۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ') |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
در قرن پنجم، عبدالرحمن بن الجوزى از علماى اهل سنت، كتاب «الموضوعات» را نگاشت و به پيروى از وى، [[سيوطى]] و فتنى كتابهايى نگاشتند. اين امر به دليل وجود روايات جعلى در منابع اهل تسنن بود، ولى شيعه به اين كار نپرداخت و جاعلان با استناد به حديث «من بلغه ثواب على عمل فعمله ابتغاء ذلك الثواب أوتيه و إن لم يكن رسول الله قائله» به جعل حديث پرداختند ...<ref>همان</ref> | در قرن پنجم، عبدالرحمن بن الجوزى از علماى اهل سنت، كتاب «الموضوعات» را نگاشت و به پيروى از وى، [[سيوطى]] و فتنى كتابهايى نگاشتند. اين امر به دليل وجود روايات جعلى در منابع اهل تسنن بود، ولى شيعه به اين كار نپرداخت و جاعلان با استناد به حديث «من بلغه ثواب على عمل فعمله ابتغاء ذلك الثواب أوتيه و إن لم يكن رسول الله قائله» به جعل حديث پرداختند ...<ref>همان</ref> | ||
مؤلفان اهل تسنن، عصر خلفاى راشدين را عارى از كذب مىدانند و بر اين باورند كه بعد از عثمان، جهان اسلام متزلزل شد و وقتى حكومت به حضرت على(ع) رسيد، فرقههايى پديد آمدند كه يا طرفدار معاويه بودند يا طرفدار على(ع) و هر دو دسته در پى تحريف قرآن و سنت برآمدند، اما نتوانستند قرآن را تحريف كنند. همچنين معتقدند كه در قرن دوم، شيعه هزاران حديث در تأييد خلافت حضرت على(ع) و ذم خلفاى راشدين جعل كرد كه در رأس آنها، حديث غدير خم است. خليل بن احمد در كتاب «الإرشاد» گفته است شيعيان سه هزار حديث در فضايل اهلبيت(ع) جعل كردند و اهل تسنن نيز براى مقابله به مثل، احاديثى در فضايل خلفاى ثلاثه و در فضل امويان و حمص و شام، جعل كردند و معتقد بودند حديث پيامبر(ص) كه فرمودند: «من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار» مانند كذب بر ديگر افراد نيست ...<ref>همان، ص191 - 192</ref> | مؤلفان اهل تسنن، عصر خلفاى راشدين را عارى از كذب مىدانند و بر اين باورند كه بعد از عثمان، جهان اسلام متزلزل شد و وقتى حكومت به [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] رسيد، فرقههايى پديد آمدند كه يا طرفدار معاويه بودند يا طرفدار على(ع) و هر دو دسته در پى تحريف قرآن و سنت برآمدند، اما نتوانستند قرآن را تحريف كنند. همچنين معتقدند كه در قرن دوم، شيعه هزاران حديث در تأييد خلافت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و ذم خلفاى راشدين جعل كرد كه در رأس آنها، حديث غدير خم است. خليل بن احمد در كتاب «الإرشاد» گفته است شيعيان سه هزار حديث در فضايل اهلبيت(ع) جعل كردند و اهل تسنن نيز براى مقابله به مثل، احاديثى در فضايل خلفاى ثلاثه و در فضل امويان و حمص و شام، جعل كردند و معتقد بودند حديث پيامبر(ص) كه فرمودند: «من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار» مانند كذب بر ديگر افراد نيست ...<ref>همان، ص191 - 192</ref> | ||
اين مطالب را مؤلفان اهل سنت در تبيين مراحل و چگونگى ورود كذب در احاديث بيان مىكنند و براى اثبات آن، دليلى هم نمىآورند و فقط قول جمهور اهل سنت را بدون شواهد تاريخى و علمى، ذكر مىكنند. اهل سنت عدالت صحابه را رواج دادند، درحالىكه مخالف با صريح آيات قرآن است و برخى از صحابه در زمان پيامبر(ص) احاديثى را جعل كردند و مطالب كذبى را به پيامبر(ص) نسبت دادند ...<ref>همان، ص192</ref> | اين مطالب را مؤلفان اهل سنت در تبيين مراحل و چگونگى ورود كذب در احاديث بيان مىكنند و براى اثبات آن، دليلى هم نمىآورند و فقط قول جمهور اهل سنت را بدون شواهد تاريخى و علمى، ذكر مىكنند. اهل سنت عدالت صحابه را رواج دادند، درحالىكه مخالف با صريح آيات قرآن است و برخى از صحابه در زمان پيامبر(ص) احاديثى را جعل كردند و مطالب كذبى را به پيامبر(ص) نسبت دادند ...<ref>همان، ص192</ref> | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
نويسنده در فصل چهارم، احاديث جعلى را كه در مناقب و مثالب است، ذكر كرده و آنها را از نظر متن، سند، شرايط راوى و شرايط روايت، مورد بررسى قرار داده است. همچنين حاكمان اموى و عباسى را جزء افرادى شمرده كه عدهاى از فقها و محدثين را به جهت مسائل سياسى، به جعل و وضع احاديث واداشتند كه به طعن خلفا و صحابه و غلو در فضيلت اميرالمؤمنين على(ع) و فرزندانش(ع) بپردازند تا بين كسانى كه به خلافت اسلامى و تقديس صحابه ايمان داشتند، فاصله بيندازند ...<ref>همان</ref> | نويسنده در فصل چهارم، احاديث جعلى را كه در مناقب و مثالب است، ذكر كرده و آنها را از نظر متن، سند، شرايط راوى و شرايط روايت، مورد بررسى قرار داده است. همچنين حاكمان اموى و عباسى را جزء افرادى شمرده كه عدهاى از فقها و محدثين را به جهت مسائل سياسى، به جعل و وضع احاديث واداشتند كه به طعن خلفا و صحابه و غلو در فضيلت اميرالمؤمنين على(ع) و فرزندانش(ع) بپردازند تا بين كسانى كه به خلافت اسلامى و تقديس صحابه ايمان داشتند، فاصله بيندازند ...<ref>همان</ref> | ||
بهطور مثال، احاديثى در مورد حضرت على(ع) جعل كردند كه آن حضرت را شروعكننده لعن به معاويه معرفى مىكند؛ درحالىكه اين موضوع، مخالف شيوه و سيره اهلبيت(ع) است و درست عكس اين مطلب صحت دارد؛ بهعنوان مثال، حضرت على(ع) عدهاى را ديد كه به معاويه لعن مىكنند. آن حضرت به آنان فرمود: «إني أكره أن تكونوا قوما سبابين». ولى معاويه به لعن [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] امر كرد و قصاصون را نيز در اين امر، بهكار گرفت و اينكه مورخين و محدثين مىگويند كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به لعن معاويه در نماز امر كرده بود، از احاديث موضوعهاى است كه معاويه جعل كرد تا كار خود را توجيه كند تا طرفداران وى اين كار را نوعى مقابله به مثل تلقى كنند و آنان هم بر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] لعن بفرستند. علاوه بر آن، معاويه، ابوهريره و كعبالاحبار را براى جعل حديث در فضايل خلفا و طعن به على(ع) و فرزندان او به استخدام گرفت ...<ref>همان</ref> | بهطور مثال، احاديثى در مورد [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] جعل كردند كه آن حضرت را شروعكننده لعن به معاويه معرفى مىكند؛ درحالىكه اين موضوع، مخالف شيوه و سيره اهلبيت(ع) است و درست عكس اين مطلب صحت دارد؛ بهعنوان مثال، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] عدهاى را ديد كه به معاويه لعن مىكنند. آن حضرت به آنان فرمود: «إني أكره أن تكونوا قوما سبابين». ولى معاويه به لعن [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] امر كرد و قصاصون را نيز در اين امر، بهكار گرفت و اينكه مورخين و محدثين مىگويند كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به لعن معاويه در نماز امر كرده بود، از احاديث موضوعهاى است كه معاويه جعل كرد تا كار خود را توجيه كند تا طرفداران وى اين كار را نوعى مقابله به مثل تلقى كنند و آنان هم بر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] لعن بفرستند. علاوه بر آن، معاويه، ابوهريره و كعبالاحبار را براى جعل حديث در فضايل خلفا و طعن به على(ع) و فرزندان او به استخدام گرفت ...<ref>همان</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش