داوری میان شیخ صدوق و شیخ مفید رحمةالله‌علیهما: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
خط ۵۷: خط ۵۷:
#:ب)- براى نيل به اين هدف، مرجع اول و اصل، قرآن مجيد و احاديث مقطوعُ الصُّدورى است كه به‌وسيله روات احاديث و حاملان علوم اهل‌بيت(ع)، روايت شده است و در درجه بعد، عرض دين بر علما و بزرگانى مى‌باشد كه تحذق و تعمق آنها در قرآن و حديث، مسلم باشد؛ البته نه براى اينكه از آنها تقليد نمايد، بلكه براى اينكه از آنها بياموزد و خود به استدلال مناسب در هر باب، به يقين و اعتقاد برسد.
#:ب)- براى نيل به اين هدف، مرجع اول و اصل، قرآن مجيد و احاديث مقطوعُ الصُّدورى است كه به‌وسيله روات احاديث و حاملان علوم اهل‌بيت(ع)، روايت شده است و در درجه بعد، عرض دين بر علما و بزرگانى مى‌باشد كه تحذق و تعمق آنها در قرآن و حديث، مسلم باشد؛ البته نه براى اينكه از آنها تقليد نمايد، بلكه براى اينكه از آنها بياموزد و خود به استدلال مناسب در هر باب، به يقين و اعتقاد برسد.
#:ج)- از جمله راه‌هاى تصحيح اعتقاد از لحاظ مبانى اعتقادى اسلامى، كتاب‌هايى است كه علماى بزرگ، مانند: صدوق و [[شيخ مفيد]] و مجلسى و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و شهيدين و خواجه و ديگران از اعاظم و اساطين، در اعتقادات نوشته‌اند... از جمله كتاب‌هاى گران‌بها و ارزشمندى كه در اين رشته تأليف شده است، كتاب «اعتقادات» جليل، حافظ آثار گنجينه آل‌بيت(ع)، [[شيخ صدوق]] و كتاب «تصحيح الاعتقاد» شيخ اعظم، افتخار شيعه، قامع بدع و رافع رايات حق، [[شيخ مفيد]]، رضوان الله تعالى عليهما، است. اين دو كتاب، بسيار ارزنده و مفيد و متضمن فوايد بسيار است و مطالعه هر دو براى همگان، پرفايده و بينش‌بخش است. در كتاب «اعتقادات»، مسايلى كه اعتقاد به آنها بر هر كس واجب است، با مسايلى كه واجب الاعتقاد نيست، مطرح شده است و در بعض موارد بحث‌هايى فقهى و فرعى و عملى نيز، در آن وارد شده و به‌عنوان «اعتقادنا» ذكر شده است. نه خود ابوجعفر صدوق و نه ابوعبدالله مفيد، اين مسايل را از هم جدا نساخته‌اند <ref>مقدمه كتاب، ص7 - 11</ref>
#:ج)- از جمله راه‌هاى تصحيح اعتقاد از لحاظ مبانى اعتقادى اسلامى، كتاب‌هايى است كه علماى بزرگ، مانند: صدوق و [[شيخ مفيد]] و مجلسى و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و شهيدين و خواجه و ديگران از اعاظم و اساطين، در اعتقادات نوشته‌اند... از جمله كتاب‌هاى گران‌بها و ارزشمندى كه در اين رشته تأليف شده است، كتاب «اعتقادات» جليل، حافظ آثار گنجينه آل‌بيت(ع)، [[شيخ صدوق]] و كتاب «تصحيح الاعتقاد» شيخ اعظم، افتخار شيعه، قامع بدع و رافع رايات حق، [[شيخ مفيد]]، رضوان الله تعالى عليهما، است. اين دو كتاب، بسيار ارزنده و مفيد و متضمن فوايد بسيار است و مطالعه هر دو براى همگان، پرفايده و بينش‌بخش است. در كتاب «اعتقادات»، مسايلى كه اعتقاد به آنها بر هر كس واجب است، با مسايلى كه واجب الاعتقاد نيست، مطرح شده است و در بعض موارد بحث‌هايى فقهى و فرعى و عملى نيز، در آن وارد شده و به‌عنوان «اعتقادنا» ذكر شده است. نه خود ابوجعفر صدوق و نه ابوعبدالله مفيد، اين مسايل را از هم جدا نساخته‌اند <ref>مقدمه كتاب، ص7 - 11</ref>
#نويسنده با ذكر اينكه [[شيخ صدوق]]، شاهد اين مطلب را كه «يد به معناى قدرت است»، عبارت از اين آيه دانسته است: ''' «اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ» ''' <ref>ص17</ref> «بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش و بنده ما داود را كه دارنده قدرت [در دانش و حكومت] بود ياد كن. او بسيار رجوع‌كننده به حق و به‌شدت متوجه خدا بود» و در نتيجه، معناى «ذَا الْأَيْدِ» را قدرتمند، شمرده است، افزوده است كه [[شيخ مفيد]] گفته است كه در اين، وجه ديگرى هم هست و آن عبارت است از اينكه «يد» عبارت است از نعمت. همان‌طوركه شاعر گفته است:{{شعر}}
#نويسنده با ذكر اينكه [[شيخ صدوق]]، شاهد اين مطلب را كه «يد به معناى قدرت است»، عبارت از اين آيه دانسته است: ''' «اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ» ''' <ref>ص17</ref>«بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش و بنده ما داود را كه دارنده قدرت [در دانش و حكومت] بود ياد كن. او بسيار رجوع‌كننده به حق و به‌شدت متوجه خدا بود» و در نتيجه، معناى «ذَا الْأَيْدِ» را قدرتمند، شمرده است، افزوده است كه [[شيخ مفيد]] گفته است كه در اين، وجه ديگرى هم هست و آن عبارت است از اينكه «يد» عبارت است از نعمت. همان‌طوركه شاعر گفته است:{{شعر}}
#:{{ب|''له علي أياد لست أكفرها''|2=''و إنَّما الكفر ألا تشكر النعم''}}{{پایان شعر}}
#:{{ب|''له علي أياد لست أكفرها''|2=''و إنَّما الكفر ألا تشكر النعم''}}{{پایان شعر}}
#: «او بر من نعمت‌هايى ارزانى داشته كه من كُفرانش نمى‌كنم و كفر نعمت آن است كه شكر نعمت نكنى». پس شايد منظور از «داود ذا الأيد» عبارت از صاحب نعمت باشد و از همين باب است قول خداى تعالى در آيه: ''' «... بَل يَداهُ مَبسوطَتان» ''' <ref>مائده: 64</ref>؛ «... بلكه هر دو دستش گشوده است». سپس نويسنده خودش چنين اظهار نظر كرده است: «مثل اينكه كلمه «أيد» كه مفرد و به معنى قدرت است، با «أيد» كه جمع يد است، اشتباه شده و [[شيخ صدوق]] آيه را بر اساس «أيد» مفرد تفسير كرده، ولى [[شيخ مفيد]] «أيد» جمع را تفسير كرده كه جمع يد است. ظاهراً «أيد» در اينجا همان تفسير اول؛ يعنى به معنى قدرت است <ref>متن كتاب، ص15 - 16</ref>
#: «او بر من نعمت‌هايى ارزانى داشته كه من كُفرانش نمى‌كنم و كفر نعمت آن است كه شكر نعمت نكنى». پس شايد منظور از «داود ذا الأيد» عبارت از صاحب نعمت باشد و از همين باب است قول خداى تعالى در آيه: ''' «... بَل يَداهُ مَبسوطَتان» ''' <ref>مائده: 64</ref>؛ «... بلكه هر دو دستش گشوده است». سپس نويسنده خودش چنين اظهار نظر كرده است: «مثل اينكه كلمه «أيد» كه مفرد و به معنى قدرت است، با «أيد» كه جمع يد است، اشتباه شده و [[شيخ صدوق]] آيه را بر اساس «أيد» مفرد تفسير كرده، ولى [[شيخ مفيد]] «أيد» جمع را تفسير كرده كه جمع يد است. ظاهراً «أيد» در اينجا همان تفسير اول؛ يعنى به معنى قدرت است <ref>متن كتاب، ص15 - 16</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش