خطی متعثرة علی طريق تجديد النحو العربي (الأخفش - الكوفيون): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
خط ۴۹: خط ۴۹:
نويسنده در مقدمه كتاب، اين اثر را در مقام طرح مباحثى چون شرح حال اخفش اوسط و علاقه او به [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  و شاگردى او، تعلق خاطر او به كوفيون و طرح ديدگاه‌هايى كه درباره تأثير و تأثرات او با آنها وجود دارد، نمى‌داند و لذا بدون اينكه ذكرى از اين مباحث به ميان آورد، به تبيين مباحث مورد نظرش مى‌پردازد <ref>مقدمه، ص 5</ref>
نويسنده در مقدمه كتاب، اين اثر را در مقام طرح مباحثى چون شرح حال اخفش اوسط و علاقه او به [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  و شاگردى او، تعلق خاطر او به كوفيون و طرح ديدگاه‌هايى كه درباره تأثير و تأثرات او با آنها وجود دارد، نمى‌داند و لذا بدون اينكه ذكرى از اين مباحث به ميان آورد، به تبيين مباحث مورد نظرش مى‌پردازد <ref>مقدمه، ص 5</ref>


لازم به توضيح است كه سعيد بن مسعده (متوفى 211 يا 214ق)، ملقب به اخفش، در خوارزم متولد شد و در بصره رشد و نمود كرد. وى از نحويون بصره و از شاگردان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  در نحو بود. پس از آنكه على بن سليمان نحوى به اخفش معروف شد، او را اخفش اوسط و على بن سليمان را اخفش اصغر خواندند. چون از لحاظ سنى از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  بزرگ‌تر بود، نه‌تنها از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] ، بلكه از محضر استادان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  نيز استفاده كرد.
لازم به توضيح است كه سعيد بن مسعده (متوفى 211 يا 214ق)، ملقب به اخفش، در خوارزم متولد شد و در بصره رشد و نمود كرد. وى از نحويون بصره و از شاگردان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  در نحو بود. پس از آنكه على بن سليمان نحوى به اخفش معروف شد، او را اخفش اوسط و على بن سليمان را اخفش اصغر خواندند. چون از لحاظ سنى از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  بزرگ‌تر بود، نه‌تنها از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]، بلكه از محضر استادان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  نيز استفاده كرد.


نويسنده، باب اول كتاب را با اين عبارت آغاز مى‌كند كه در توان اخفش نبود كه اصول نحوى را با اصول ديگرى جايگزين كند؛ چراكه قواعد نظرى مكتب بصرى به دليل وجود «الكتاب» [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  تثبيت شده بود. در چنين اوضاعى تنها راه چاره تفريع زدن و استخراج فروع از آن اصول، به‌منزله ستون‌هايى در جهت ترميم و اصلاح بناى نحو بصرى، بود. بيشتر اين اجتهادات به‌منزله آجرهايى بود كه تنها بنا را سنگين نمود و هر دو لنگه دروازه را بر ورود آراء مختلف باز نمود <ref>متن كتاب، ص 17</ref> نويسنده سپس تعدادى از اجتهادات نحوى اخفش را در سه بخش مطرح مى‌كند: در بخش اول، آراء وى درباره بعضى صيغه‌ها مانند: ما تعجبيه، لات، إن و أىّ ذكر شده است. نويسنده تنها به ذكر ديدگاه اخفش بسنده نكرده است و نظرات وى را مورد نقد و بررسى نيز قرار داده است؛ به‌عنوان مثال اخفش «أىّ» را كه در اسلوب نداء «يا أيها الناس» منادا شناخته مى‌شود، اسم موصول مى‌داند. نويسنده بر اسم موصول بودن «أىّ» دو اشكال وارد كرده و آن را صحيح نمى‌داند. در آخر نيز ديدگاه اخفش را حمل بر «أىّ» ندائيه موصوله كرده است <ref>همان، ص 23 - 26</ref> در دو بخش ديگر اين فصل نيز بخش ديگرى از آراء اخفش درباره عوامل و معمولات و قياس مورد بررسى قرار گرفته است.
نويسنده، باب اول كتاب را با اين عبارت آغاز مى‌كند كه در توان اخفش نبود كه اصول نحوى را با اصول ديگرى جايگزين كند؛ چراكه قواعد نظرى مكتب بصرى به دليل وجود «الكتاب» [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]  تثبيت شده بود. در چنين اوضاعى تنها راه چاره تفريع زدن و استخراج فروع از آن اصول، به‌منزله ستون‌هايى در جهت ترميم و اصلاح بناى نحو بصرى، بود. بيشتر اين اجتهادات به‌منزله آجرهايى بود كه تنها بنا را سنگين نمود و هر دو لنگه دروازه را بر ورود آراء مختلف باز نمود <ref>متن كتاب، ص 17</ref> نويسنده سپس تعدادى از اجتهادات نحوى اخفش را در سه بخش مطرح مى‌كند: در بخش اول، آراء وى درباره بعضى صيغه‌ها مانند: ما تعجبيه، لات، إن و أىّ ذكر شده است. نويسنده تنها به ذكر ديدگاه اخفش بسنده نكرده است و نظرات وى را مورد نقد و بررسى نيز قرار داده است؛ به‌عنوان مثال اخفش «أىّ» را كه در اسلوب نداء «يا أيها الناس» منادا شناخته مى‌شود، اسم موصول مى‌داند. نويسنده بر اسم موصول بودن «أىّ» دو اشكال وارد كرده و آن را صحيح نمى‌داند. در آخر نيز ديدگاه اخفش را حمل بر «أىّ» ندائيه موصوله كرده است <ref>همان، ص 23 - 26</ref> در دو بخش ديگر اين فصل نيز بخش ديگرى از آراء اخفش درباره عوامل و معمولات و قياس مورد بررسى قرار گرفته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش