پرش به محتوا

الكواكب الدرية علی الحدائق الوردية في أجلاء السادة النقشبندية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
خط ۶۰: خط ۶۰:


#نويسنده در مقدمه‌اش چنين نوشته است: بنده فانى، عبدالمجيد بن محمد بن محمد بن عبداللّه خانى خالدى نقشبندى مى‌گويد: من از زمانى كه به دست شيخ محمد خانى (قده) به طريقت عالى خالدى نقشبندى مشرف شدم و اسامى سادات سلسله اين طريقت جليل را شنيدم، مدت زمانى نه‌چندان كوتاه مشتاق شناسايى شرح حال آنان شدم و چون همه آن اطلاعات را گردآورى شده در يك كتاب به زبان عربى نديدم، چون اكثرشان از بلاد ايران و هند و آن حوالى هستند، در سال 1303ق، عزمم را جزم كردم كه شرح حال آنان را جمع كنم و شرح حال كسانى را نيز كه نياورده‌اند بيفزايم... پس كتاب‌هاى مهمى را براى اين خدمت جمع‌آورى كردم، مانند «طبقات الأولياء» نوشته شيخ [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] و شيخ [[مناوی، محمد عبدالرئوف|عبدالرئوف مناوى]]، «مجمع الأحباب» مختصر «الحلية»، نوشته شمس‌الدين شيخ محمد بن حسن حسينى شافعى و... و «النفحات» نوشته عارف بزرگ [[جامی، عبدالرحمن|ملا عبدالرحمن جامى نقشبندى]] - و آن كتاب به زبان فارسى است كه شيخ محمود برهوى آن را به زبان تركى ترجمه كرده و شيخ تاج‌الدين زكريا عثمانى نقشبندى آن را به زبان عربى گردانيده است - و «رشحات عين الحياة» نوشته شيخ على بن حسين مشهور به صفى - و آن همچنين به زبان فارسى است و مولى محمد معروف شريف عباسى آن را به زبان تركى ترجمه كرده و شيخ تاج‌الدين مذكور آن را به زبان عربى ترجمه كرده - و مقامات سيد ما شاه نقشبند كه آن را يكى از ياران برتر شيخ صلاح بن المبارك به زبان فارسى جمع‌آورى كرده و شيخ احمد بن علان صديقى مكى آن را به زبان عربى ترجمه كرده و مكتوبات فارسى امام ربّانى و... ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص9-14</ref>
#نويسنده در مقدمه‌اش چنين نوشته است: بنده فانى، عبدالمجيد بن محمد بن محمد بن عبداللّه خانى خالدى نقشبندى مى‌گويد: من از زمانى كه به دست شيخ محمد خانى (قده) به طريقت عالى خالدى نقشبندى مشرف شدم و اسامى سادات سلسله اين طريقت جليل را شنيدم، مدت زمانى نه‌چندان كوتاه مشتاق شناسايى شرح حال آنان شدم و چون همه آن اطلاعات را گردآورى شده در يك كتاب به زبان عربى نديدم، چون اكثرشان از بلاد ايران و هند و آن حوالى هستند، در سال 1303ق، عزمم را جزم كردم كه شرح حال آنان را جمع كنم و شرح حال كسانى را نيز كه نياورده‌اند بيفزايم... پس كتاب‌هاى مهمى را براى اين خدمت جمع‌آورى كردم، مانند «طبقات الأولياء» نوشته شيخ [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] و شيخ [[مناوی، محمد عبدالرئوف|عبدالرئوف مناوى]]، «مجمع الأحباب» مختصر «الحلية»، نوشته شمس‌الدين شيخ محمد بن حسن حسينى شافعى و... و «النفحات» نوشته عارف بزرگ [[جامی، عبدالرحمن|ملا عبدالرحمن جامى نقشبندى]] - و آن كتاب به زبان فارسى است كه شيخ محمود برهوى آن را به زبان تركى ترجمه كرده و شيخ تاج‌الدين زكريا عثمانى نقشبندى آن را به زبان عربى گردانيده است - و «رشحات عين الحياة» نوشته شيخ على بن حسين مشهور به صفى - و آن همچنين به زبان فارسى است و مولى محمد معروف شريف عباسى آن را به زبان تركى ترجمه كرده و شيخ تاج‌الدين مذكور آن را به زبان عربى ترجمه كرده - و مقامات سيد ما شاه نقشبند كه آن را يكى از ياران برتر شيخ صلاح بن المبارك به زبان فارسى جمع‌آورى كرده و شيخ احمد بن علان صديقى مكى آن را به زبان عربى ترجمه كرده و مكتوبات فارسى امام ربّانى و... ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص9-14</ref>
#مصحح، شرح حال مختصر نويسنده را با نقل و تصرف از «تاريخ علماء دمشق» نوشته محمد مطيع الحافظ و نزار اباظه ...<ref>ج1، ص181</ref> ذكر و او را اين‌گونه معرفى كرده است: شيخ عبدالمجيد بن محمد بن محمد بن عبداللّه بن مصطفى خانى شافعى نقشبندى خالدى... او عالم، صوفى، اديب و شاعر بود و در صفر سال 1263ق، زاده شد و... ...<ref>ر.ك: همان، ص7-8</ref>
#مصحح، شرح حال مختصر نويسنده را با نقل و تصرف از «تاريخ علماء دمشق» نوشته محمد مطيع الحافظ و نزار اباظه ...<ref>ج1، ص181</ref>ذكر و او را اين‌گونه معرفى كرده است: شيخ عبدالمجيد بن محمد بن محمد بن عبداللّه بن مصطفى خانى شافعى نقشبندى خالدى... او عالم، صوفى، اديب و شاعر بود و در صفر سال 1263ق، زاده شد و... ...<ref>ر.ك: همان، ص7-8</ref>
#نويسنده، سلسله نقشبنديان را به سه دسته تقسيم كرده و سلسله اول را سلسلة الذهب (زنجيره طلايى) ناميده و دليل اين مطلب اخير را چنين عنوان كرده كه: «لاتصالها بآل بيت النبوة الطاهري النسب، الظاهري الحسب و معدنها الأصفى، حضرة المصطفى المعظم(ص) و...»؛ يعنى: «چون اين سلسله به حضرت پيامبر اكرم(ص) پيوند يافته است» ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص35</ref>
#نويسنده، سلسله نقشبنديان را به سه دسته تقسيم كرده و سلسله اول را سلسلة الذهب (زنجيره طلايى) ناميده و دليل اين مطلب اخير را چنين عنوان كرده كه: «لاتصالها بآل بيت النبوة الطاهري النسب، الظاهري الحسب و معدنها الأصفى، حضرة المصطفى المعظم(ص) و...»؛ يعنى: «چون اين سلسله به حضرت پيامبر اكرم(ص) پيوند يافته است» ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص35</ref>
#گفتنى است كه متأسفانه نويسنده براى اثبات بسيارى از ادعاهاى خويش سند و دليلى نياورده است و بسيارى از مطالب كتاب وى، روايات و حكايات بدون سند است و مجعولات و ادعاهاى بدون پشتوانه در آن فراوان يافت مى‌شود؛ به‌طورى‌كه ارزش علمى آن را مخدوش ساخته و به اثرى تبليغاتى تبديل كرده است. همچنين در مواردى كه اصل مطلب صحيح است، گاه چنان غلو و مبالغه شده كه آن را به گزافه‌گويى ملال‌آور تبديل كرده است. نويسنده در اين اثر چنان القا و ادعا مى‌كند كه گويى همه شخصيت‌هاى علمى و فرهنگى و دينى و... از صدر اسلام تا زمان نويسنده همگى جزو صوفيان و بلكه از زمره شاخه نقشبنديان هستند... با نظر به همين جهات است كه مصحح محترم در موارد متعددى و البته نه در همه موارد لازم، در پاورقى تصريح كرده كه مطلب مذكور در متن، ساختگى است و ارزشى ندارد. از نظر زبانى نيز كتاب حاضر، به سبك علمى نوشته نشده و نويسنده، ادبيات غلوّ و ستايش را برگزيده و شيوه صدق و سادگى را رها كرده و به لفاظى و تكلف گراييده و با تأسف اثرش را بس ملال‌انگيز ساخته است.
#گفتنى است كه متأسفانه نويسنده براى اثبات بسيارى از ادعاهاى خويش سند و دليلى نياورده است و بسيارى از مطالب كتاب وى، روايات و حكايات بدون سند است و مجعولات و ادعاهاى بدون پشتوانه در آن فراوان يافت مى‌شود؛ به‌طورى‌كه ارزش علمى آن را مخدوش ساخته و به اثرى تبليغاتى تبديل كرده است. همچنين در مواردى كه اصل مطلب صحيح است، گاه چنان غلو و مبالغه شده كه آن را به گزافه‌گويى ملال‌آور تبديل كرده است. نويسنده در اين اثر چنان القا و ادعا مى‌كند كه گويى همه شخصيت‌هاى علمى و فرهنگى و دينى و... از صدر اسلام تا زمان نويسنده همگى جزو صوفيان و بلكه از زمره شاخه نقشبنديان هستند... با نظر به همين جهات است كه مصحح محترم در موارد متعددى و البته نه در همه موارد لازم، در پاورقى تصريح كرده كه مطلب مذكور در متن، ساختگى است و ارزشى ندارد. از نظر زبانى نيز كتاب حاضر، به سبك علمى نوشته نشده و نويسنده، ادبيات غلوّ و ستايش را برگزيده و شيوه صدق و سادگى را رها كرده و به لفاظى و تكلف گراييده و با تأسف اثرش را بس ملال‌انگيز ساخته است.
خط ۶۷: خط ۶۷:




براى اثر مفصل حاضر، در پايان كتاب، فقط فهرست تفصيلى مطالب ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص814-827</ref> فراهم شده و متأسفانه فهارس فنى (آيات و روايات و...) و حتى فهرست منابع آماده نشده، وليكن مصحح براى تصحيح و تحقيق اثر حاضر از تعداد قابل توجهى از منابع مهمّ به زبان عربى بهره برده است.
براى اثر مفصل حاضر، در پايان كتاب، فقط فهرست تفصيلى مطالب ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص814-827</ref>فراهم شده و متأسفانه فهارس فنى (آيات و روايات و...) و حتى فهرست منابع آماده نشده، وليكن مصحح براى تصحيح و تحقيق اثر حاضر از تعداد قابل توجهى از منابع مهمّ به زبان عربى بهره برده است.


==پانويس ==
==پانويس ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش