۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: شارح' به '') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
مرحله دوم، دوره گوشهنشينى و دورى از مردم و روى آوردن به عبادت و ریاضت در بعضى از كوههاى دوردست واقع در كهك، از روستاهاى قم، مىباشد. اين گوشهنشينى، مدت پانزده سال به طول انجاميد. | مرحله دوم، دوره گوشهنشينى و دورى از مردم و روى آوردن به عبادت و ریاضت در بعضى از كوههاى دوردست واقع در كهك، از روستاهاى قم، مىباشد. اين گوشهنشينى، مدت پانزده سال به طول انجاميد. | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] ، شرح گوشهنشینی خود را در مقدمه «اسفار» با عباراتی مسجع و زیبا، با این مضامین، بيان نموده است: «من وقتی دیدم زمانه با من سر دشمنی دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز، شعلههای آتش جهالت و گمراهی برافروختهتر و بدحالی و نامردی، فراگیرتر میشود، ناچار روی از فرزندان دنیا برتافتم و دامن از معركه بیرون كشیدم و از دنیای خمودی و جمود و ناسپاسی به گوشهای پناه بردم و در انزوای گمنامی و شكستهحالی پنهان شدم. دل از آرزوها بریدم و همراه شكستهدلان بر ادای واجبات، كمر بستم و كوتاهیهای گذشته را در برابر خدای بزرگ به تلافی برخاستم. نه درسی گفتم و نه كتابی تألیف نمودم، زیرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القای درس و رفع اشكالات و شبهات و... نیازمند تصفیه روح و اندیشه، تهذیب خیال از نابسامانی و اختلال، پایداری اوضاع و احوال و آسایش خاطر از كدورت و ملال است و با این همه رنج و ملالی كه گوش میشنود و چشم میبیند، چگونه چنین فراغتی ممكن است... ناچار از همراهی با مردم، دل كندم و از انس با آنان مأیوس گشتم تا آنجا كه دشمنی روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بیاعتنا شدم، آنگاه روی فطرت بهسوی سببساز حقیقی نموده، با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زاری برخاستم و مدتی طولانی بر این حال گذراندم؛ سرانجام در اثر طول مجاهدت و كثرت ریاضت، نور الهی در درون جانم تابیدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت، انوار ملكوتی بر آن افاضه شد و اسرار نهانی جبروت بر وی گشود و در پی آن به اسراری دست یافتم كه در گذشته نمیدانستم و رمزهایی برایم كشف شد كه به آنگونه، از طریق برهان نیافته بودم و هرچه از اسرار الهی، حقایق ربوبی، ودیعههای عرشی و رمز و راز صمدی را که با كمك عقل و برهان میدانستم، با شهود و عیان، روشنتر یافتم. در اینجا بود كه عقلم آرام گرفت و استراحت یافت و نسیم انوار حق، صبح و عصر و شب و روز بر آن وزید و آنچنان به حق نزدیك شد كه همواره با او به مناجات نشست»<ref>اسفار، ج 1، ص 7</ref> | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، شرح گوشهنشینی خود را در مقدمه «اسفار» با عباراتی مسجع و زیبا، با این مضامین، بيان نموده است: «من وقتی دیدم زمانه با من سر دشمنی دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز، شعلههای آتش جهالت و گمراهی برافروختهتر و بدحالی و نامردی، فراگیرتر میشود، ناچار روی از فرزندان دنیا برتافتم و دامن از معركه بیرون كشیدم و از دنیای خمودی و جمود و ناسپاسی به گوشهای پناه بردم و در انزوای گمنامی و شكستهحالی پنهان شدم. دل از آرزوها بریدم و همراه شكستهدلان بر ادای واجبات، كمر بستم و كوتاهیهای گذشته را در برابر خدای بزرگ به تلافی برخاستم. نه درسی گفتم و نه كتابی تألیف نمودم، زیرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القای درس و رفع اشكالات و شبهات و... نیازمند تصفیه روح و اندیشه، تهذیب خیال از نابسامانی و اختلال، پایداری اوضاع و احوال و آسایش خاطر از كدورت و ملال است و با این همه رنج و ملالی كه گوش میشنود و چشم میبیند، چگونه چنین فراغتی ممكن است... ناچار از همراهی با مردم، دل كندم و از انس با آنان مأیوس گشتم تا آنجا كه دشمنی روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بیاعتنا شدم، آنگاه روی فطرت بهسوی سببساز حقیقی نموده، با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زاری برخاستم و مدتی طولانی بر این حال گذراندم؛ سرانجام در اثر طول مجاهدت و كثرت ریاضت، نور الهی در درون جانم تابیدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت، انوار ملكوتی بر آن افاضه شد و اسرار نهانی جبروت بر وی گشود و در پی آن به اسراری دست یافتم كه در گذشته نمیدانستم و رمزهایی برایم كشف شد كه به آنگونه، از طریق برهان نیافته بودم و هرچه از اسرار الهی، حقایق ربوبی، ودیعههای عرشی و رمز و راز صمدی را که با كمك عقل و برهان میدانستم، با شهود و عیان، روشنتر یافتم. در اینجا بود كه عقلم آرام گرفت و استراحت یافت و نسیم انوار حق، صبح و عصر و شب و روز بر آن وزید و آنچنان به حق نزدیك شد كه همواره با او به مناجات نشست»<ref>اسفار، ج 1، ص 7</ref> | ||
مرحله سوم، مرحله خلق آثار ارزشمند برهانی، عرفانی و قرآنی است. كتاب «اسفار»، نخستين و گرانمایهترین محصول این دوره و مشتمل بر همه افكار و نظريههاى جديد و مكاشفات عرفانى ملا صدرا و اساس ديگر نوشتههاى اوست. | مرحله سوم، مرحله خلق آثار ارزشمند برهانی، عرفانی و قرآنی است. كتاب «اسفار»، نخستين و گرانمایهترین محصول این دوره و مشتمل بر همه افكار و نظريههاى جديد و مكاشفات عرفانى ملا صدرا و اساس ديگر نوشتههاى اوست. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== مكتب فلسفى صدرا == | == مكتب فلسفى صدرا == | ||
به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] ، دانش از دو راه به دست مىآيد: | به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، دانش از دو راه به دست مىآيد: | ||
#گفتوگو و فراگيرى و آموزش كه بر پایه قياسها و مقدمات منطقى، استوار است؛ | #گفتوگو و فراگيرى و آموزش كه بر پایه قياسها و مقدمات منطقى، استوار است؛ | ||
#علم لدنى كه از راه الهام و كشف و حدس به دست مىآيد. | #علم لدنى كه از راه الهام و كشف و حدس به دست مىآيد. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
برای پی بردن به مقام علمی وی، به گفتار استاد محمدرضا مظفر، گوش فرادهید: «سخن گفتن از صدر الدين، محمد بن ابراهيم قوامى، نويسنده كتاب اسفار كه در بين مردم به ملا صدرا و در ميان شاگردان مكتبش به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] مشهور است، برايم بسى لذتبخش است. من از زمره كسانى هستم كه از عقل و خرد، روح بلند، نيروى مقاومت، آزادانديشى، بيان نيكو، كمال و پختگى انديشهها و صراحت در ابراز عقايد و افكار اين مرد بزرگ، با وجود تكفير و آن همه آزار كه در حق وى رفته است، شگفتزدهام. ويژگىهايى كه برشمردم، پيش از آنكه از تاريخ زندگى او درك كنم، از نوشتهها و كتابهايش احساس نمودهام. | برای پی بردن به مقام علمی وی، به گفتار استاد محمدرضا مظفر، گوش فرادهید: «سخن گفتن از صدر الدين، محمد بن ابراهيم قوامى، نويسنده كتاب اسفار كه در بين مردم به ملا صدرا و در ميان شاگردان مكتبش به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] مشهور است، برايم بسى لذتبخش است. من از زمره كسانى هستم كه از عقل و خرد، روح بلند، نيروى مقاومت، آزادانديشى، بيان نيكو، كمال و پختگى انديشهها و صراحت در ابراز عقايد و افكار اين مرد بزرگ، با وجود تكفير و آن همه آزار كه در حق وى رفته است، شگفتزدهام. ويژگىهايى كه برشمردم، پيش از آنكه از تاريخ زندگى او درك كنم، از نوشتهها و كتابهايش احساس نمودهام. | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] ، از زمره فيلسوفان بزرگ متألهى است كه در هر چند سده، يكى پا به عرصه وجود مىنهد. در سه سده گذشته، وى، بزرگترين فيلسوف اسلامى است كه در فلسفه يونانى و اسلامى سرآمد و بنيانگذار مكتبى فلسفى بوده است. فراگيرى و پژوهش فلسفى ما همواره بر آثار او مبتنى بوده، بهخصوص اسفار كه از مهمترين كتابهاى فلسفى قديم و جديد به شمار مىآيد و بنيان ديگر آثار او، بر آن نهاده شده است. افتخار فلاسفه پس از او در اين است كه در آثارشان از نوشتههاى او بهره بگيرند و خود را شاگرد مكتب او برشمارند؛ چنانكه حتى فلاسفه بزرگ نيز به اين اتصال و ارتباط خود با [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] افتخار مىكنند. از استاد بزرگ خود، محمدحسين اصفهانى، شنيدم كه مىگفت: اگر بدانم كسى رموز اسفار را مىفهمد، براى شاگردى به نزد او خواهم رفت؛ هرچند، در دوردستترين نقطه جهان باشد. | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، از زمره فيلسوفان بزرگ متألهى است كه در هر چند سده، يكى پا به عرصه وجود مىنهد. در سه سده گذشته، وى، بزرگترين فيلسوف اسلامى است كه در فلسفه يونانى و اسلامى سرآمد و بنيانگذار مكتبى فلسفى بوده است. فراگيرى و پژوهش فلسفى ما همواره بر آثار او مبتنى بوده، بهخصوص اسفار كه از مهمترين كتابهاى فلسفى قديم و جديد به شمار مىآيد و بنيان ديگر آثار او، بر آن نهاده شده است. افتخار فلاسفه پس از او در اين است كه در آثارشان از نوشتههاى او بهره بگيرند و خود را شاگرد مكتب او برشمارند؛ چنانكه حتى فلاسفه بزرگ نيز به اين اتصال و ارتباط خود با [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] افتخار مىكنند. از استاد بزرگ خود، محمدحسين اصفهانى، شنيدم كه مىگفت: اگر بدانم كسى رموز اسفار را مىفهمد، براى شاگردى به نزد او خواهم رفت؛ هرچند، در دوردستترين نقطه جهان باشد. | ||
گويى افتخار استاد چنين است كه فقط او به درجه فهم رموز اسفار رسيده يا به پايهاى از معرفت دست يافته است كه عجز خود را از رسيدن به كنه مقاصد عالى آن درك كرده است. | گويى افتخار استاد چنين است كه فقط او به درجه فهم رموز اسفار رسيده يا به پايهاى از معرفت دست يافته است كه عجز خود را از رسيدن به كنه مقاصد عالى آن درك كرده است. | ||
همچنين بر اين باورم كه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] ، يكى از بزرگان فلسفه اسلامى است. او و [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابى]] و ابن سينا و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصير الدين طوسى]] ، همگى از بزرگان فلسفه اسلامى به شمار مىآيند. بنيان فلسفه اسلامى، بر آراى آنها نهاده شده و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] كه آخرين فيلسوف بزرگ اسلامى محسوب مىگردد، آثار و آراى ديگران را تفسير نموده و بزرگترين فيلسوف اسلامى است؛ گرچه در عرفان و مكاشفه نيز سرآمد است». | همچنين بر اين باورم كه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، يكى از بزرگان فلسفه اسلامى است. او و [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابى]] و ابن سينا و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصير الدين طوسى]]، همگى از بزرگان فلسفه اسلامى به شمار مىآيند. بنيان فلسفه اسلامى، بر آراى آنها نهاده شده و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] كه آخرين فيلسوف بزرگ اسلامى محسوب مىگردد، آثار و آراى ديگران را تفسير نموده و بزرگترين فيلسوف اسلامى است؛ گرچه در عرفان و مكاشفه نيز سرآمد است». | ||
== وفات == | == وفات == |
ویرایش