۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قاضى نورالله شوشترى' به 'قاضى نورالله شوشترى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
«تسنن دوازدهامامى»، آميزهاى از تشيع و تسنن است و به كسانى اطلاق مىشود كه از نظر علمى و اعتقادى و همچنين از نظر عملى و فقهى همانندىهايى با سنيان داشتند و همان طور كه در تاريخ آمده، سنيان دوازدهامامى با آنكه امامت و عصمت دوازده امام را پذيرفته بودند، ولى از خلفاى سهگانه نيز كاملا دفاع كرده و آنان را خليفه رسولالله مىشمردند ...<ref>تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم، ج 2، ص 725 - 728</ref> | «تسنن دوازدهامامى»، آميزهاى از تشيع و تسنن است و به كسانى اطلاق مىشود كه از نظر علمى و اعتقادى و همچنين از نظر عملى و فقهى همانندىهايى با سنيان داشتند و همان طور كه در تاريخ آمده، سنيان دوازدهامامى با آنكه امامت و عصمت دوازده امام را پذيرفته بودند، ولى از خلفاى سهگانه نيز كاملا دفاع كرده و آنان را خليفه رسولالله مىشمردند ...<ref>تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم، ج 2، ص 725 - 728</ref> | ||
نويسنده، نگارش و حروفچينى و مقابله مجلد اول اين اثر را در تاريخ 27 رمضان 1423ق، در مدرسه امام باقر(ع) كه آن را آيتالله شيخ حسين [[وحید خراسانی، حسین|وحيد خراسانى]] | نويسنده، نگارش و حروفچينى و مقابله مجلد اول اين اثر را در تاريخ 27 رمضان 1423ق، در مدرسه امام باقر(ع) كه آن را آيتالله شيخ حسين [[وحید خراسانی، حسین|وحيد خراسانى]] در قم تأسيس كرده، به پايان رسانده است ...<ref>القول المتين في تشيع الشيخ الأكبر محيالدين ابن العربي، ج 2، ص 500</ref> ولى از زمان و مكان و ويژگىهاى نگارش مجلد دوم، خبرى در دست نيست. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
در فصل ششم، نويسنده، مدح و ثناى بيست نفر از دانشمندان مهم شيعى، مانند [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]]، [[قاشی، حیدر بن علی|سيد حيدر آملى]]، آقا على مدرس تهرانى، [[صدر، صدرالدین|سيد صدرالدين صدر]]، شيخ محمدحسين [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]، علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]]، [[امام خمينى (ره)|امام خمينى]]، استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] و استاد عبدالله [[جوادی آملی، عبدالله|جوادى آملى]] را درباره محىالدين بن عربى ذكر كرده است ...<ref>همان، ج 2، ص 299 - 499</ref> | در فصل ششم، نويسنده، مدح و ثناى بيست نفر از دانشمندان مهم شيعى، مانند [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]]، [[قاشی، حیدر بن علی|سيد حيدر آملى]]، آقا على مدرس تهرانى، [[صدر، صدرالدین|سيد صدرالدين صدر]]، شيخ محمدحسين [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]، علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]]، [[امام خمينى (ره)|امام خمينى]]، استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] و استاد عبدالله [[جوادی آملی، عبدالله|جوادى آملى]] را درباره محىالدين بن عربى ذكر كرده است ...<ref>همان، ج 2، ص 299 - 499</ref> | ||
نويسنده، از عارف شيعى [[قاشی، حیدر بن علی|سيد حيدر آملى]] | نويسنده، از عارف شيعى [[قاشی، حیدر بن علی|سيد حيدر آملى]] كه بر «فصوص الحكم»، شرح مبسوطى به نام «نص النصوص» نوشته، درباره فضيلت [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و ولايتمدارى او و ارزش كتاب «فصوص الحكم» و «فتوحات مكيه» مطالبى را نقل كرده و آورده است كه: «وى خوابى را كه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در آغاز فصوص در مورد ديدار پيامبر(ص) و دستور نگارش كتاب نقل كرده، مطابق واقع شمرده و تأييد كرده و بلكه منكران آن را محجوب و گرفتار توهمات و خيالات شمرده است) ...<ref>همان، ج 2، ص 309 - 310</ref> | ||
مؤلف همچنين از تاجالدين حسين خوارزمى، شارح «فصوص الحكم» به زبان فارسى، نقل كرده است كه او محىالدين بن عربى را شيخ كامل مكمل، قطب العارفين و إمام الموحدين و وارث الأنبياء و المرسلين و زندهكننده حق و ملت و دين شمرده است ...<ref>همان، ج 2، ص 426</ref> | مؤلف همچنين از تاجالدين حسين خوارزمى، شارح «فصوص الحكم» به زبان فارسى، نقل كرده است كه او محىالدين بن عربى را شيخ كامل مكمل، قطب العارفين و إمام الموحدين و وارث الأنبياء و المرسلين و زندهكننده حق و ملت و دين شمرده است ...<ref>همان، ج 2، ص 426</ref> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
نويسنده، از استاد خودش علامه سيد محمدحسين حسينى تهرانى نقل كرده است كه روش و عادت [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] اين بود كه وقتى مطلبى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ذكر مىكرد نام او را با نهايت عظمت و تجليل مىآورد، ولى آنگاه كه مطلبى از [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] مىآورد، معمولى و با تعابيرى مثل «برخى از فيلسوفان» از او ياد مىكند؛ گويى كه ابنسينا براى او چندان ارزش و عظمتى ندارد ...<ref>همان، ج 2، ص 448</ref> | نويسنده، از استاد خودش علامه سيد محمدحسين حسينى تهرانى نقل كرده است كه روش و عادت [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] اين بود كه وقتى مطلبى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ذكر مىكرد نام او را با نهايت عظمت و تجليل مىآورد، ولى آنگاه كه مطلبى از [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] مىآورد، معمولى و با تعابيرى مثل «برخى از فيلسوفان» از او ياد مىكند؛ گويى كه ابنسينا براى او چندان ارزش و عظمتى ندارد ...<ref>همان، ج 2، ص 448</ref> | ||
و سرانجام، نويسنده بر آن است كه نظر عالمان شيعى درباره مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار مختلف است؛ مثلا بعضى او را سنى دوازدهامامى شمردهاند و برخى ديگر مانند [[قاشی، حیدر بن علی|سيد حيدر آملى]] | و سرانجام، نويسنده بر آن است كه نظر عالمان شيعى درباره مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار مختلف است؛ مثلا بعضى او را سنى دوازدهامامى شمردهاند و برخى ديگر مانند [[قاشی، حیدر بن علی|سيد حيدر آملى]] با آنكه او را از واصلان به قلههاى كمال مىشمارند، ولى در تشيع او مناقشه مىكنند و برخى ديگر مانند استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] او را سُنى متعصب مىدانند ...<ref>مجموعه آثار استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] ج 4، ص 944</ref> و درعينحال، علم و مقام والاى او را با صراحت مىستايند و برخى نيز مانند علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]] درباره تعيين گرايش م[[ذهبى]] او مطلبى نگفتهاند ...<ref>همان، ج 2، ص 293 - 294</ref>، ولى نويسنده خودش عقيده دارد كه نسبتهايى چون سنى متعصب كه در گفتار استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] آمده و... درباره [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، روا و ثابتشده نيست ...<ref>همان، ج 2، ص 482</ref> و او واقعاً شيعه به معنايى خاص؛ يعنى «سُنى دوازدهامامى» است ...<ref>همان، ج 2، ص 5 - 11</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش