پرش به محتوا

ترجمه فارسی الغارات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:




«الغارات/ ترجمه آيتى»، ترجمه كتاب «الغارات او الاستنفار و الغارات»، نوشته ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال متوفى 283ق، مى‌باشد كه توسط [[آیتی، عبدالمحمد|عبد المحمد آيتى]]، در سال 1369ش، به فارسى ترجمه شده است.
'''الغارات/ ترجمه آيتى'''، ترجمه كتاب «الغارات او الاستنفار و الغارات»، نوشته ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال متوفى 283ق، مى‌باشد كه توسط [[آیتی، عبدالمحمد|عبد المحمد آيتى]]، در سال 1369ش، به فارسى ترجمه شده است.


مترجم، جهت رعايت امانت در ترجمه، اقدام به ترجمه تحت الفظى كرده است.
مترجم، جهت رعايت امانت در ترجمه، اقدام به ترجمه تحت الفظى كرده است.
خط ۵۳: خط ۵۳:
اين ترجمه، از نظر برگردان مطالب، نسبتاً دقيق و رساست و از نظر نثر، زيبا، سليس و دل‌چسب است و نسبت به ترجمه شيخ [[کمره‎‌ای، محمدباقر|محمد باقر كمره‌اى]] از اين كتاب، شيواتر است؛ با اين حال، از كاستى‌هايى برخوردار است كه عبارتند از:
اين ترجمه، از نظر برگردان مطالب، نسبتاً دقيق و رساست و از نظر نثر، زيبا، سليس و دل‌چسب است و نسبت به ترجمه شيخ [[کمره‎‌ای، محمدباقر|محمد باقر كمره‌اى]] از اين كتاب، شيواتر است؛ با اين حال، از كاستى‌هايى برخوردار است كه عبارتند از:


1. بسيار خوب بود مترجم، از ترجمه كمره‌اى نام مى‌برد و احياناً نواقص آن را ذكر مى‌كرد و علت اقدام خود را به ترجمه مجدد، يادآور مى‌شد؛
#بسيار خوب بود مترجم، از ترجمه كمره‌اى نام مى‌برد و احياناً نواقص آن را ذكر مى‌كرد و علت اقدام خود را به ترجمه مجدد، يادآور مى‌شد؛
 
#مترجم، كليه اسناد كتاب را حذف كرده و هيچ‌گونه اشاره‌اى هم بدان نكرده است؛ در حالى كه تراث و متون دست اول و بسيار كهن، نبايد دست‌كارى شوند. محققان مى‌دانند كه حذف اسناد، علاوه بر اينكه از اعتبار كتاب مى‌كاهد، در برخى موارد موجب اختلال در فهم مطالب مى‌شود و بر فرض كه ذكر اسناد براى برخى از خوانندگان فارسى‌زبان، ملال‌آور باشد، بايد در مقدمه تذكر داده مى‌شد كه اسناد، حذف شده است؛
2. مترجم، كليه اسناد كتاب را حذف كرده و هيچ‌گونه اشاره‌اى هم بدان نكرده است؛ در حالى كه تراث و متون دست اول و بسيار كهن، نبايد دست‌كارى شوند. محققان مى‌دانند كه حذف اسناد، علاوه بر اينكه از اعتبار كتاب مى‌كاهد، در برخى موارد موجب اختلال در فهم مطالب مى‌شود و بر فرض كه ذكر اسناد براى برخى از خوانندگان فارسى‌زبان، ملال‌آور باشد، بايد در مقدمه تذكر داده مى‌شد كه اسناد، حذف شده است؛
#يادداشت‌هاى مترجم كه عمدتاً توضيحات مصحّح متن عربى است، تماماً در آخر كتاب آمده است و بسيار خوب و به‌جا بود كه در پابرگ‌ها درج مى‌شد و نيز حروف كتاب بسيار ريز است، جا داشت با حروف درشت‌تر چاپ مى‌شد، البته اين نقص بيشتر متوجه ناشر است؛
 
#ترجمه، نسبتاً دقيق است، با اين حال، داراى اندكى اشكال سهو القلمى است؛ از جمله اينكه در صفحات 70 - 71 اصل عربى، نامه امير المؤمنين (ع) به عوسجة بن شداد، درج شده و در آخر آن (ص70) آمده است: «و كتب عبيد الله بن ابى رافع فى سنة تسع و ثلاثين»؛ يعنى: «عبيد الله بن رافع، اين نامه را در سال 39 نوشت»(در آن ايام، مرسوم بود كه معمولا كاتبان نامه و وثايق، نام خود را در پايان نامه مى‌نوشتند). اين جمله، در صفحه 45(شش سطر به آخر)، اين‌گونه ترجمه شده است: «و در سال 39 چنين نامه‌اى هم به عبيد الله بن ابى رافع نوشته است» كه قطعاً غلط است.
3. يادداشت‌هاى مترجم كه عمدتاً توضيحات مصحّح متن عربى است، تماماً در آخر كتاب آمده است و بسيار خوب و به‌جا بود كه در پابرگ‌ها درج مى‌شد و نيز حروف كتاب بسيار ريز است، جا داشت با حروف درشت‌تر چاپ مى‌شد، البته اين نقص بيشتر متوجه ناشر است؛
 
4. ترجمه، نسبتاً دقيق است، با اين حال، داراى اندكى اشكال سهو القلمى است؛ از جمله اينكه در صفحات 70 - 71 اصل عربى، نامه امير المؤمنين (ع) به عوسجة بن شداد، درج شده و در آخر آن (ص70) آمده است: «و كتب عبيد الله بن ابى رافع فى سنة تسع و ثلاثين»؛ يعنى: «عبيد الله بن رافع، اين نامه را در سال 39 نوشت»(در آن ايام، مرسوم بود كه معمولا كاتبان نامه و وثايق، نام خود را در پايان نامه مى‌نوشتند). اين جمله، در صفحه 45(شش سطر به آخر)، اين‌گونه ترجمه شده است: «و در سال 39 چنين نامه‌اى هم به عبيد الله بن ابى رافع نوشته است» كه قطعاً غلط است.


در صفحات 128 - 129 اصل، امير المؤمنين (ع) نامه‌اى به مردم مصر نوشته و در آن، قيس بن سعد را به‌عنوان حاكم مصر معرفى كرده است؛ در پايان آن (ص129 شش سطر به آخر)، آمده است: «و كتب عبيد الله بن ابى رافع فى صفر سنة ست و ثلاثين»؛ اين مطلب، در صفحه 75 چنين ترجمه شده است: «عبيد الله بن ابى رافع در ماه صفر سال سى و شش چنين نويسد كه چون خواندن آن منشور به پايان آمد...». اين هم حتماً غلط است، زيرا لفظ«قال» كه در متن عربى، پس از جمله ياد شده آمده، مربوط است به راوى مطلب، سهل بن سعد ساعدى كه در صفحه 127، نامش ذكر شده و پر واضح است كه عبيد الله، كاتب است، نه راوى مطلب.
در صفحات 128 - 129 اصل، امير المؤمنين (ع) نامه‌اى به مردم مصر نوشته و در آن، قيس بن سعد را به‌عنوان حاكم مصر معرفى كرده است؛ در پايان آن (ص129 شش سطر به آخر)، آمده است: «و كتب عبيد الله بن ابى رافع فى صفر سنة ست و ثلاثين»؛ اين مطلب، در صفحه 75 چنين ترجمه شده است: «عبيد الله بن ابى رافع در ماه صفر سال سى و شش چنين نويسد كه چون خواندن آن منشور به پايان آمد...». اين هم حتماً غلط است، زيرا لفظ«قال» كه در متن عربى، پس از جمله ياد شده آمده، مربوط است به راوى مطلب، سهل بن سعد ساعدى كه در صفحه 127، نامش ذكر شده و پر واضح است كه عبيد الله، كاتب است، نه راوى مطلب.
خط ۶۸: خط ۶۵:




1. مقدمه كتاب؛
#مقدمه كتاب؛
 
#مير شريفى، سيد على، «الغارات و ترجمه جديد آن»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجلات فقه و اصول، وقف ميراث جاودان، بهار 1374، شماره 9.
2. مير شريفى، سيد على، «الغارات و ترجمه جديد آن»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجلات فقه و اصول، وقف ميراث جاودان، بهار 1374، شماره 9.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش