۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
4. بر اساس پژوهش نويسنده: يكى از منابع معاصر براى اين دوره از تاريخ خراسان كه بيشتر غيرچاپى بوده و تا حالا مورد استفاده قرار نگرفته است سكههاى سربداران و ايلخانان متأخر، سليمان و بويژه طغاى تيمور است كه از خراسان و نواحى مجاور آن بهدست آمده است. از سكههاى غيرسربدارى كه مناسب تاريخ سربداران است مىتوان از هشت سكه سليمان، پنجاه و چهار سكه طغاى تيمور نام برد كه همهشان در خراسان و يا در نزديك آن ضرب شده است <ref>همان، ص 63</ref> | 4. بر اساس پژوهش نويسنده: يكى از منابع معاصر براى اين دوره از تاريخ خراسان كه بيشتر غيرچاپى بوده و تا حالا مورد استفاده قرار نگرفته است سكههاى سربداران و ايلخانان متأخر، سليمان و بويژه طغاى تيمور است كه از خراسان و نواحى مجاور آن بهدست آمده است. از سكههاى غيرسربدارى كه مناسب تاريخ سربداران است مىتوان از هشت سكه سليمان، پنجاه و چهار سكه طغاى تيمور نام برد كه همهشان در خراسان و يا در نزديك آن ضرب شده است <ref>همان، ص 63</ref> | ||
5. وى در نتيجه اين مبحث چنين مىنويسد: از تحليل سكههاى سربداران و سكههاى ايلخانان كه سربداران به نام آنها ضرب كردهاند مىتوان نتيجه گرفت كه در دولت سربداران بنابر گفته [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]] نوعى دوگانگى وجود داشته است. مىتوان دريافت كه مسعود و جانشينان وى بالاتر از همه سياستمدارانى بودند كه به اثر آنى و مادى اعمال خودشان توجه زيادى داشتند و در اعمالشان قابل انعطاف و مصلحتگرا بودهاند. آنها شورشگر بودند از اينرو تا انحطاط ناگزيرانه امپراتورى ايلخانان از طريق روابطى با طغاى تيمور يا چوبانيان موقعيت خود را در چهارچوب اين امپراتورى نگهداشته و محكم كردند. دولت آنها رسماً مذهب سنى داشت ولى با دراويش شيعه همكارى مىكردند. از طرف ديگر سازمان درويشان درپى آن بود كه اهداف معنوى را كه داراى مفاهيم مادى افراطى بود دنبال كند آنها با روشى اين كار را پىگيرى مىكردند كه در رابطه با وضع مذهبى زمانشان بسيار راديكال بود. سازمان آنها از نوعى ايدئولوژى مهدويت طرفدارى مىكرد و حتى يك بار ظهور مهدى را بشارت دادند. از شواهد و مدارك سكهشناسى اين دو عنصر دولت سربدارى كاملاً مشخص مىشود كه ذاتاً داراى منافات بودند و از همين منافات مىتوان تبيينات صحيحى، نه تنها در مورد وقايعى كه سالشمارىها بهطور ناقص بررسىشان كردهاند بلكه راجع به شكاف در دولت سربداران درآورد كه همين شكاف موجب عدم وحدت خراسان در چهارچوب دولت سربدارى مىشد و باعث مىگرديد كه خراسان نقش متنفذ خود در زمينه رقابت براى ايجاد امپراتورى در ايران را از دست بدهد <ref>همان، ص 102- 103</ref> لذا نويسنده با دقت در سكهها و مطالب نوشته شده در آن، نشان مىدهد كه دولت سربداران، آشفته و گرفتار آفت تفرقه بوده است. | 5. وى در نتيجه اين مبحث چنين مىنويسد: از تحليل سكههاى سربداران و سكههاى ايلخانان كه سربداران به نام آنها ضرب كردهاند مىتوان نتيجه گرفت كه در دولت سربداران بنابر گفته [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]] نوعى دوگانگى وجود داشته است. مىتوان دريافت كه مسعود و جانشينان وى بالاتر از همه سياستمدارانى بودند كه به اثر آنى و مادى اعمال خودشان توجه زيادى داشتند و در اعمالشان قابل انعطاف و مصلحتگرا بودهاند. آنها شورشگر بودند از اينرو تا انحطاط ناگزيرانه امپراتورى ايلخانان از طريق روابطى با طغاى تيمور يا چوبانيان موقعيت خود را در چهارچوب اين امپراتورى نگهداشته و محكم كردند. دولت آنها رسماً مذهب سنى داشت ولى با دراويش شيعه همكارى مىكردند. از طرف ديگر سازمان درويشان درپى آن بود كه اهداف معنوى را كه داراى مفاهيم مادى افراطى بود دنبال كند آنها با روشى اين كار را پىگيرى مىكردند كه در رابطه با وضع مذهبى زمانشان بسيار راديكال بود. سازمان آنها از نوعى ايدئولوژى مهدويت طرفدارى مىكرد و حتى يك بار ظهور مهدى را بشارت دادند. از شواهد و مدارك سكهشناسى اين دو عنصر دولت سربدارى كاملاً مشخص مىشود كه ذاتاً داراى منافات بودند و از همين منافات مىتوان تبيينات صحيحى، نه تنها در مورد وقايعى كه سالشمارىها بهطور ناقص بررسىشان كردهاند بلكه راجع به شكاف در دولت سربداران درآورد كه همين شكاف موجب عدم وحدت خراسان در چهارچوب دولت سربدارى مىشد و باعث مىگرديد كه خراسان نقش متنفذ خود در زمينه رقابت براى ايجاد امپراتورى در ايران را از دست بدهد <ref>همان، ص 102- 103</ref>لذا نويسنده با دقت در سكهها و مطالب نوشته شده در آن، نشان مىدهد كه دولت سربداران، آشفته و گرفتار آفت تفرقه بوده است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
در ا نتهاى اثر 11 نقشه ديده مىشود. پس از آن نويسنده ضميمه كتاب را چنين معرفى كرده است: اين ضميمه شامل فهرستى از سكهها- كه منابع مبتنى بر سكههاى تاريخ سربداران را مشتمل است- و تشريحى از انواع اصلى سكهها و يك رشته از جداولى است كه تعدادى از اين سكهها نشان مىدهد. فقط سكههاى خراسان و نواحى همجوار آن در اينجا فهرستبندى شده است (به جز شمارههاى 153- 148)، طغاى تيمور، سليمان و ساتى بيك سكههاى زياد ديگر در نواحى ديگر نيز ضرب كردهاند. همه سكههاى فهرستبندى شده نقره است و در غير اين صورت جنس آنها اعلام شده است <ref>همان، ص 249</ref> اطلاعات و تصاوير 156 قطعه سكه در اين بخش آمده است. فهرست اعلام اشخاص، اماكن، كتب و طوايف نيز به ترتيب حروف الفبا در ادامه آمده است. | در ا نتهاى اثر 11 نقشه ديده مىشود. پس از آن نويسنده ضميمه كتاب را چنين معرفى كرده است: اين ضميمه شامل فهرستى از سكهها- كه منابع مبتنى بر سكههاى تاريخ سربداران را مشتمل است- و تشريحى از انواع اصلى سكهها و يك رشته از جداولى است كه تعدادى از اين سكهها نشان مىدهد. فقط سكههاى خراسان و نواحى همجوار آن در اينجا فهرستبندى شده است (به جز شمارههاى 153- 148)، طغاى تيمور، سليمان و ساتى بيك سكههاى زياد ديگر در نواحى ديگر نيز ضرب كردهاند. همه سكههاى فهرستبندى شده نقره است و در غير اين صورت جنس آنها اعلام شده است <ref>همان، ص 249</ref>اطلاعات و تصاوير 156 قطعه سكه در اين بخش آمده است. فهرست اعلام اشخاص، اماكن، كتب و طوايف نيز به ترتيب حروف الفبا در ادامه آمده است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش