۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لطيف قزوينى' به 'لطيف قزوينى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
'''فوايد الطفيه'''، به زبان فارسى، توسط حكيم [[لطیف قزوینی|لطيف قزوينى]] نگاشته شده است. وى كتاب خويش را براى جويندگانى نوشته كه بدون مراجعه به طبيب بخواهند از احوال بدن خود يا به عبارتى علم طب اطلاع حاصل كنند و صحت خود را برقرار نمايند؛ چنانكه خود مىنويسد: «بر دانشمندان اين علم لازم است كه به قدر ادراك، شرحى درين باب نويسند كه به معاونت برهان و قياس كفايت كافه ناس نمايد؛ بنا بر آن، حقير بىبضاعت و فقير بىاستطاعت، [[لطیف قزوینی|لطيف قزوينى]] ، مختصرى مسمى بر فوايد الطفيه به رشته تحرير برآورده تا ناظران را از نظر بدان، بدون مراجعه به طبيب اطلاعى از احوال ابدان حاصل آيد» (فوايد الطفيه، ص 2 و 3). | '''فوايد الطفيه'''، به زبان فارسى، توسط حكيم [[لطیف قزوینی|لطيف قزوينى]] نگاشته شده است. وى كتاب خويش را براى جويندگانى نوشته كه بدون مراجعه به طبيب بخواهند از احوال بدن خود يا به عبارتى علم طب اطلاع حاصل كنند و صحت خود را برقرار نمايند؛ چنانكه خود مىنويسد: «بر دانشمندان اين علم لازم است كه به قدر ادراك، شرحى درين باب نويسند كه به معاونت برهان و قياس كفايت كافه ناس نمايد؛ بنا بر آن، حقير بىبضاعت و فقير بىاستطاعت، [[لطیف قزوینی|لطيف قزوينى]]، مختصرى مسمى بر فوايد الطفيه به رشته تحرير برآورده تا ناظران را از نظر بدان، بدون مراجعه به طبيب اطلاعى از احوال ابدان حاصل آيد» (فوايد الطفيه، ص 2 و 3). | ||
البته در ايران نوشتن چنين كتابهايى سابقه داشته و بهترين نمونههاى آن توسط [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]] (متوفى 313ق) تأليف شده است. وى كتاب كمحجم و پرمحتواى «من لا يحضره الطبيب» را نگاشت. | البته در ايران نوشتن چنين كتابهايى سابقه داشته و بهترين نمونههاى آن توسط [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]] (متوفى 313ق) تأليف شده است. وى كتاب كمحجم و پرمحتواى «من لا يحضره الطبيب» را نگاشت. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
كتاب، بهطور كلى مشتمل بر 2 فايده است: يكى، در قواعد كلى علم طب و ديگرى، در لطايفى چند. | كتاب، بهطور كلى مشتمل بر 2 فايده است: يكى، در قواعد كلى علم طب و ديگرى، در لطايفى چند. | ||
[[لطیف قزوینی|لطيف قزوينى]] در اين كتاب بارها از پزشكان بزرگ ياد كرده و نظريات آنان را ذكر نموده است؛ استادانى همچون [[بقراط]]، [[جالینوس]]، ابن سرابيون، [[ابن ماسویه، یوحنا بن ماسویه|ابن ماسويه]] ، [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، [[جرجانی، اسماعیل بن حسن|سيد اسماعيل جرجانى]] و... | [[لطیف قزوینی|لطيف قزوينى]] در اين كتاب بارها از پزشكان بزرگ ياد كرده و نظريات آنان را ذكر نموده است؛ استادانى همچون [[بقراط]]، [[جالینوس]]، ابن سرابيون، [[ابن ماسویه، یوحنا بن ماسویه|ابن ماسويه]]، [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، [[جرجانی، اسماعیل بن حسن|سيد اسماعيل جرجانى]] و... | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
مؤلف، در اين كتاب، در عين حال كه به گفتههاى پزشكان پيشين تكيه دارد، به شيوهها و درمانهاى طبيبان همعصر خويش نيز توجه كرده و بر قياس و منطق خويش تكيه دارد؛ چنانكه مىنويسد: «و ببايد دانست كه حفظ صحت به مثل است و ازاله مرض از طريق علاج به ضد و اقسام معالجه را نيز طرق بسيار است كه آن بسته به ادراك اقوال اطباى سلف و افعال اطباى عصر و قياسات صايب معالج است» (همان، ص 8). | مؤلف، در اين كتاب، در عين حال كه به گفتههاى پزشكان پيشين تكيه دارد، به شيوهها و درمانهاى طبيبان همعصر خويش نيز توجه كرده و بر قياس و منطق خويش تكيه دارد؛ چنانكه مىنويسد: «و ببايد دانست كه حفظ صحت به مثل است و ازاله مرض از طريق علاج به ضد و اقسام معالجه را نيز طرق بسيار است كه آن بسته به ادراك اقوال اطباى سلف و افعال اطباى عصر و قياسات صايب معالج است» (همان، ص 8). | ||
[[لطیف قزوینی|لطيف قزوينى]] ، طبيبى محقق بود و در كتاب خويش بارها از تجربياتى كه انجام داده و شيوهها و داروهايى كه از آن نتيجه گرفته، ياد كرده است. وى گرچه پيرو طب كهن بوده است، ولى از طب اروپايى نيز غافل نمانده است؛ براى مثال در درمان سكته نظر خود را در مورد كاربرد جوهر انتيمون ذكر كرده است: «و جوهر انتيمون - كه مستعمل اهالى فرنگستان است - حقير در اين مقام، به قدر يك نخود نافع مىدانم، زيرا كه اگر قوت در طبيعت باقى باشد حكم اين جوهر در طبيعت آن است كه مؤثر شود و تغير دهد حالت مسكوت را به اعتبار قوت خود» (همان، ص 30). | [[لطیف قزوینی|لطيف قزوينى]]، طبيبى محقق بود و در كتاب خويش بارها از تجربياتى كه انجام داده و شيوهها و داروهايى كه از آن نتيجه گرفته، ياد كرده است. وى گرچه پيرو طب كهن بوده است، ولى از طب اروپايى نيز غافل نمانده است؛ براى مثال در درمان سكته نظر خود را در مورد كاربرد جوهر انتيمون ذكر كرده است: «و جوهر انتيمون - كه مستعمل اهالى فرنگستان است - حقير در اين مقام، به قدر يك نخود نافع مىدانم، زيرا كه اگر قوت در طبيعت باقى باشد حكم اين جوهر در طبيعت آن است كه مؤثر شود و تغير دهد حالت مسكوت را به اعتبار قوت خود» (همان، ص 30). | ||
مؤلف، به شيوههاى كاربردى داروهاى مورد مصرف در بيمارستان نيز توجه داشته؛ چنانكه گويد: «ليك چون بنا بر ضابطه، استادان، ادويه و ضمادات معمول بيمارستان را بيان فرمودهاند، حقير نيز چندان كه لازمه اين مختصر است عرض مىنمايد» (همان، ص 128). | مؤلف، به شيوههاى كاربردى داروهاى مورد مصرف در بيمارستان نيز توجه داشته؛ چنانكه گويد: «ليك چون بنا بر ضابطه، استادان، ادويه و ضمادات معمول بيمارستان را بيان فرمودهاند، حقير نيز چندان كه لازمه اين مختصر است عرض مىنمايد» (همان، ص 128). |
ویرایش