۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در مقدمات، ضمن ارائه زندگىنامه نويسنده، به توضيح موضوع و محتواى كتاب، پرداخته شده است ...<ref>مقدمه، ص15-42</ref> | در مقدمات، ضمن ارائه زندگىنامه نويسنده، به توضيح موضوع و محتواى كتاب، پرداخته شده است ...<ref>مقدمه، ص15-42</ref> | ||
اثر حاضر كه شرح و تفسير «حديث حقيقت» مىباشد، در واقع پاسخى است از [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] | اثر حاضر كه شرح و تفسير «حديث حقيقت» مىباشد، در واقع پاسخى است از [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] پيرامون سؤالى كه كميل بن زياد درباره حقيقت نموده است. | ||
در كتب عامه و خاصه، سخن از حديثى به ميان آمده است كه «حديث حقيقت» نام دارد. كميل بن زياد كه از اصحاب مورد عنايات [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] | در كتب عامه و خاصه، سخن از حديثى به ميان آمده است كه «حديث حقيقت» نام دارد. كميل بن زياد كه از اصحاب مورد عنايات [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] بود، از آن حضرت سؤال مىكند: «حقيقت چيست؟» حضرت به او جواب فرمودند: «تو را با حقيقت چه كار است». كميل به آن جناب عرض نمود: «مگر من صاحب سرّ تو نيستم؟» امام فرمود: «بلى، تو صاحب سرّ منى، ولى درك آنچه را كه طلب نمودى مشكل است» ...<ref>ر.ك: مقدمه، ص29</ref> | ||
نويسنده، معتقد است اين كلام مولا على(ع)، به كميل كه: «بلى و لكن يترشح عليك ما يطفح مني»، كنايه از آن است كه بايد بهتدريج طريق بين مقام و مرتبه خود (كه شايد مقام قلب باشد) و اصل حقيقت كه مقام احديّت وجود است را بپيمايى؛ چون سلوك راه حق بهتدريج، منزلبهمنزل ميسّر است؛ زيرا لغت الرّشح، رشح رشحا، به معناى عرق؛ يعنى ظاهر شدن قطرات عرق است و «ترشّح الأم ولدها باللبن»؛ يعنى: مادر شير خود را بهتدريج در دهن طفل مىريزد تا دهان طفل قوت گيرد و خود پستان مادر را بمكد؛ چه، آنكه جمله بعد (ما يطفح مني) مؤيد اين معنى است و لغت طفح، طفوحا، به معناى پر و لبريز شدن ظرف است، به حدى كه آب از اطراف آن سرازير شود و از نهايت پرى، فيضان نمايد ...<ref>ر.ك: همان</ref> | نويسنده، معتقد است اين كلام مولا على(ع)، به كميل كه: «بلى و لكن يترشح عليك ما يطفح مني»، كنايه از آن است كه بايد بهتدريج طريق بين مقام و مرتبه خود (كه شايد مقام قلب باشد) و اصل حقيقت كه مقام احديّت وجود است را بپيمايى؛ چون سلوك راه حق بهتدريج، منزلبهمنزل ميسّر است؛ زيرا لغت الرّشح، رشح رشحا، به معناى عرق؛ يعنى ظاهر شدن قطرات عرق است و «ترشّح الأم ولدها باللبن»؛ يعنى: مادر شير خود را بهتدريج در دهن طفل مىريزد تا دهان طفل قوت گيرد و خود پستان مادر را بمكد؛ چه، آنكه جمله بعد (ما يطفح مني) مؤيد اين معنى است و لغت طفح، طفوحا، به معناى پر و لبريز شدن ظرف است، به حدى كه آب از اطراف آن سرازير شود و از نهايت پرى، فيضان نمايد ...<ref>ر.ك: همان</ref> |
ویرایش