۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن جوزی' به 'ابن جوزی ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نویسنده به منابع متعددی، از جمله: [[صحيح البخاري]]، [[صحيح مسلم]]، تهذيب التهذيب، ميزان الاعتدال، شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، الاستيعاب، الكاشف، [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفيات الأعيان]]، تحف العقول عن آل الرسول، شفاء، نسيم الرياض، عمدة القاري، سنن ابن ماجه، سنن ترمذی، سنن ابیداوود، المستدرك علی الصحيحين، كنز العمال و... استناد کرده است. | نویسنده به منابع متعددی، از جمله: [[صحيح البخاري]]، [[صحيح مسلم]]، تهذيب التهذيب، ميزان الاعتدال، شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، الاستيعاب، الكاشف، [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفيات الأعيان]]، تحف العقول عن آل الرسول، شفاء، نسيم الرياض، عمدة القاري، سنن ابن ماجه، سنن ترمذی، سنن ابیداوود، المستدرك علی الصحيحين، كنز العمال و... استناد کرده است. | ||
مطالب این کتاب، حاصل برخی مباحث [[حسینی میلانی، علی|آیتالله سید علی میلانی]] در جلسه درس بوده که به درخواست برخی از فضلا مستند شده و بهصورت کتاب درآمده است...<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص7</ref> | مطالب این کتاب، حاصل برخی مباحث [[حسینی میلانی، علی|آیتالله سید علی میلانی]] در جلسه درس بوده که به درخواست برخی از فضلا مستند شده و بهصورت کتاب درآمده است...<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص7</ref> | ||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اولین روایت کتاب، از قول ابوموسی اشعری، درباره مژده بهشت دادن پیامبر(ص) به ابوبکر، عمر و عثمان که در صحاح بخاری و مسلم آمده است...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-10</ref> مؤلف با استفاده از منابع، به جرح و تعدیل سه تن از راویان این حدیث؛ یعنی: شریک بن ابینمر، عثمان بن غیاث و ابیاسامه میپردازد و با نشان دادن ضعف سندی روایت، از آن اعراض میکند...<ref>ر.ک: همان، ص15-13</ref> | اولین روایت کتاب، از قول ابوموسی اشعری، درباره مژده بهشت دادن پیامبر(ص) به ابوبکر، عمر و عثمان که در صحاح بخاری و مسلم آمده است...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-10</ref>مؤلف با استفاده از منابع، به جرح و تعدیل سه تن از راویان این حدیث؛ یعنی: شریک بن ابینمر، عثمان بن غیاث و ابیاسامه میپردازد و با نشان دادن ضعف سندی روایت، از آن اعراض میکند...<ref>ر.ک: همان، ص15-13</ref> | ||
روایت دوم ماجرایی است که عایشه همسر رسول خدا نقل کرده، درباره اینکه ابوبکر و عمر و عثمان به خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شدند و ایشان حاجات آنان را برآورده کردند، ولی بین عثمان با ابوبکر و عمر در نحوه برخورد تفاوت قائل شدند...<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> مؤلف با بررسی راویان سند و تضعیف عقیل بن خالد از سوی یحیای قطان و بیان دشمنی علنی زهری با خاندان اهلبیت(ع) (تا جایی که جز زهری همه قبول دارند که اولین گرونده به اسلام علی بن ابیطالب(ع)) به رد روایت مزبور میپردازد و چند صفحه درباره زهری توضیح میدهد...<ref>ر.ک: همان، ص21-17</ref> | روایت دوم ماجرایی است که عایشه همسر رسول خدا نقل کرده، درباره اینکه ابوبکر و عمر و عثمان به خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شدند و ایشان حاجات آنان را برآورده کردند، ولی بین عثمان با ابوبکر و عمر در نحوه برخورد تفاوت قائل شدند...<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>مؤلف با بررسی راویان سند و تضعیف عقیل بن خالد از سوی یحیای قطان و بیان دشمنی علنی زهری با خاندان اهلبیت(ع) (تا جایی که جز زهری همه قبول دارند که اولین گرونده به اسلام علی بن ابیطالب(ع)) به رد روایت مزبور میپردازد و چند صفحه درباره زهری توضیح میدهد...<ref>ر.ک: همان، ص21-17</ref> | ||
روایت سوم از ابوهریره است. در این روایت بیان شده که رسولالله(ص) بر روی کوه حرا بودند که کوه شروع به حرکت کرد. ایشان خطاب به حرا فرمودند: ای حرا بایست که اینان که بر روی تو ایستادهاند، نبی یا صدّیق یا شهید هستند و افرادی که روی کوه ایستاده بودند، پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان، علی(ع)، طلحه، زبیر و سعد بن ابیوقّاص بودند. این روایت از باب فضائل طلحه و زبیر کتاب «فضائل الصحابة» نقل شده است. نویسنده بر این روایت، هم ایراد متنی دارد و هم ایراد سندی. ایراد محتوایی آن، این است که سعد بن ابیوقّاص در قصرش به مرض طاعون درگذشت؛ درحالیکه در روایت از جمله شهدا به حساب آمده است. ایراد سندی آن هم به دلیل وجود اسماعیل بن ابیقبیس و دیگران در طریق آن...<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref> | روایت سوم از ابوهریره است. در این روایت بیان شده که رسولالله(ص) بر روی کوه حرا بودند که کوه شروع به حرکت کرد. ایشان خطاب به حرا فرمودند: ای حرا بایست که اینان که بر روی تو ایستادهاند، نبی یا صدّیق یا شهید هستند و افرادی که روی کوه ایستاده بودند، پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان، علی(ع)، طلحه، زبیر و سعد بن ابیوقّاص بودند. این روایت از باب فضائل طلحه و زبیر کتاب «فضائل الصحابة» نقل شده است. نویسنده بر این روایت، هم ایراد متنی دارد و هم ایراد سندی. ایراد محتوایی آن، این است که سعد بن ابیوقّاص در قصرش به مرض طاعون درگذشت؛ درحالیکه در روایت از جمله شهدا به حساب آمده است. ایراد سندی آن هم به دلیل وجود اسماعیل بن ابیقبیس و دیگران در طریق آن...<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref> | ||
| خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
هشتمین روایت که طبرانی آن را از معاذ بن جبل نقل کرده، دلالت بر همرتبگی سه خلیفه اول با پیامبر خدا(ص) دارد. این روایت هم به دلیل وجود عمرو بن واقد در طریق آن به مشکل روایات قبلی دچار است. | هشتمین روایت که طبرانی آن را از معاذ بن جبل نقل کرده، دلالت بر همرتبگی سه خلیفه اول با پیامبر خدا(ص) دارد. این روایت هم به دلیل وجود عمرو بن واقد در طریق آن به مشکل روایات قبلی دچار است. | ||
در روایت نهم آمده که پیامبر خدا(ص) فرمود: خداوند من را به دوستی چهار تن از اصحابم امر کرده و من آنان را دوست میدارم: ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) ...<ref>ر.ک: همان، ص46</ref> وجود سلیمان بن عیسی سجزی در طریق این حدیث، باعث ضعف آن است...<ref>ر.ک: همان</ref> | در روایت نهم آمده که پیامبر خدا(ص) فرمود: خداوند من را به دوستی چهار تن از اصحابم امر کرده و من آنان را دوست میدارم: ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) ...<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>وجود سلیمان بن عیسی سجزی در طریق این حدیث، باعث ضعف آن است...<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
محتوای دهمین روایت، بشارت بهشت و خلافت پس از پیامبر(ص) به خلفای سهگانه است. از جمله کسانی که به کذب و جعلی بودن این روایت تصریح کرده، ذهبی است. ابن حجر هم گفته: اگر چنین روایتی صحیح بود، عمر نمیبایست خلافت پس از خود را به نظر شورا واگذار میکرد؛ زیرا این امر با تصریح پیامبر(ص) به خلافت عثمان پس از خودشان سازگاری ندارد...<ref>ر.ک: همان، ص51-48</ref> | محتوای دهمین روایت، بشارت بهشت و خلافت پس از پیامبر(ص) به خلفای سهگانه است. از جمله کسانی که به کذب و جعلی بودن این روایت تصریح کرده، ذهبی است. ابن حجر هم گفته: اگر چنین روایتی صحیح بود، عمر نمیبایست خلافت پس از خود را به نظر شورا واگذار میکرد؛ زیرا این امر با تصریح پیامبر(ص) به خلافت عثمان پس از خودشان سازگاری ندارد...<ref>ر.ک: همان، ص51-48</ref> | ||
ویرایش