پرش به محتوا

تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال‌الدین محمد بلخی (جعفری): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
خط ۸۰: خط ۸۰:
#اگر در تحقيق و ارزيابى اين كتاب، افراط و تفريط نكنيم... بايد بگوييم: كتاب مثنوى براى آينده حتى خيلى دور و طولانى سخنان و حقايقى دارد... مى‌توان گفت پايان عمر طولانى همه كتاب مثنوى همان لحظاتى است كه موجوديت روانى اين انسان كه ما مى‌بينيم به پايان برسد. به اين بيان كه ما خود [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدين مولوى]]  زنده را در كتاب مثنوى مى‌توانيم ببينيم كه سخن نمى‌گويد و شعر هم نمى‌سرايد و ورزش انديشه هم براه نينداخته است، بلكه او به جهت آن عامل كم‌نظيرى كه توانسته است روحش را از همه زنجيرها و قيود محاصره‌كننده رها سازد، به آن مرحله رسيده است كه روح زنده يك انسان جوشان و خروشان را در صحنه فرهنگ بشرى براى هميشه به نمايش بگذارد <ref>همان، ج 14، ص 4 - 5</ref>
#اگر در تحقيق و ارزيابى اين كتاب، افراط و تفريط نكنيم... بايد بگوييم: كتاب مثنوى براى آينده حتى خيلى دور و طولانى سخنان و حقايقى دارد... مى‌توان گفت پايان عمر طولانى همه كتاب مثنوى همان لحظاتى است كه موجوديت روانى اين انسان كه ما مى‌بينيم به پايان برسد. به اين بيان كه ما خود [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدين مولوى]]  زنده را در كتاب مثنوى مى‌توانيم ببينيم كه سخن نمى‌گويد و شعر هم نمى‌سرايد و ورزش انديشه هم براه نينداخته است، بلكه او به جهت آن عامل كم‌نظيرى كه توانسته است روحش را از همه زنجيرها و قيود محاصره‌كننده رها سازد، به آن مرحله رسيده است كه روح زنده يك انسان جوشان و خروشان را در صحنه فرهنگ بشرى براى هميشه به نمايش بگذارد <ref>همان، ج 14، ص 4 - 5</ref>
#درباره رياضت‌ها و شب‌بيدارى‌هاى جلال‌الدين مطالب زيادى نوشته شده است كه مجموعاً دلالت مى‌كند به اينكه اين مرد تنها به لذت دانستن يك مشت مفاهيم و سپس منعكس ساختن آن‌ها در اذهان افراد شايسته، قناعت نورزيده، بلكه خود در سير و سلوك گام برداشته است <ref>همان، ج 1، ص 30</ref>
#درباره رياضت‌ها و شب‌بيدارى‌هاى جلال‌الدين مطالب زيادى نوشته شده است كه مجموعاً دلالت مى‌كند به اينكه اين مرد تنها به لذت دانستن يك مشت مفاهيم و سپس منعكس ساختن آن‌ها در اذهان افراد شايسته، قناعت نورزيده، بلكه خود در سير و سلوك گام برداشته است <ref>همان، ج 1، ص 30</ref>
#يكى از انتقادهاى شارح به مولوى عبارت از آلودگى مثنوى به ادبيات مستهجن در برخى ابيات است. استاد محمدتقى جعفرى با انتقاد از ابيات ناشايست [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدين مولوى]] ، توضيح مى‌دهد كه [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدين مولوى]]  اين همه حكايات و داستان‌ها را كه در مثنوى‌اش آورده است، هدفى جز اين نداشته است كه افراد انسانى را به‌وسيله محسوس ساختن و واقعى نشان دادن حقايق، به كمالات عاليه انسانى - الهى رهنمون شود، او مرد داستان‌گو نيست، چنان‌كه ناميدن جلال‌الدين به نام يك شاعر هنرمند معمولى، بدترين تحقير و توهين به شخصيت او مى‌باشد... و او با داشتن آن روان پرهيجان روحانى، نمى‌بايست خود را به درجه پست مستهجن‌گويى ساقط كند. آن شخصيتى كه مى‌گويد:{{شعر}}
#يكى از انتقادهاى شارح به مولوى عبارت از آلودگى مثنوى به ادبيات مستهجن در برخى ابيات است. استاد محمدتقى جعفرى با انتقاد از ابيات ناشايست [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدين مولوى]]، توضيح مى‌دهد كه [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدين مولوى]]  اين همه حكايات و داستان‌ها را كه در مثنوى‌اش آورده است، هدفى جز اين نداشته است كه افراد انسانى را به‌وسيله محسوس ساختن و واقعى نشان دادن حقايق، به كمالات عاليه انسانى - الهى رهنمون شود، او مرد داستان‌گو نيست، چنان‌كه ناميدن جلال‌الدين به نام يك شاعر هنرمند معمولى، بدترين تحقير و توهين به شخصيت او مى‌باشد... و او با داشتن آن روان پرهيجان روحانى، نمى‌بايست خود را به درجه پست مستهجن‌گويى ساقط كند. آن شخصيتى كه مى‌گويد:{{شعر}}
#:{{ب|''«من چه گويم يك رگم هشيار نيست''|2=''شرح آن يارى كه او را يار نيست»''}}
#:{{ب|''«من چه گويم يك رگم هشيار نيست''|2=''شرح آن يارى كه او را يار نيست»''}}
#:{{ب|''«اى خدا اى فضل تو حاجت‌روا''|2=''با تو ياد هيچ‌كس نبود روا»''}}
#:{{ب|''«اى خدا اى فضل تو حاجت‌روا''|2=''با تو ياد هيچ‌كس نبود روا»''}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش