۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|خبر تزويج أمكلثوم من عمر {| class="wikitab...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
</div> | </div> | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
'''خبر تزويج أمكلثوم من عمر'''، نوشته سید على حسینى میلانى، پژوهشی است درباره ماجرای ازدواج امکلثوم دختر امیر مؤمنان على(ع) با عمر بن خطاب؛ رویدادى که همواره گروهى براى انکار وقایع تلخ و حوادث ناگوار صدر اسلام در رابطه با حضرت على(ع) و حضرت زهرا(س) بدان استدلال مىکنند و مىگویند: اگر آنچه مشهور است که عمر به خانه حضرت على(ع) هجوم آورد و منجر به شهادت حضرت صدیقه(س) گردید، صحّت داشت، چنین ازدواجى صورت نمىگرفت، ولى این ازدواج واقع شده؛ ازاینرو، آن حوادث، اصلى ندارند و بین حضرت على(ع) و عمر رابطه حسنه برقرار بوده است. این نوشتار تحقیقى درباره روایات ازدواج امکلثوم با عمر است تا معلوم گردد که آیا استدلال مذکور تمام است و یا پوچ و بىحاصل مىباشد؛ لذا نویسده تمام تلاش خود را کرده تا به ژرفا و عمق ماجرا پی ببرد و به گفتگوها و مجادلهها در این زمینه پایان بخشد. | '''خبر تزويج أمكلثوم من عمر'''، نوشته سید على حسینى میلانى، پژوهشی است درباره ماجرای ازدواج امکلثوم دختر امیر مؤمنان على(ع) با عمر بن خطاب؛ رویدادى که همواره گروهى براى انکار وقایع تلخ و حوادث ناگوار صدر اسلام در رابطه با [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و حضرت زهرا(س) بدان استدلال مىکنند و مىگویند: اگر آنچه مشهور است که عمر به خانه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] هجوم آورد و منجر به شهادت حضرت صدیقه(س) گردید، صحّت داشت، چنین ازدواجى صورت نمىگرفت، ولى این ازدواج واقع شده؛ ازاینرو، آن حوادث، اصلى ندارند و بین [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و عمر رابطه حسنه برقرار بوده است. این نوشتار تحقیقى درباره روایات ازدواج امکلثوم با عمر است تا معلوم گردد که آیا استدلال مذکور تمام است و یا پوچ و بىحاصل مىباشد؛ لذا نویسده تمام تلاش خود را کرده تا به ژرفا و عمق ماجرا پی ببرد و به گفتگوها و مجادلهها در این زمینه پایان بخشد. | ||
این کتاب به زبان عربی در زمان معاصر و در یک جلد به نگارش درآمده است. | این کتاب به زبان عربی در زمان معاصر و در یک جلد به نگارش درآمده است. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در بخش دوم نگارنده به بررسی سندی این روایات پرداخته است. از نظر ایشان با توجه به اصول و قواعد علمى اهل سنت در علم حدیث و با استناد به سخنان علماى آنها در علم رجال، اگر کسى با دقت به سندهاى این روایات بنگرد و آنها را بررسى نماید، براى او روشن مىگردد که اصل این داستان، پایه و اساسى ندارد؛ چه رسد به جزئیات امور و موارد فرعى وابسته به آن؛ زیرا اولا راویان این ماجرا را مىتوان به دو گروه تقسیم نمود: | در بخش دوم نگارنده به بررسی سندی این روایات پرداخته است. از نظر ایشان با توجه به اصول و قواعد علمى اهل سنت در علم حدیث و با استناد به سخنان علماى آنها در علم رجال، اگر کسى با دقت به سندهاى این روایات بنگرد و آنها را بررسى نماید، براى او روشن مىگردد که اصل این داستان، پایه و اساسى ندارد؛ چه رسد به جزئیات امور و موارد فرعى وابسته به آن؛ زیرا اولا راویان این ماجرا را مىتوان به دو گروه تقسیم نمود: | ||
# افرادى که از سوى علماى اهل سنت بهشدت تضعیف شده و به دروغگویى متهم گردیدهاند؛ | # افرادى که از سوى علماى اهل سنت بهشدت تضعیف شده و به دروغگویى متهم گردیدهاند؛ | ||
# افرادى که هرچند مورد اعتماد اهل سنّت مىباشند، ولى بغض و دشمنى آنان با امیر مؤمنان على(ع) از مسلمات تاریخ است؛ لذا قول این گروه – آنهم علیه حضرت على(ع) - مورد پذیرش شیعیان نمىباشد. | # افرادى که هرچند مورد اعتماد اهل سنّت مىباشند، ولى بغض و دشمنى آنان با امیر مؤمنان على(ع) از مسلمات تاریخ است؛ لذا قول این گروه – آنهم علیه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] - مورد پذیرش شیعیان نمىباشد. | ||
ثانیا این ماجراها و حکایات، در دو کتاب معروف صحیح بخارى و صحیح مسلم موجود نیست. مؤلف این دو کتاب، از این روایات اعراض کرده و آنها را در صحاحشان نیاوردهاند. همچنین این روایات در کتابهاى روایى دیگر اهل سنت - که به صحاح معروفند - نیز نقل نشده است. بنابراین، همه نویسندگان صحاح ششگانه اهل سنت بر ترک و عدم نقل این روایات، اتفاق نظر داشتهاند. حتى در کتابهاى روایى مانند مسند احمد بن حنبل هم نیامده است و خود احمد و عدّهاى دیگر به تبعیت از او، اظهار داشتهاند که آنچه در این کتاب - مسند احمد - نیامده است، صحیح نیست<ref>ر.ک: همان، ص31-52؛ همان، ص57-94</ref>. | ثانیا این ماجراها و حکایات، در دو کتاب معروف صحیح بخارى و صحیح مسلم موجود نیست. مؤلف این دو کتاب، از این روایات اعراض کرده و آنها را در صحاحشان نیاوردهاند. همچنین این روایات در کتابهاى روایى دیگر اهل سنت - که به صحاح معروفند - نیز نقل نشده است. بنابراین، همه نویسندگان صحاح ششگانه اهل سنت بر ترک و عدم نقل این روایات، اتفاق نظر داشتهاند. حتى در کتابهاى روایى مانند مسند احمد بن حنبل هم نیامده است و خود احمد و عدّهاى دیگر به تبعیت از او، اظهار داشتهاند که آنچه در این کتاب - مسند احمد - نیامده است، صحیح نیست<ref>ر.ک: همان، ص31-52؛ همان، ص57-94</ref>. | ||
ویرایش