۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حسين بروجردى' به 'حسين بروجردى ') |
جز (جایگزینی متن - ']]را' به ']] را') |
||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
در اين هنگام آيتالله [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|ميرزا محمدتقى شيرازى]] با صدور فتوايى به عراقيان اجازه داد كه اگر انگليسيان از دادن حقوق آنها سرباززدند، آنان دست به اسلحه برند و حق خود را بازپس گيرند و اينگونه بود كه آتش انقلاب در عراق زبانه كشيد. | در اين هنگام آيتالله [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|ميرزا محمدتقى شيرازى]] با صدور فتوايى به عراقيان اجازه داد كه اگر انگليسيان از دادن حقوق آنها سرباززدند، آنان دست به اسلحه برند و حق خود را بازپس گيرند و اينگونه بود كه آتش انقلاب در عراق زبانه كشيد. | ||
در هنگامى كه تمامى شهرهاى عراق در آتش انقلاب مىسوخت، ناگهان آيتالله [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|ميرزا محمدتقى شيرازى]] كه در اين زمان رهبرى انقلاب را به عهده داشت، بهطور مرموزانهاى درگذشت، ولى در آن لحظات حساس آيتالله شريعت اصفهانى علم برزمينافتاده [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] را برداشت و با صدور بيانيهاى از مردم عراق خواست به انقلاب ادامه دهند و سپس در اجتماعى كه در صحن حضرت على(ع) برگزار شده بود، حاضر شد و درحالىكه به علت كهولت و ناتوانى نمىتوانست بهتنهايى راه برود با كمك چند نفر از اطرافيان بر فراز منبر قرار گرفت و پس از تسليت از دست دادن ميرزا، مجاهدان را به استقامت فراخواند و آنگاه آيتالله [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]]را بهعنوان نماينده خود انتخاب كرد و پرچم جهاد را به دست او سپرد. | در هنگامى كه تمامى شهرهاى عراق در آتش انقلاب مىسوخت، ناگهان آيتالله [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|ميرزا محمدتقى شيرازى]] كه در اين زمان رهبرى انقلاب را به عهده داشت، بهطور مرموزانهاى درگذشت، ولى در آن لحظات حساس آيتالله شريعت اصفهانى علم برزمينافتاده [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] را برداشت و با صدور بيانيهاى از مردم عراق خواست به انقلاب ادامه دهند و سپس در اجتماعى كه در صحن حضرت على(ع) برگزار شده بود، حاضر شد و درحالىكه به علت كهولت و ناتوانى نمىتوانست بهتنهايى راه برود با كمك چند نفر از اطرافيان بر فراز منبر قرار گرفت و پس از تسليت از دست دادن ميرزا، مجاهدان را به استقامت فراخواند و آنگاه آيتالله [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]] را بهعنوان نماينده خود انتخاب كرد و پرچم جهاد را به دست او سپرد. | ||
در همين ايام ويلسون، نماينده انگلستان در عراق تصميم گرفت با فرستادن پيام تسليتى باب گفتگو با شيخ را باز كند و او را به پندار خود بفريبد، اما نتوانست و انقلاب همچنان ادامه يافت. | در همين ايام ويلسون، نماينده انگلستان در عراق تصميم گرفت با فرستادن پيام تسليتى باب گفتگو با شيخ را باز كند و او را به پندار خود بفريبد، اما نتوانست و انقلاب همچنان ادامه يافت. |
ویرایش