۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
#نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان اميرالمؤمنين على(ع) به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت [[امام على(ع)]] در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همهاش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و...<ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref> | #نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان اميرالمؤمنين على(ع) به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت [[امام على(ع)]] در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همهاش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و...<ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref> | ||
#نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفتانگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى ابن عباس را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه (ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيانگذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و...<ref>همان، ص 38 - 40</ref> | #نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفتانگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى ابن عباس را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه (ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيانگذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و...<ref>همان، ص 38 - 40</ref> | ||
#نويسنده درباره نقش شيعيان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است<ref>همان، ص 41 - 43</ref> شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است. | #نويسنده درباره نقش شيعيان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است<ref>همان، ص 41 - 43</ref>شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است. | ||
#نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبههاى حضرت [[امام على(ع)]] سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسشها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است<ref>همان، ص 67 - 90</ref> | #نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبههاى حضرت [[امام على(ع)]] سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسشها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است<ref>همان، ص 67 - 90</ref> | ||
#نويسنده بيان كرده است كه نشاط شيعه در توليد و ترويج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسير و كلام نبود، بلكه آنان در زمينه علوم رياضى و طبيعى و زمينى، مانند فيزيك و زمينشناسى و... نيز فعال بودند؛ همانطوركه براى مثال هشام بن حكم نظرياتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز كرد و...<ref>همان، ص 90 - 94</ref> | #نويسنده بيان كرده است كه نشاط شيعه در توليد و ترويج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسير و كلام نبود، بلكه آنان در زمينه علوم رياضى و طبيعى و زمينى، مانند فيزيك و زمينشناسى و... نيز فعال بودند؛ همانطوركه براى مثال هشام بن حكم نظرياتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز كرد و...<ref>همان، ص 90 - 94</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
#نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه آيا پيوند خانوادگى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سبب تشيع ايرانيان شده است؟ پاسخ داده است كه برخى بر اساس روايتى ساختگى پنداشتهاند كه امام حسين فرزند اميرالمؤمنين على(ع) داماد ايرانيان شده و آنان به اين جهت تشيع را برگزيدهاند، ولى اين ادعا بىاساس است و همانطوركه استاد [[شهیدی، جعفر|دكتر سيد جعفر شهيدى]] در كتاب زندگانى على بن الحسين(ع) اثبات كرده، روايت مذكور، مجعول است و اگر فرض كنيم آن سخن درست هم باشد، باز هم هيچ ارتباطى بين اين دو نيست و نتيجهاى ندارد و...<ref>همان، ص 117 - 118</ref> | #نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه آيا پيوند خانوادگى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سبب تشيع ايرانيان شده است؟ پاسخ داده است كه برخى بر اساس روايتى ساختگى پنداشتهاند كه امام حسين فرزند اميرالمؤمنين على(ع) داماد ايرانيان شده و آنان به اين جهت تشيع را برگزيدهاند، ولى اين ادعا بىاساس است و همانطوركه استاد [[شهیدی، جعفر|دكتر سيد جعفر شهيدى]] در كتاب زندگانى على بن الحسين(ع) اثبات كرده، روايت مذكور، مجعول است و اگر فرض كنيم آن سخن درست هم باشد، باز هم هيچ ارتباطى بين اين دو نيست و نتيجهاى ندارد و...<ref>همان، ص 117 - 118</ref> | ||
#نويسنده در مورد دانشگاههاى شيعه با ذكر اين نكته كه اسلام دين علم و دانايى است و آدمى را بهسوى انديشيدن و فرهنگ مىكشاند، به ذكر اسامى برخى از مراكز علمى شيعه در طول تاريخ مانند دانشگاه مدينه، كوفه، بغداد، نجف، مصر، قم، رى و... اشاره كرده و برخى از خصوصيات آن را بهطور مختصر شرح داده است؛ بهعنوان مثال نويسنده توضيح داده است كه حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از فرصت طلايى دوره انتقال حكومت اموى به عباسى استفاده كرد و دانشگاه بزرگى را در كوفه پديد آورد و...<ref>همان، ص 120 - 133</ref> | #نويسنده در مورد دانشگاههاى شيعه با ذكر اين نكته كه اسلام دين علم و دانايى است و آدمى را بهسوى انديشيدن و فرهنگ مىكشاند، به ذكر اسامى برخى از مراكز علمى شيعه در طول تاريخ مانند دانشگاه مدينه، كوفه، بغداد، نجف، مصر، قم، رى و... اشاره كرده و برخى از خصوصيات آن را بهطور مختصر شرح داده است؛ بهعنوان مثال نويسنده توضيح داده است كه حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از فرصت طلايى دوره انتقال حكومت اموى به عباسى استفاده كرد و دانشگاه بزرگى را در كوفه پديد آورد و...<ref>همان، ص 120 - 133</ref> | ||
#آخرين بحث كتاب در مورد آمار شيعيان جهان است. نويسنده، معتقد است كه مراكز آمارى جهان تحت تسلط صهيونيستها و نفوذ دشمنان اسلام قرار دارند و به همين جهت ما آمار دقيق و واقعى مسلمانان و شيعيان را در دست نداريم، ولى نويسنده اعتقاد دارد كه بر اساس قرائن و شواهد موجود، شيعيان (اعم از زيدى و امامى و اسماعيلى) يك پنجم و يا يك چهارم مسلمانان جهان را تشكيل مىدهند و اگر مسلمانان دنيا، يك ميليارد شمرده شوند، شيعيان حدود دويست ميليون نفر هستند<ref>همان، ص 133</ref> البته لازم به يادآورى است كه آمارى كه نويسنده محترم بيان كرده، مربوط به دهها سال قبل است و اكنون دست كم پنجاه درصد به آمار مذكور اضافه شده است. | #آخرين بحث كتاب در مورد آمار شيعيان جهان است. نويسنده، معتقد است كه مراكز آمارى جهان تحت تسلط صهيونيستها و نفوذ دشمنان اسلام قرار دارند و به همين جهت ما آمار دقيق و واقعى مسلمانان و شيعيان را در دست نداريم، ولى نويسنده اعتقاد دارد كه بر اساس قرائن و شواهد موجود، شيعيان (اعم از زيدى و امامى و اسماعيلى) يك پنجم و يا يك چهارم مسلمانان جهان را تشكيل مىدهند و اگر مسلمانان دنيا، يك ميليارد شمرده شوند، شيعيان حدود دويست ميليون نفر هستند<ref>همان، ص 133</ref>البته لازم به يادآورى است كه آمارى كه نويسنده محترم بيان كرده، مربوط به دهها سال قبل است و اكنون دست كم پنجاه درصد به آمار مذكور اضافه شده است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش