۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اين كتاب متشكل از پنج مقدمه و متن كتاب تشكيل شده است: مقدمههاى مترجم فارسى، مصطفى الدورى، مترجمان عربى، نويسنده براى ترجمه عربى و مقدمه نويسنده؛ متن اثر نيز از شش فصل به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. رشد اسماعيليان، 2. امامان مستور و ياوران ايشان، 3. قرمطيان بحرين، 4. اهميت اجتماعى اسماعيليان، 5. تلفيق دينها و مذهبها يا مذهب شمول در عقيده و 6. مردمگرائى. نويسنده منابع پژوهشش را به چند دسته تقسيم كرده: مأخذهاى تاريخى سنى، مأخذهاى دينى سنى، مأخذهاى شيعه دوازده امامى و مأخذهاى اسماعيليان و در مورد هر كدام توضيح كافى داده است ...<ref>مقدمه كتاب، ص 43- 61</ref> نويسنده در اين پژوهش از روش تاريخى- تحليلى بهره برده است. | اين كتاب متشكل از پنج مقدمه و متن كتاب تشكيل شده است: مقدمههاى مترجم فارسى، مصطفى الدورى، مترجمان عربى، نويسنده براى ترجمه عربى و مقدمه نويسنده؛ متن اثر نيز از شش فصل به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. رشد اسماعيليان، 2. امامان مستور و ياوران ايشان، 3. قرمطيان بحرين، 4. اهميت اجتماعى اسماعيليان، 5. تلفيق دينها و مذهبها يا مذهب شمول در عقيده و 6. مردمگرائى. نويسنده منابع پژوهشش را به چند دسته تقسيم كرده: مأخذهاى تاريخى سنى، مأخذهاى دينى سنى، مأخذهاى شيعه دوازده امامى و مأخذهاى اسماعيليان و در مورد هر كدام توضيح كافى داده است ...<ref>مقدمه كتاب، ص 43- 61</ref>نويسنده در اين پژوهش از روش تاريخى- تحليلى بهره برده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
نويسنده در مورد عقيده ابوّت روحانى يا نكاح روحانى نوشته است: جنبش باطنى با گرايشهاى نيرومندى كه نسبت به حقيقت روحانى مىنمود و با تكيه شديدى كه بر جنبههاى باطنى چيزها نه ظاهر مادى آنها داشت، به آسانى و به شكلى طبيعى به جايى رسيد كه علاقه مادى ميان پدر و پسر- كه به پيكر فناشونده و از ميان رونده مربوط مىشود- را از علاقه روحانى ميان آموزگار و شاگرد كه از روح جاويدان و بىمرگ سرچشمه مىگيرد، از لحاظ اهميت بسيار فروتر دانست. در نتيجه اين عقيده شاگرد را براى اينكه وارث حقيقى انسان باشد، از فرزند و نسل طبيعى شايستهتر شمرد تا جايى كه برخى از آنها دو كلمه (أب- پدر) و (إبن- پسر) را در اعلام اسماعيليان بيشتر به اين معنى (پدر و فرزند روحانى) به كار بردند. كتابى كه بيشاز همه اين عقيده را توضيح و تشريح كرده رسالههاى اخوان صفاست كه بىشك از روح باطنى برخوردار است ...<ref>همان، ص 85</ref> | نويسنده در مورد عقيده ابوّت روحانى يا نكاح روحانى نوشته است: جنبش باطنى با گرايشهاى نيرومندى كه نسبت به حقيقت روحانى مىنمود و با تكيه شديدى كه بر جنبههاى باطنى چيزها نه ظاهر مادى آنها داشت، به آسانى و به شكلى طبيعى به جايى رسيد كه علاقه مادى ميان پدر و پسر- كه به پيكر فناشونده و از ميان رونده مربوط مىشود- را از علاقه روحانى ميان آموزگار و شاگرد كه از روح جاويدان و بىمرگ سرچشمه مىگيرد، از لحاظ اهميت بسيار فروتر دانست. در نتيجه اين عقيده شاگرد را براى اينكه وارث حقيقى انسان باشد، از فرزند و نسل طبيعى شايستهتر شمرد تا جايى كه برخى از آنها دو كلمه (أب- پدر) و (إبن- پسر) را در اعلام اسماعيليان بيشتر به اين معنى (پدر و فرزند روحانى) به كار بردند. كتابى كه بيشاز همه اين عقيده را توضيح و تشريح كرده رسالههاى اخوان صفاست كه بىشك از روح باطنى برخوردار است ...<ref>همان، ص 85</ref> | ||
بر طبق پژوهش نويسنده: از جمله تهمتهائى كه بارها مخالفان سنى مذهب به قرمطيان و اسماعيليان زدهاند اينست كه قرمطيان و اسماعيليان به اشتراكى شدن دارائىها و زنان فراخوانده و اين عقيده را اجرا كردند. به تصويرى كه ناصر خسرو بهدست داده بر روى هم مىتوان اعتماد كرد. هرچند در يكى دو ناحيه از آن آميزهاى از خيالپردازى بهكار رفته باشد، نظامى كه ناصر خسرو از آن سخن مىگويد بهروشنى نظام اشتراكى نيست، اما نظام اجتماعى و حكومتى است كه با همه نظامهاى شناختهشده سراسر دنياى اسلام بسى اختلاف دارد. اين نظام خوب تأليف يافته بود چنانكه دشمنى طبقههاى حاكم، و بغض و كينهتوزى آنها را برمىانگيخت ...<ref>همان، ص 139- 146</ref> مترجم نيز در اين مورد چنين اظهار نظر كرده: به عقيده من اين نظريه را كه «اسماعيليان اشتراكى شدن زنان را اجرا كردهاند» مىتوان بىشك نادرست دانست. از نوشتههاى دُروز چنين برمىآيد كه اسماعيليان وضع بسيار برتر و آزادانهترى را از سنيان همروزگار خود، براى زنان فراهم كرده بودهاند و شايد اين آزادى نسبى زنان اسماعيلى در چشم متعصبان سنى، هرزگى و فسق كامل تجلى مىكرده است ...<ref>همان، ص 141، پاورقى 2</ref> | بر طبق پژوهش نويسنده: از جمله تهمتهائى كه بارها مخالفان سنى مذهب به قرمطيان و اسماعيليان زدهاند اينست كه قرمطيان و اسماعيليان به اشتراكى شدن دارائىها و زنان فراخوانده و اين عقيده را اجرا كردند. به تصويرى كه ناصر خسرو بهدست داده بر روى هم مىتوان اعتماد كرد. هرچند در يكى دو ناحيه از آن آميزهاى از خيالپردازى بهكار رفته باشد، نظامى كه ناصر خسرو از آن سخن مىگويد بهروشنى نظام اشتراكى نيست، اما نظام اجتماعى و حكومتى است كه با همه نظامهاى شناختهشده سراسر دنياى اسلام بسى اختلاف دارد. اين نظام خوب تأليف يافته بود چنانكه دشمنى طبقههاى حاكم، و بغض و كينهتوزى آنها را برمىانگيخت ...<ref>همان، ص 139- 146</ref>مترجم نيز در اين مورد چنين اظهار نظر كرده: به عقيده من اين نظريه را كه «اسماعيليان اشتراكى شدن زنان را اجرا كردهاند» مىتوان بىشك نادرست دانست. از نوشتههاى دُروز چنين برمىآيد كه اسماعيليان وضع بسيار برتر و آزادانهترى را از سنيان همروزگار خود، براى زنان فراهم كرده بودهاند و شايد اين آزادى نسبى زنان اسماعيلى در چشم متعصبان سنى، هرزگى و فسق كامل تجلى مىكرده است ...<ref>همان، ص 141، پاورقى 2</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش