۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
یکی از علمای دومین طبقه، علاءالدین اسود (علی بن عمر، مشهور به قره خواجه) است. وی پیش از عهد تیمور به ایران آمد و پس از کسب دانش در زمان سلطان اورخان (حک: 761727ق) به عثمانی بازگشت. اورخان، سرپرستی مدرسه ازنیق را که از نخستین مدارس عثمانی بود به او واگذاشت. یکی از مشهورترین شاگردان این مدرسه، شمس الدین محمد معروف به ملا فناری بود و تمام علمایی که بعد از او در عثمانی درخشیدهاند پیرو مکتب وی بشمار میآیند؛ عالمانی چون خضر بیک، سنان پاشا، مصلح الدین قسطلانی، علاءالدین عربی و هوجازاده (خواجه زاده) از تربیت یافتگان این مکتب هستند. اسود در 800ق درگذشت...<ref>ر.ک: حیدرزاده، توفیق، ص61؛ متن کتاب، ص9</ref> | یکی از علمای دومین طبقه، علاءالدین اسود (علی بن عمر، مشهور به قره خواجه) است. وی پیش از عهد تیمور به ایران آمد و پس از کسب دانش در زمان سلطان اورخان (حک: 761727ق) به عثمانی بازگشت. اورخان، سرپرستی مدرسه ازنیق را که از نخستین مدارس عثمانی بود به او واگذاشت. یکی از مشهورترین شاگردان این مدرسه، شمس الدین محمد معروف به ملا فناری بود و تمام علمایی که بعد از او در عثمانی درخشیدهاند پیرو مکتب وی بشمار میآیند؛ عالمانی چون خضر بیک، سنان پاشا، مصلح الدین قسطلانی، علاءالدین عربی و هوجازاده (خواجه زاده) از تربیت یافتگان این مکتب هستند. اسود در 800ق درگذشت...<ref>ر.ک: حیدرزاده، توفیق، ص61؛ متن کتاب، ص9</ref> | ||
از جمله علمایی که در طبقه سوم کتاب ذکر شده شمس الدین محمد بن حمزه فناری است. سیوطی از استادش محیی الدین کافیجی لقب فناری را نسبت به صنعت فنار (ساخت چراغ یا فنر) دانسته است. همچنین از پدرش از جدش نقل میکند که وی به خاطر انتساب به قریه فنار به فناری معروف شده است. همچنین میگوید که استادش کافیجی ملازم فناری بوده و بسیار از او ستایش میکرده است. ابن حجر هم او را در علوم عربیه، علم معانی و بیان و قرائات معروف میدانسته است...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref> طاش کبری زاده میگوید که فناری در حد یک وزیر برای سلطان بایزید مطرح بوده است...<ref>ر.ک: انصاری قمی، حسن، ص42؛ متن کتاب، ص1718</ref> | از جمله علمایی که در طبقه سوم کتاب ذکر شده شمس الدین محمد بن حمزه فناری است. سیوطی از استادش محیی الدین کافیجی لقب فناری را نسبت به صنعت فنار (ساخت چراغ یا فنر) دانسته است. همچنین از پدرش از جدش نقل میکند که وی به خاطر انتساب به قریه فنار به فناری معروف شده است. همچنین میگوید که استادش کافیجی ملازم فناری بوده و بسیار از او ستایش میکرده است. ابن حجر هم او را در علوم عربیه، علم معانی و بیان و قرائات معروف میدانسته است...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>طاش کبری زاده میگوید که فناری در حد یک وزیر برای سلطان بایزید مطرح بوده است...<ref>ر.ک: انصاری قمی، حسن، ص42؛ متن کتاب، ص1718</ref> | ||
عطاءاللّه عجمی، از دانشمندان مشهور دولت فاتح و بایزید دوم، که پس از تحصیل در ایران به عثمانی رفت. صاحب شقائق النعمانیة او را با صفت «عارفا بالعلوم کلّها» متّصف ساخته است؛ زیرا در حدیث، تفسیر و طب نیز مهارت کافی داشته و آثار متعددی در علوم ریاضی تألیف کرده است. از عطاءاللّه نوشتههایی در حلّ اسطرلاب، ریاضیات، ربع مجیب، مقنطرات و معرفت اوزان باقی مانده است...<ref>ر.ک: حیدرزاده، توفیق، ص65؛ متن کتاب، ص135</ref> | عطاءاللّه عجمی، از دانشمندان مشهور دولت فاتح و بایزید دوم، که پس از تحصیل در ایران به عثمانی رفت. صاحب شقائق النعمانیة او را با صفت «عارفا بالعلوم کلّها» متّصف ساخته است؛ زیرا در حدیث، تفسیر و طب نیز مهارت کافی داشته و آثار متعددی در علوم ریاضی تألیف کرده است. از عطاءاللّه نوشتههایی در حلّ اسطرلاب، ریاضیات، ربع مجیب، مقنطرات و معرفت اوزان باقی مانده است...<ref>ر.ک: حیدرزاده، توفیق، ص65؛ متن کتاب، ص135</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
مظفرالدین علی شیرازی، از جمله شاگردان میر صدرالدین شیرازی و جلال الدین دوانی محسوب میشد و داماد دوانی نیز بود. پس از ظهور شاه اسماعیل به عثمانی رفت و مدتی را در مدرسه مصطفی پاشا تدریس نمود. وی در علم حساب، هیئت، هندسه و منطق تبحر داشت. مؤلف به کتابیاز او در هندسه اشاره میکند که در آن، حواشی عالمانه ای در حلّ مشکلات کتاب اقلیدس نوشته است...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص199</ref> | مظفرالدین علی شیرازی، از جمله شاگردان میر صدرالدین شیرازی و جلال الدین دوانی محسوب میشد و داماد دوانی نیز بود. پس از ظهور شاه اسماعیل به عثمانی رفت و مدتی را در مدرسه مصطفی پاشا تدریس نمود. وی در علم حساب، هیئت، هندسه و منطق تبحر داشت. مؤلف به کتابیاز او در هندسه اشاره میکند که در آن، حواشی عالمانه ای در حلّ مشکلات کتاب اقلیدس نوشته است...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص199</ref> | ||
پس از نگارش کتاب «الشقائق النعمانیة» فضلای عثمانی چندین ذیل بر آن نوشتند که اطلاعات ارزشمندی از تاریخ علمای مسلمانان را در بر دارد. کتاب «العقد المنظوم فی ذکر أفاضل الروم»، از جمله این ذیلهاست. مؤلف آن علی بن لآلی بالی بن محمد، که ملقب به «منق» و متخلص به «جوهری» بوده، از ادبا و مورخان حنفی مذهب قرن دهم هجری قمری است...<ref>ر.ک: انوشه، حسن، ص690</ref> او از قضات دولت عثمانی بوده و در عصر «سلطان مراد خان سوم»، فرزند «سلطان سلیم خان» میزیسته است. | پس از نگارش کتاب «الشقائق النعمانیة» فضلای عثمانی چندین ذیل بر آن نوشتند که اطلاعات ارزشمندی از تاریخ علمای مسلمانان را در بر دارد. کتاب «العقد المنظوم فی ذکر أفاضل الروم»، از جمله این ذیلهاست. مؤلف آن علی بن لآلی بالی بن محمد، که ملقب به «منق» و متخلص به «جوهری» بوده، از ادبا و مورخان حنفی مذهب قرن دهم هجری قمری است...<ref>ر.ک: انوشه، حسن، ص690</ref>او از قضات دولت عثمانی بوده و در عصر «سلطان مراد خان سوم»، فرزند «سلطان سلیم خان» میزیسته است. | ||
نویسنده عقدالمنظوم در ابتدای کتابش پس از سطری چند که در توصیف طاش کبری زاده و تمجید اخلاق وی نوشته چنین میگوید: از زبان کسی که به گفتارش وثوق داشتم شنیدم که آن فقید علم و ادب روزی با دست خویش به زبان خود اشارت کرده، گفت: این زبان تقصیرها و لغزشهایی داشته و از آن حق و باطلهایی صادر شده، به جز اینکه در طلب مناصب دنیوی هرگز تکلم نکرده است و نیز در کتاب مزبور آورده که: طاش کبری زاده را خطی زیبا و مطبوع بود و تندنویس بود. وی به خط خود کتب بسیار نوشت...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص338</ref> | نویسنده عقدالمنظوم در ابتدای کتابش پس از سطری چند که در توصیف طاش کبری زاده و تمجید اخلاق وی نوشته چنین میگوید: از زبان کسی که به گفتارش وثوق داشتم شنیدم که آن فقید علم و ادب روزی با دست خویش به زبان خود اشارت کرده، گفت: این زبان تقصیرها و لغزشهایی داشته و از آن حق و باطلهایی صادر شده، به جز اینکه در طلب مناصب دنیوی هرگز تکلم نکرده است و نیز در کتاب مزبور آورده که: طاش کبری زاده را خطی زیبا و مطبوع بود و تندنویس بود. وی به خط خود کتب بسیار نوشت...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص338</ref> |
ویرایش