومين(ع) پى برد، اشاره شده است <ref>همان، ص305</ref> | در انتهاى كتاب، به منابعى كه مىتوان به كمك آن، به سيره معصومين(ع) پى برد، اشاره شده است<ref>همان، ص305</ref> | ||
پارهاى از ويژگىهاى اين اثر، عبارت است از: | پارهاى از ويژگىهاى اين اثر، عبارت است از: | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است. | ||
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع <ref>ر.ك: پاورقى، ص25</ref>، به توضيح برخى لغات و عبارات متن، پرداخته شده است <ref>ر.ك: همان، ص26</ref> | در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع<ref>ر.ك: پاورقى، ص25</ref>، به توضيح برخى لغات و عبارات متن، پرداخته شده است<ref>ر.ك: همان، ص26</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش