۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نويسنده در فصل اول، پيرامون ظهور و پيدايش و دعوت اسلام، به صورت بسيار مختصر، تاريخ اسلام را از ابتداى ظهور تا زمان وفات پيامبر اسلام(ص) بيان نموده است. | نويسنده در فصل اول، پيرامون ظهور و پيدايش و دعوت اسلام، به صورت بسيار مختصر، تاريخ اسلام را از ابتداى ظهور تا زمان وفات پيامبر اسلام(ص) بيان نموده است. | ||
مطلب اول اين فصل در مورد پيامبر اسلام(ص) است كه در سن 40 سالگى به نبوت منصوب گرديد. پس از آن در مورد دستورات دين اسلام، مقاومت قريش در مقابل پيامبر اسلام(ص)، هجرت، غزوه بدر و احد، وفات پيامبر اسلام(ص) مطالبى را بيان شده است ...<ref>متن، ص1</ref> آخرين مطلب اين فصل نيز در مورد جمع نمودن قرآن است ...<ref>متن، ص11</ref> | مطلب اول اين فصل در مورد پيامبر اسلام(ص) است كه در سن 40 سالگى به نبوت منصوب گرديد. پس از آن در مورد دستورات دين اسلام، مقاومت قريش در مقابل پيامبر اسلام(ص)، هجرت، غزوه بدر و احد، وفات پيامبر اسلام(ص) مطالبى را بيان شده است ...<ref>متن، ص1</ref>آخرين مطلب اين فصل نيز در مورد جمع نمودن قرآن است ...<ref>متن، ص11</ref> | ||
فصل دوم، در مورد فتح سوريه است. نويسنده، در ابتدا شرح داده است كه براى بيان اين مطلب بايد در آغاز مطالبى در مورد فلسطين، عراق، لبنان نقل كرد و سپس در مورد فتح سوريه توضيح داد ...<ref>متن، ص12</ref> | فصل دوم، در مورد فتح سوريه است. نويسنده، در ابتدا شرح داده است كه براى بيان اين مطلب بايد در آغاز مطالبى در مورد فلسطين، عراق، لبنان نقل كرد و سپس در مورد فتح سوريه توضيح داد ...<ref>متن، ص12</ref> | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
از جمله مطالب اين فصل، وفات «ملك ظاهر و ملك عادل» است. در سال 615ق «ملك ظاهر ابن صلاح الدين يوسف» درگذشت و فرزندش «عزيز محمد» به جاى او نشست. به دليل كمى سن بلاد روم تحريك به حمله شدند. در همان سال ملك عادل كه حاكمى حليم، شجاع و مجاهد بود نيز از دنيا رفت ...<ref>متن، ص208</ref> | از جمله مطالب اين فصل، وفات «ملك ظاهر و ملك عادل» است. در سال 615ق «ملك ظاهر ابن صلاح الدين يوسف» درگذشت و فرزندش «عزيز محمد» به جاى او نشست. به دليل كمى سن بلاد روم تحريك به حمله شدند. در همان سال ملك عادل كه حاكمى حليم، شجاع و مجاهد بود نيز از دنيا رفت ...<ref>متن، ص208</ref> | ||
فصل هشتم، در مورد انقراض دولت عباسى و ظهور تركها است كه با قتل مستعصم بالله صورت گرفت ...<ref>متن، ص237</ref> يكى از مطالب اين فصل قلعههاى اسماعيليه، عسقلان و دمشق و غير اينها توسط ملك ظاهر در سال 668ق است. اين قلعهها كهف، قدموس، منيفه و قلعيه نام داشت. هم چنين در سال 669ق قلعه اكراه را تصرف نمود و آنجا را براى فتح قبرس مهيا نمود ...<ref>متن، ص252</ref> | فصل هشتم، در مورد انقراض دولت عباسى و ظهور تركها است كه با قتل مستعصم بالله صورت گرفت ...<ref>متن، ص237</ref>يكى از مطالب اين فصل قلعههاى اسماعيليه، عسقلان و دمشق و غير اينها توسط ملك ظاهر در سال 668ق است. اين قلعهها كهف، قدموس، منيفه و قلعيه نام داشت. هم چنين در سال 669ق قلعه اكراه را تصرف نمود و آنجا را براى فتح قبرس مهيا نمود ...<ref>متن، ص252</ref> | ||
فصل نهم، در مورد حوادث سنه 700ق است؛ مطلب اول در مورد بازگشت تاتارها به شام و مقاومت و ايستادگى مسلمانان است ...<ref>متن، ص281</ref> | فصل نهم، در مورد حوادث سنه 700ق است؛ مطلب اول در مورد بازگشت تاتارها به شام و مقاومت و ايستادگى مسلمانان است ...<ref>متن، ص281</ref> |
ویرایش