۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
#نويسنده در تفسير آيه ''' «إياك نعبد» '''، نخست تأكيد كرده كه با توجه به آياتى مانند ''' «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» ''' ...<ref>الذاريات / 56</ref> و ''' «وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاَة وَ يُؤْتُوا الزَّكَاة وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَة» ''' ...<ref>البينة / 5</ref>، هدف از خلقت انسان، عبادت خداى تعالى است و بعد پرسيده است كه مقصود از عبادت چيست؟ و چنين پاسخ داده كه مقصود از اين عبادت، عبارت از انقياد و پيروى مطلق از اراده الهى در اوامر و نواهى اوست ...<ref>همان، ص 129</ref> | #نويسنده در تفسير آيه ''' «إياك نعبد» '''، نخست تأكيد كرده كه با توجه به آياتى مانند ''' «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» ''' ...<ref>الذاريات / 56</ref> و ''' «وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاَة وَ يُؤْتُوا الزَّكَاة وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَة» ''' ...<ref>البينة / 5</ref>، هدف از خلقت انسان، عبادت خداى تعالى است و بعد پرسيده است كه مقصود از عبادت چيست؟ و چنين پاسخ داده كه مقصود از اين عبادت، عبارت از انقياد و پيروى مطلق از اراده الهى در اوامر و نواهى اوست ...<ref>همان، ص 129</ref> | ||
#نويسنده در تفسير ''' «و إياك نستعين» '''، از جمله اين بحث را طرح كرده است كه براى برخى شيرين و جالب است كه بگويند ما در آنچه عمل مىكنيم، هيچ استقلالى نداريم و در اعمال خودمان نمىتوانيم هيچ اثرى بگذاريم و جز ابزارى بىاراده در دست خدا نيستيم و همه چيز به خدا نسبت داده مىشود و ما هيچ نقشى در فعاليتهايمان نداريم. نويسنده افزوده است، ولى چنين مطلبى صحيح نيست و عبارتى كه خداى تعالى در اين مورد استعمال كرده است نيز اختيار انسان را تأييد مىكند؛ زيرا بهصورت صيغه متكلم مع الغير ''' «نعبد» ''' و ''' «نستعين» ''' تعبير كرده است كه دلالت بر اين مطلب مىكند كه خداى تعالى از ما مىخواهد كه با اراده و اختيار خودمان فعاليت كنيم ...<ref>همان، ص 139 - 140</ref> | #نويسنده در تفسير ''' «و إياك نستعين» '''، از جمله اين بحث را طرح كرده است كه براى برخى شيرين و جالب است كه بگويند ما در آنچه عمل مىكنيم، هيچ استقلالى نداريم و در اعمال خودمان نمىتوانيم هيچ اثرى بگذاريم و جز ابزارى بىاراده در دست خدا نيستيم و همه چيز به خدا نسبت داده مىشود و ما هيچ نقشى در فعاليتهايمان نداريم. نويسنده افزوده است، ولى چنين مطلبى صحيح نيست و عبارتى كه خداى تعالى در اين مورد استعمال كرده است نيز اختيار انسان را تأييد مىكند؛ زيرا بهصورت صيغه متكلم مع الغير ''' «نعبد» ''' و ''' «نستعين» ''' تعبير كرده است كه دلالت بر اين مطلب مىكند كه خداى تعالى از ما مىخواهد كه با اراده و اختيار خودمان فعاليت كنيم ...<ref>همان، ص 139 - 140</ref> | ||
#مقصود از «صراط مستقيم» چيست؟ در برخى روايات، «اسلام»، در برخى ديگر، «[[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]» و در بعضى، «ائمه اطهار (ع)» شمرده شده است. چرا اين اختلافات وجود دارد؟ و آيا اين تناقض نيست؟ جواب نويسنده اين است كه هيچ تضادى در ميان نيست؛ زيرا وقتى ما به اسلام هدايت شديم، همان اسلام ما را به امامت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] | #مقصود از «صراط مستقيم» چيست؟ در برخى روايات، «اسلام»، در برخى ديگر، «[[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]» و در بعضى، «ائمه اطهار (ع)» شمرده شده است. چرا اين اختلافات وجود دارد؟ و آيا اين تناقض نيست؟ جواب نويسنده اين است كه هيچ تضادى در ميان نيست؛ زيرا وقتى ما به اسلام هدايت شديم، همان اسلام ما را به امامت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و همه ائمه اطهار (ع) فرامىخواند و همچنين اگر ما امامت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] و امامان معصوم(ع) را پذيرفتيم، آنان ما را بهسوى اسلام دعوت مىكنند ...<ref>همان، ص 161 - 162</ref> | ||
#نويسنده با طرح اين پرسش كه مقصود از ''' «غير المغضوب عليهم و لا الضالين» '''، چه كسانى هستند؟ اين گونه پاسخ داده است كه برخى گفتهاند و در روايات هم آمده كسانى كه خدا بر آنان غضب كرده، يهود و گمراهان نيز نصارى هستند، ولى نويسنده اظهار نظر كرده كه ظاهراً اين روايات از باب انطباق است و اين دو عنوان شامل ديگران نيز مىشود؛ زيرا عنوانهاى مذكور عامّ هستند و شايستگى آن را دارند كه مصداقهاى ديگر را نيز در بر بگيرند و در قرآن هم مواردى داريم كه اين عنوانها بر ديگران اطلاق شده است ...<ref>همان، ص 192 - 193</ref> | #نويسنده با طرح اين پرسش كه مقصود از ''' «غير المغضوب عليهم و لا الضالين» '''، چه كسانى هستند؟ اين گونه پاسخ داده است كه برخى گفتهاند و در روايات هم آمده كسانى كه خدا بر آنان غضب كرده، يهود و گمراهان نيز نصارى هستند، ولى نويسنده اظهار نظر كرده كه ظاهراً اين روايات از باب انطباق است و اين دو عنوان شامل ديگران نيز مىشود؛ زيرا عنوانهاى مذكور عامّ هستند و شايستگى آن را دارند كه مصداقهاى ديگر را نيز در بر بگيرند و در قرآن هم مواردى داريم كه اين عنوانها بر ديگران اطلاق شده است ...<ref>همان، ص 192 - 193</ref> | ||
ویرایش