۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
# هياكل النور: در مـیان آثـار سـهروردى پس از حـكمة الإشـراق، مهمترین اثر او هـمین رسـاله هياكل النور است. این رساله که متنى فلسفى و کوتاه است، در اصل به زبان عربى است و ترجمه فارسى آن نـیز بـه خـود سهروردى منسوب است؛ گرچه باید گفت جـز سـخن شـهرزورى که هـياكل النـور فـارسى را از آثار سهروردى برشمرده، گواه دیگرى در دست نیست<ref>همان</ref> | # هياكل النور: در مـیان آثـار سـهروردى پس از حـكمة الإشـراق، مهمترین اثر او هـمین رسـاله هياكل النور است. این رساله که متنى فلسفى و کوتاه است، در اصل به زبان عربى است و ترجمه فارسى آن نـیز بـه خـود سهروردى منسوب است؛ گرچه باید گفت جـز سـخن شـهرزورى که هـياكل النـور فـارسى را از آثار سهروردى برشمرده، گواه دیگرى در دست نیست<ref>همان</ref> | ||
# الواح عمادى: رساله الواح عمادى نیز همچون رساله هياكل النور ابـتدا بـه زبـان عربى نوشته شده و سهروردى خود آن را به فارسى برگردانده است. سهروردى این اثر را به سبک و سیاق اشـراقیون نوشته است. با وجود این وى با بحثى در معناشناسى آغاز مىکند و سپس به بررسى موضوعاتى از قـبیل روح، نیروهاى آن و رابطهاش با نـورالأنـوار مىپردازد. این اثر در چهار «لوح» سامان یافته است<ref>همان، ص49</ref> | # الواح عمادى: رساله الواح عمادى نیز همچون رساله هياكل النور ابـتدا بـه زبـان عربى نوشته شده و سهروردى خود آن را به فارسى برگردانده است. سهروردى این اثر را به سبک و سیاق اشـراقیون نوشته است. با وجود این وى با بحثى در معناشناسى آغاز مىکند و سپس به بررسى موضوعاتى از قـبیل روح، نیروهاى آن و رابطهاش با نـورالأنـوار مىپردازد. این اثر در چهار «لوح» سامان یافته است<ref>همان، ص49</ref> | ||
# رسالة الطير: اصل رسالة الطير از ابن سـیناسـت و سـهروردى آن را به فارسى ترجمه و مجددا نگارش کرده است. رسالة الطير با بـهکارگیرى زبان پرندگان که پیشتر نیز ابن سینا، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] ، [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] آن را به کار برده بودند، پرده از شمارى تعالیم رمزى برمىدارد. داسـتان دربـاره سـرنوشت مشتى پرنده گرفتار در دام صیادان است که شرح مىدهند چگونه تلاششان برای نجات خود به موانعی برخورده و چگونه بر آن موانع دست یافتهاند. این رساله، سفر روحانی انسان را از منزلگاه اصـلى خـود به عالم صورت ترسیم مىکند و نشان مىدهد که چگونه تعلقات جهان مادى مىتواند مانع شوق انسان بـه بـازگشت بـه مبدأ روحانى او گردد<ref>همان، ص50</ref> | # رسالة الطير: اصل رسالة الطير از ابن سـیناسـت و سـهروردى آن را به فارسى ترجمه و مجددا نگارش کرده است. رسالة الطير با بـهکارگیرى زبان پرندگان که پیشتر نیز ابن سینا، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] آن را به کار برده بودند، پرده از شمارى تعالیم رمزى برمىدارد. داسـتان دربـاره سـرنوشت مشتى پرنده گرفتار در دام صیادان است که شرح مىدهند چگونه تلاششان برای نجات خود به موانعی برخورده و چگونه بر آن موانع دست یافتهاند. این رساله، سفر روحانی انسان را از منزلگاه اصـلى خـود به عالم صورت ترسیم مىکند و نشان مىدهد که چگونه تعلقات جهان مادى مىتواند مانع شوق انسان بـه بـازگشت بـه مبدأ روحانى او گردد<ref>همان، ص50</ref> | ||
# آواز پر جبرئیل: این اثر بسیار رمزى درباره طـالب حـقیقتى است که به خانقاهى دو در مىرود که یکى از درها رو به شهر و دیگرى رو به صحرا دارد. طالب حقیقت که بـه صـحرا رفـته، دو پیر روحانى را ملاقات مىکند و در باب معمارى خلقت، مقامات طریقت و خطرات آن پرسشهایى از آنها مىکند. گفتگویى که در پى این پرسـشها مـىآید، عناصر اساسى تعالیم اشراقى و آداب ورود به طریقت را که براى درک اسرار قرآنى لازم است، روشن مـىکند. | # آواز پر جبرئیل: این اثر بسیار رمزى درباره طـالب حـقیقتى است که به خانقاهى دو در مىرود که یکى از درها رو به شهر و دیگرى رو به صحرا دارد. طالب حقیقت که بـه صـحرا رفـته، دو پیر روحانى را ملاقات مىکند و در باب معمارى خلقت، مقامات طریقت و خطرات آن پرسشهایى از آنها مىکند. گفتگویى که در پى این پرسـشها مـىآید، عناصر اساسى تعالیم اشراقى و آداب ورود به طریقت را که براى درک اسرار قرآنى لازم است، روشن مـىکند. | ||
سـهروردى در آواز پر جـبرئیل عناصر بنیادى معرفتشناسى خود را از دیدگاه حکمت الهى بحث مىکند. او در این رساله از نمادهاى سنتى عرفان و شمارى از نـمادهاى دیگـر که مـنحصر به خود اوست و نمىتوان آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم فارسى یافت، بیشترین بـهره را مـىبرد<ref>همان</ref> | سـهروردى در آواز پر جـبرئیل عناصر بنیادى معرفتشناسى خود را از دیدگاه حکمت الهى بحث مىکند. او در این رساله از نمادهاى سنتى عرفان و شمارى از نـمادهاى دیگـر که مـنحصر به خود اوست و نمىتوان آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم فارسى یافت، بیشترین بـهره را مـىبرد<ref>همان</ref> |
ویرایش