۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''محافل المؤمنين في ذيل مجالس المؤمنين''' اثر فارسى [[حسینی عاملی قزوینی، محمدشفیع|محمد شفيع حسينى عاملى]]، ذيلى است بر كتاب «مجالس المؤمنين» [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]]، كه مؤلف آن را به سال 1190ق، در زمان دولت كريم خان زند تأليف كرده است.اين اثر با تصحيح و تحقيق ابراهيم عربپور و منصور جغتايى منتشر شده است. | '''محافل المؤمنين في ذيل مجالس المؤمنين''' اثر فارسى [[حسینی عاملی قزوینی، محمدشفیع|محمد شفيع حسينى عاملى]]، ذيلى است بر كتاب «مجالس المؤمنين» [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]]، كه مؤلف آن را به سال 1190ق، در زمان دولت كريم خان زند تأليف كرده است.اين اثر با تصحيح و تحقيق ابراهيم عربپور و منصور جغتايى منتشر شده است. | ||
نويسنده هدف از تأليف اين اثر را تحقيق حالات مؤمنين و كسانى كه در طريق ترويج دين مبين اسلام و سنت پيامبر(ص) سعى نمودهاند، ذكر كرده است <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/2/97 متن كتاب، ص97]</ref> | نويسنده هدف از تأليف اين اثر را تحقيق حالات مؤمنين و كسانى كه در طريق ترويج دين مبين اسلام و سنت پيامبر(ص) سعى نمودهاند، ذكر كرده است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/2/97 متن كتاب، ص97]</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
كتاب با مقدمه مصححان آغاز شده است. مطالب اثر نيز دربردارنده ديباچه در سبب تأليف كتاب و غرض مؤلّف، افتتاح در بيان غيبت و ظهور حضرت صاحب الامر(عج) و به دنبال آن، تراجم پادشاهان صفويه و افشاريه تا كريم خان زند و امرا و صدور آنان و احوال قطب شاهيان دكن و عادل شاهيان بيجاپور و بعضى از سلاطين تيمورى هند و شاعران، خوشنويسان، علما و بزرگان شيعه، بدون ترتيب زمانى يا الفبايى است. | كتاب با مقدمه مصححان آغاز شده است. مطالب اثر نيز دربردارنده ديباچه در سبب تأليف كتاب و غرض مؤلّف، افتتاح در بيان غيبت و ظهور حضرت صاحب الامر(عج) و به دنبال آن، تراجم پادشاهان صفويه و افشاريه تا كريم خان زند و امرا و صدور آنان و احوال قطب شاهيان دكن و عادل شاهيان بيجاپور و بعضى از سلاطين تيمورى هند و شاعران، خوشنويسان، علما و بزرگان شيعه، بدون ترتيب زمانى يا الفبايى است. | ||
اين كتاب بر همان روش و اسلوب «مجالس المؤمنين» [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نور اللّه شوشترى]] تأليف شده است. مؤلّف نام شمارى از بزرگان شيعه را كه از كتاب «مجالس المؤمنين» فوت شده و يا همزمان قاضى و يا بعد از او زيستهاند، در اين كتاب ياد كرده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/25|مقدمه مصحّحان، ص بيستوپنج]]</ref> | اين كتاب بر همان روش و اسلوب «مجالس المؤمنين» [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نور اللّه شوشترى]] تأليف شده است. مؤلّف نام شمارى از بزرگان شيعه را كه از كتاب «مجالس المؤمنين» فوت شده و يا همزمان قاضى و يا بعد از او زيستهاند، در اين كتاب ياد كرده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/25|مقدمه مصحّحان، ص بيستوپنج]]</ref> | ||
به گفته استاد گلچين معانى، مؤلّف نيمى از مطالب كتاب را از «مجالس المؤمنين» و نيم ديگر آن را از «تاريخ عالمآراى عباسى» گرفته است. اين ادّعاى استاد گلچين معانى تا حدودى درست است؛ زيرا در برخى موارد مؤلّف محافل چندين صفحه پىدرپى را از «مجالس المؤمنين» يا از «عالمآراى عباسى» گرفته است كه مصححان در تعليقات و پانوشتها، به پارهاى از آنها اشاره كردهاند <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/26|همان، ص بيستوشش]]</ref> | به گفته استاد گلچين معانى، مؤلّف نيمى از مطالب كتاب را از «مجالس المؤمنين» و نيم ديگر آن را از «تاريخ عالمآراى عباسى» گرفته است. اين ادّعاى استاد گلچين معانى تا حدودى درست است؛ زيرا در برخى موارد مؤلّف محافل چندين صفحه پىدرپى را از «مجالس المؤمنين» يا از «عالمآراى عباسى» گرفته است كه مصححان در تعليقات و پانوشتها، به پارهاى از آنها اشاره كردهاند<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/26|همان، ص بيستوشش]]</ref> | ||
گرچه مؤلّف مطالب فراوانى را از اين دو كتاب نقل كرده، اما از مآخذ فراوان ديگرى نيز سود جسته كه از آن جمله است: «[[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]]»، «كتاب الغيبة» [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، «عالم آراى وحيد قزوينى» (- عباسنامه)، رساله «شقّ القمر» صاين الدّين تركه اصفهانى <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/38|همان، ص سى و هشت]]</ref> | گرچه مؤلّف مطالب فراوانى را از اين دو كتاب نقل كرده، اما از مآخذ فراوان ديگرى نيز سود جسته كه از آن جمله است: «[[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]]»، «كتاب الغيبة» [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، «عالم آراى وحيد قزوينى» (- عباسنامه)، رساله «شقّ القمر» صاين الدّين تركه اصفهانى<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/38|همان، ص سى و هشت]]</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه مصححان، ابتدا به زندگانى مؤلف، خاندان و آثار وى نگاهى شده و در ادامه مباحثى در اهميت كتاب و مآخذ آن، معرفى نسخه و شيوه تصحيح آن مطرح شده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/15|مقدمه، ص پانزده]]</ref> | در مقدمه مصححان، ابتدا به زندگانى مؤلف، خاندان و آثار وى نگاهى شده و در ادامه مباحثى در اهميت كتاب و مآخذ آن، معرفى نسخه و شيوه تصحيح آن مطرح شده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/15|مقدمه، ص پانزده]]</ref> | ||
افتتاح كتاب مشتمل بر شرححال جمعى از بزرگان فرقه ناجيه شيعه است كه شرححال برخى از آنان- به ويژه معاصران مؤلّف- در هيچ مأخذ ديگرى يافت نمىشود <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/27|مقدمه، ص بيستوهفت]]</ref> | افتتاح كتاب مشتمل بر شرححال جمعى از بزرگان فرقه ناجيه شيعه است كه شرححال برخى از آنان- به ويژه معاصران مؤلّف- در هيچ مأخذ ديگرى يافت نمىشود<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/27|مقدمه، ص بيستوهفت]]</ref> | ||
در اين اثر، گاهى در ضمن شرح احوال دانشمندان، كتابشناسىهاى خوبى انجام شده است. مصنّف در ضمن شرححال [[سيد على خان مدنى]] مىگويد: «از جمله تأليفات آن بزرگوار «طراز اللغة» است كه... الحقّ كتاب لغتى به آن سامان تا به امروز نوشته نشده، لكن تا ماده سين به نظر حقير رسيده و جناب شيخ محمّد يوسف شيرازى مىفرموده كه نسخه به خطّ سيد در نزد من است و تا مادّه سين نوشته و بعد از او اجل سيد رسيده، فرصت اتمام نيافت» <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/27|همان]]</ref> | در اين اثر، گاهى در ضمن شرح احوال دانشمندان، كتابشناسىهاى خوبى انجام شده است. مصنّف در ضمن شرححال [[سيد على خان مدنى]] مىگويد: «از جمله تأليفات آن بزرگوار «طراز اللغة» است كه... الحقّ كتاب لغتى به آن سامان تا به امروز نوشته نشده، لكن تا ماده سين به نظر حقير رسيده و جناب شيخ محمّد يوسف شيرازى مىفرموده كه نسخه به خطّ سيد در نزد من است و تا مادّه سين نوشته و بعد از او اجل سيد رسيده، فرصت اتمام نيافت»<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/27|همان]]</ref> | ||
از ديگر ويژگىهاى مهمّ كتاب آن است كه مأخذ بسيارى از مصادر و منابع بعد از خود واقع شده است. حاج شيخ عبّاس قمى در تأليفات رجالى خود از اين كتاب و اثر ديگر مؤلّف، يعنى «تاريخ العرفا» سود جسته است. استاد مدرّس رضوى نيز در تصحيح كتاب «مجمل التّواريخ گلستانه» از اين كتاب سود جسته و هرجا روايتى مخالف با روايات گلستانه و يا توضيحى و تصحيحى درباره واقعهاى تاريخى مشاهده كرده و يا آن را براى تعيين سال واقعهاى مفيد دانسته، از آن استفاده كرده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/28|همان، ص بيستوهشت]]</ref> | از ديگر ويژگىهاى مهمّ كتاب آن است كه مأخذ بسيارى از مصادر و منابع بعد از خود واقع شده است. حاج شيخ عبّاس قمى در تأليفات رجالى خود از اين كتاب و اثر ديگر مؤلّف، يعنى «تاريخ العرفا» سود جسته است. استاد مدرّس رضوى نيز در تصحيح كتاب «مجمل التّواريخ گلستانه» از اين كتاب سود جسته و هرجا روايتى مخالف با روايات گلستانه و يا توضيحى و تصحيحى درباره واقعهاى تاريخى مشاهده كرده و يا آن را براى تعيين سال واقعهاى مفيد دانسته، از آن استفاده كرده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/28|همان، ص بيستوهشت]]</ref> | ||
از آنجا كه از شرححال ميرزا قاسم سمنانى در منابع ديگر، اطّلاع چندانى در دست نيست، استاد گلچين معانى بر مبناى اطّلاعات مؤلّف «محافل»، ترجمه او را در تذكره پيمانه صفحه 413- 415 گنجانده و ابيات ساقىنامه او را نيز از «محافل المؤمنين» نقل كرده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/28|همان]]</ref> | از آنجا كه از شرححال ميرزا قاسم سمنانى در منابع ديگر، اطّلاع چندانى در دست نيست، استاد گلچين معانى بر مبناى اطّلاعات مؤلّف «محافل»، ترجمه او را در تذكره پيمانه صفحه 413- 415 گنجانده و ابيات ساقىنامه او را نيز از «محافل المؤمنين» نقل كرده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/28|همان]]</ref> | ||
در اين كتاب به مناسبت از مسائل امامت، به ويژه مسأله غيبت امام عصر(عج) بحث شده كه اين امر نيز بر اهميت كتاب افزدوده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/28|همان]]</ref> | در اين كتاب به مناسبت از مسائل امامت، به ويژه مسأله غيبت امام عصر(عج) بحث شده كه اين امر نيز بر اهميت كتاب افزدوده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/28|همان]]</ref> | ||
از ديگر ويژگىهاى برجسته كتاب آن است كه قصايد غرّا و تواريخ نادره از شعرا و حكايات غريبه از عرفا كه در كتب متداوله ديگر نيست، در اين اثر درج شده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/28|همان]]</ref> | از ديگر ويژگىهاى برجسته كتاب آن است كه قصايد غرّا و تواريخ نادره از شعرا و حكايات غريبه از عرفا كه در كتب متداوله ديگر نيست، در اين اثر درج شده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/28|همان]]</ref> | ||
با اين حال، اشتباهها، اجمالها و ابهامهاى نسبتاً زيادى به اين كتاب راه يافته است كه بخشى از آنها از كاتب نسخه است. برخى از آنها، به شرح زير مىباشد: | با اين حال، اشتباهها، اجمالها و ابهامهاى نسبتاً زيادى به اين كتاب راه يافته است كه بخشى از آنها از كاتب نسخه است. برخى از آنها، به شرح زير مىباشد: | ||
الف- مؤلّف، شرححال و نام و نشان مير سيد احمد حسينى مشهدى را با ميرزا محمّد فرزند ميرزا اشرف- كه هردو خوشنويس بودند- بههم آميخته است. با توجّه به اينكه مصنّف، مطالب مندرج در ذيل شرححال سيد احمد را عيناً از «عالم آراى عبّاسى» نقل كرده است، بااطمينان مىتوان اين بههم آميختگى را براساس تاريخ عالم آراى عبّاسى تصحيح كرد <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/29|همان، ص بيستونه]]</ref> | الف- مؤلّف، شرححال و نام و نشان مير سيد احمد حسينى مشهدى را با ميرزا محمّد فرزند ميرزا اشرف- كه هردو خوشنويس بودند- بههم آميخته است. با توجّه به اينكه مصنّف، مطالب مندرج در ذيل شرححال سيد احمد را عيناً از «عالم آراى عبّاسى» نقل كرده است، بااطمينان مىتوان اين بههم آميختگى را براساس تاريخ عالم آراى عبّاسى تصحيح كرد<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/29|همان، ص بيستونه]]</ref> | ||
ب- يكى ديگر از اشتباههاى مصنّف اين است كه ميان «والهى قمى» و مولانا «ملك قمى» خلط كرده است. او تأليف كتاب گلزار ابراهيم را كه به نام ابراهيم عادلشاه بيجاپورى تسميه شده و با شركت ملك قمى و ظهورى ترشيزى انجام يافته، به ظهورى و مير والهى نسبت داده و شرححال ملك قمى را در ذيل والهى قمى آورده است. مولانا ظهورى ترشيزى پدر زن ملك قمى است كه هر دو در دربار ابراهيم عادلشاه مىزيستهاند و كتاب گلزار ابراهيم يا نورس را به رشته نظم كشيده و از آن پادشاه صله دريافت داشتهاند. امّا والهى قمى اصلاً به هندوستان نرفته است. او از سادات قم و از شاعران معاصر شاه طهماسب و هجوسرا بوده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/29|همان]]</ref> | ب- يكى ديگر از اشتباههاى مصنّف اين است كه ميان «والهى قمى» و مولانا «ملك قمى» خلط كرده است. او تأليف كتاب گلزار ابراهيم را كه به نام ابراهيم عادلشاه بيجاپورى تسميه شده و با شركت ملك قمى و ظهورى ترشيزى انجام يافته، به ظهورى و مير والهى نسبت داده و شرححال ملك قمى را در ذيل والهى قمى آورده است. مولانا ظهورى ترشيزى پدر زن ملك قمى است كه هر دو در دربار ابراهيم عادلشاه مىزيستهاند و كتاب گلزار ابراهيم يا نورس را به رشته نظم كشيده و از آن پادشاه صله دريافت داشتهاند. امّا والهى قمى اصلاً به هندوستان نرفته است. او از سادات قم و از شاعران معاصر شاه طهماسب و هجوسرا بوده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/29|همان]]</ref> | ||
مصنّف در ترجمه مير محمّد فرزند مير شمس الدّين على از سادات بنى المختار دچار اشتباه شده است. وى او را از سادات كتكن دانسته و گفته است: «مير سيد محمّد از سادات كتكن من اعمال سبزوار است» درحالىكه كتكن (كدكن) در گذشته از توابع نيشابور بوده و اكنون از توابع تربت حيدريه است. مير محمّد مذكور از اهالى كسكن سبزوار است نه كتكن و علاوه بر اين، مؤلّف مطالب را عيناً از «عالمآراى» عباسى نقل كرده است و در آنجا كسكن آمده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/30|همان، ص سى]]</ref> | مصنّف در ترجمه مير محمّد فرزند مير شمس الدّين على از سادات بنى المختار دچار اشتباه شده است. وى او را از سادات كتكن دانسته و گفته است: «مير سيد محمّد از سادات كتكن من اعمال سبزوار است» درحالىكه كتكن (كدكن) در گذشته از توابع نيشابور بوده و اكنون از توابع تربت حيدريه است. مير محمّد مذكور از اهالى كسكن سبزوار است نه كتكن و علاوه بر اين، مؤلّف مطالب را عيناً از «عالمآراى» عباسى نقل كرده است و در آنجا كسكن آمده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/30|همان، ص سى]]</ref> | ||
يكى ديگر از اشتباههاى مؤلّف در اين كتاب آن است كه ترجمه مير كلان استرآبادى را ذيل عنوان مير عبدالحسين استرآبادى ذكر كرده است <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/30|همان]]</ref> | يكى ديگر از اشتباههاى مؤلّف در اين كتاب آن است كه ترجمه مير كلان استرآبادى را ذيل عنوان مير عبدالحسين استرآبادى ذكر كرده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/30|همان]]</ref> | ||
امّا مؤلّف در شيعهشناسى دچار اشتباه شده است. او جلال الدّين اكبر شاه را در اين كتاب جزو پادشاهان شيعه به شمار آورده است، درحالىكه به گواهى همه مآخذ، وى نخست سنّى مذهب بود و سپس در ايام سلطنت خود آيينى را به نام «دين الهى اكبر شاهى» ارائه داد. البتّه اكبر در اطراف خود گروهى از مردان لايق و ممتاز را از هر فرقه و نژاد گرد آورده بود كه همه خود را وقف او كرده بودند. مردان لايقى از شيعيان نيز در خدمت او بودند. امّا هر جا لازم بود دستور قتل شيعيان را صادر مىكرد. از جمله براى خواباندن فتنه و سركشىهاى مخالفان، دستور قتل مرد لايقى چون بيرم خان را صادر كرد <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/33|همان، ص سىوسه]]</ref> | امّا مؤلّف در شيعهشناسى دچار اشتباه شده است. او جلال الدّين اكبر شاه را در اين كتاب جزو پادشاهان شيعه به شمار آورده است، درحالىكه به گواهى همه مآخذ، وى نخست سنّى مذهب بود و سپس در ايام سلطنت خود آيينى را به نام «دين الهى اكبر شاهى» ارائه داد. البتّه اكبر در اطراف خود گروهى از مردان لايق و ممتاز را از هر فرقه و نژاد گرد آورده بود كه همه خود را وقف او كرده بودند. مردان لايقى از شيعيان نيز در خدمت او بودند. امّا هر جا لازم بود دستور قتل شيعيان را صادر مىكرد. از جمله براى خواباندن فتنه و سركشىهاى مخالفان، دستور قتل مرد لايقى چون بيرم خان را صادر كرد<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/33|همان، ص سىوسه]]</ref> | ||
از ديگر كسانى كه مؤلّف او را شيعه شناسانده اورنگ زيب است. حكايتى كه مؤلّف دليل بر تشيع او دانسته است، مأخذ معتبرى ندارد، وانگهى همه مآخذ دلالت بر آن دارد كه اورنگ زيب سنّى متعصّب و متصلّب بوده است و شمار زيادى از شيعيان به دستور او به قتل رسيدهاند <ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/34|همان، ص سىوچهار]]</ref> | از ديگر كسانى كه مؤلّف او را شيعه شناسانده اورنگ زيب است. حكايتى كه مؤلّف دليل بر تشيع او دانسته است، مأخذ معتبرى ندارد، وانگهى همه مآخذ دلالت بر آن دارد كه اورنگ زيب سنّى متعصّب و متصلّب بوده است و شمار زيادى از شيعيان به دستور او به قتل رسيدهاند<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19644/1/34|همان، ص سىوچهار]]</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش