۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
«جامع المقال في ما يتعلق بأحوال الحديث و الرجال»، اثر [[طریحی، فخرالدین بن محمد|شيخ فخرالدين طريحى]]، با تحقيق و تعليقهنگارى محمدكاظم طريحى، رسالهاى است مختصر در تميز مشتركات يا بازشناختن راويانى كه در نام، كنيه، لقب و يا نسب، مشترك هستند. | «جامع المقال في ما يتعلق بأحوال الحديث و الرجال»، اثر [[طریحی، فخرالدین بن محمد|شيخ فخرالدين طريحى]]، با تحقيق و تعليقهنگارى محمدكاظم طريحى، رسالهاى است مختصر در تميز مشتركات يا بازشناختن راويانى كه در نام، كنيه، لقب و يا نسب، مشترك هستند. | ||
كتاب به زبان عربى بوده و كتابت آن، در سال 1053ق <ref>متن كتاب، ص198</ref> پايان پذيرفته است. | كتاب به زبان عربى بوده و كتابت آن، در سال 1053ق <ref>متن كتاب، ص198</ref>پايان پذيرفته است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
شرط عدالت، به دليل اهميت و مباحث مطرحشده در آن، به صورت جدا و مفصلتر، در باب چهارم، مورد مطالعه قرار گرفته است. در اين باب، ابتدا به تعريف لغوى و اصطلاحى عدالت پرداخته شده و سپس، اقوال مختلف پيرامون آن، بررسى شده است <ref>همان، ص22-27</ref> | شرط عدالت، به دليل اهميت و مباحث مطرحشده در آن، به صورت جدا و مفصلتر، در باب چهارم، مورد مطالعه قرار گرفته است. در اين باب، ابتدا به تعريف لغوى و اصطلاحى عدالت پرداخته شده و سپس، اقوال مختلف پيرامون آن، بررسى شده است <ref>همان، ص22-27</ref> | ||
در باب پنجم، چگونگى اخذ و استفاده از رواياتى كه از پيامبر(ص) به دست ما رسيده و شناخت عام و خاص، مطلق و مقيد و ناسخ و منسوخ توضيح داده شده <ref>همان، ص28-31</ref> و در باب ششم، كتبى كه از اصول اربعمائه شناخته مىشوند، نام برده شده است <ref>همان، ص32-37</ref> | در باب پنجم، چگونگى اخذ و استفاده از رواياتى كه از پيامبر(ص) به دست ما رسيده و شناخت عام و خاص، مطلق و مقيد و ناسخ و منسوخ توضيح داده شده <ref>همان، ص28-31</ref>و در باب ششم، كتبى كه از اصول اربعمائه شناخته مىشوند، نام برده شده است <ref>همان، ص32-37</ref> | ||
در باب هفتم، شروط راوى در تحمل روايت كه عبارتند از: سماع از شيخ، قرائت بر شيخ، اجازه، مناوله، كتابت، اعلام و وجاده توضيح داده شده <ref>همان، ص38-41</ref> و در باب هشتم، كيفيت روايت و جواز نقل به معنى روايات. هرچند نويسنده حفظ الفاظ روايت را داراى اوليت زياد دانسته، اما نقل به معنى را نيز جايز دانسته است <ref>همان، ص42-43</ref> | در باب هفتم، شروط راوى در تحمل روايت كه عبارتند از: سماع از شيخ، قرائت بر شيخ، اجازه، مناوله، كتابت، اعلام و وجاده توضيح داده شده <ref>همان، ص38-41</ref>و در باب هشتم، كيفيت روايت و جواز نقل به معنى روايات. هرچند نويسنده حفظ الفاظ روايت را داراى اوليت زياد دانسته، اما نقل به معنى را نيز جايز دانسته است <ref>همان، ص42-43</ref> | ||
باب نهم، به بيان طرق مختلف اسناد در روايت اختصاص يافته <ref>همان، ص44-46</ref> و باب دهم، به علوم و امورى كه آگاهى به آن در علوم حديث، لازم و ضرورى است. برخى از اين امور عبارتند از: علم به ناسخ و منسوخ آيات قرآن و شناخت رواياتى كه دربردارنده احكام مىباشند <ref>همان، ص47-49</ref> | باب نهم، به بيان طرق مختلف اسناد در روايت اختصاص يافته <ref>همان، ص44-46</ref>و باب دهم، به علوم و امورى كه آگاهى به آن در علوم حديث، لازم و ضرورى است. برخى از اين امور عبارتند از: علم به ناسخ و منسوخ آيات قرآن و شناخت رواياتى كه دربردارنده احكام مىباشند <ref>همان، ص47-49</ref> | ||
در باب يازدهم، دو مسئله مختصر در مورد كيفيت كتابت حديث و تدريس آن مطرح شده است <ref>همان، ص50</ref> | در باب يازدهم، دو مسئله مختصر در مورد كيفيت كتابت حديث و تدريس آن مطرح شده است <ref>همان، ص50</ref> |
ویرایش