۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
روش كتاب بدين صورت است كه متن اصلى، بالاى صفحه آمده است و در پاورقى، شرح و تعليقات محقق درباره متن، ذكر شده است. | روش كتاب بدين صورت است كه متن اصلى، بالاى صفحه آمده است و در پاورقى، شرح و تعليقات محقق درباره متن، ذكر شده است. | ||
به درستى معلوم نيست اطلاق نام «اصول» بر اين كتاب نحوى، چه وجهى داشته است. نويسنده هر جا كه به هدف خود در تأليف اين كتاب اشاره كرده، از «ايجاز» نيز سخن رانده است. گويى وى از آغاز بر آن بوده كه كتاب آشفته و بىنظام [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] | به درستى معلوم نيست اطلاق نام «اصول» بر اين كتاب نحوى، چه وجهى داشته است. نويسنده هر جا كه به هدف خود در تأليف اين كتاب اشاره كرده، از «ايجاز» نيز سخن رانده است. گويى وى از آغاز بر آن بوده كه كتاب آشفته و بىنظام [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] را (كه احتمالاً از حفظ مىدانسته) سروسامانى بخشد، آنچنان كه هر موضوع نحوى از آن تشتت و پراكندگى كه در «الكتاب» به آن دچار شده، رهايى يابد و ذيل يك عنوان نشيند. در نتيجۀ اين كار، واحدهاى دستورى در چارچوبى تكامل يافته جلوهگر مىشوند و در چنين حالى است كه مىتوان پس از بررسى همۀ شكلها جمله يا كلمه، در هر باب قواعد عامترى در نحو يا صرف زبان به دست آورد. بىگمان اين امر موجب گرديده كه برخى ابن سراج را پايهگذار «علم اصول نحو» به شمار آورند. | ||
اما ابن سراج تنها در جمعآورى موضوعهاى نحوى و تبويب آنها موفق بوده و بدينسان كار پژوهندگان اين وادى را اندكى آسان ساخته است: اينك هر موضوع را مىتوان در باب معينى يافت، اما وى هرگز نتوانسته است قوانينى عام كه در زبان عربى شمول تام داشته باشد، بيابد و به عنوان «اصول» نحو عرضه كند. به اين جهت بررسى تغييرات ظاهرى كلمات، بدون توجه به نقش نحوى آنها و يا تغييرات صرفى خالص و نيز بيان مسائل آواشناختى در كتاب او، بسى بيشتر از آن چيزى است كه نحو به معناى اخص مىناميم. اين امر را ابن جنّى نيك دريافته و در خصائص خود آشكارا از پذيرفتن اين كتاب به عنوان كتابى در اصول نحو سرباز مىزند. وى حتى هوشمندانه چنين ابراز نظر مىكند كه تا زمان وى هيچكس، چه در مكتب كوفه و چه در مكتب بصره، نتوانسته است كتابى در اين باب بنويسد. البته اين موضوع به معناى انكار ارزش و اهميت والاى اين اثر و تأثير بسزاى آن در مكتبهاى نحوى نيست. | اما ابن سراج تنها در جمعآورى موضوعهاى نحوى و تبويب آنها موفق بوده و بدينسان كار پژوهندگان اين وادى را اندكى آسان ساخته است: اينك هر موضوع را مىتوان در باب معينى يافت، اما وى هرگز نتوانسته است قوانينى عام كه در زبان عربى شمول تام داشته باشد، بيابد و به عنوان «اصول» نحو عرضه كند. به اين جهت بررسى تغييرات ظاهرى كلمات، بدون توجه به نقش نحوى آنها و يا تغييرات صرفى خالص و نيز بيان مسائل آواشناختى در كتاب او، بسى بيشتر از آن چيزى است كه نحو به معناى اخص مىناميم. اين امر را ابن جنّى نيك دريافته و در خصائص خود آشكارا از پذيرفتن اين كتاب به عنوان كتابى در اصول نحو سرباز مىزند. وى حتى هوشمندانه چنين ابراز نظر مىكند كه تا زمان وى هيچكس، چه در مكتب كوفه و چه در مكتب بصره، نتوانسته است كتابى در اين باب بنويسد. البته اين موضوع به معناى انكار ارزش و اهميت والاى اين اثر و تأثير بسزاى آن در مكتبهاى نحوى نيست. |
ویرایش