۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
جز (جایگزینی متن - 'علامۀ حلّى' به 'علامۀ حلّى ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
علامۀ حلّى كتاب «معارج الفهم فى شرح النظم» را در علم كلام نوشته است. اين كتاب در واقع شرح نظم البراهين فى اصول الدين از خود مؤلف است كه در قرن هشتم به زبان عربى نوشته شده است. | [[حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلّى]] كتاب «معارج الفهم فى شرح النظم» را در علم كلام نوشته است. اين كتاب در واقع شرح نظم البراهين فى اصول الدين از خود مؤلف است كه در قرن هشتم به زبان عربى نوشته شده است. | ||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
حدوث: | حدوث: | ||
باب دوم، معارج الفهم فى شرح النظم، همان طور كه گفته شد، در مورد حدوث است.ايشان در اين باب براهين حدوث عالم را ذكر كرده و به شبهات مطرح شده، در اين زمينه پاسخ مىدهد. وى به حدوث، حركت و سكون پرداخته و قدم سكون را ابطال مىنمايد. علامۀ حلّى تعاريف جسم، حركت و سكون را ذكر نموده، معنى زمان و احكام حركت و بحثى در مكان، تقدم و بداهت تصور وجود عنوان مىنمايد. | باب دوم، معارج الفهم فى شرح النظم، همان طور كه گفته شد، در مورد حدوث است.ايشان در اين باب براهين حدوث عالم را ذكر كرده و به شبهات مطرح شده، در اين زمينه پاسخ مىدهد. وى به حدوث، حركت و سكون پرداخته و قدم سكون را ابطال مىنمايد. [[حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلّى]] تعاريف جسم، حركت و سكون را ذكر نموده، معنى زمان و احكام حركت و بحثى در مكان، تقدم و بداهت تصور وجود عنوان مىنمايد. | ||
برهان وجود صانع: | برهان وجود صانع: | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
كلام الهى: | كلام الهى: | ||
علامۀ حلّى در كلام الهى نيز به قول اشاعره و معتزله و حنابله در حدوث و قدم كلام اشاره مىكند و مىفرمايد: اشاعره قائل به حدوث كلام الهىاند و معتزله مىگويند، كلام حادث است و معنا قديم، اما حنابله سخيفترين قول را دارند كه مىگويند: كلام الهى قديم است. ايشان حيات الهى را اين چنين معنا مىكند كه چون خداوند عالم و قادر است، پس حيات الهى ثابت مىگردد. هكذا در سميع بودن خداوند مىگويد: سميع و بصير بودن خداوند بدين معناست كه يعنى او عالم به سمع و بصر است. | [[حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلّى]] در كلام الهى نيز به قول اشاعره و معتزله و حنابله در حدوث و قدم كلام اشاره مىكند و مىفرمايد: اشاعره قائل به حدوث كلام الهىاند و معتزله مىگويند، كلام حادث است و معنا قديم، اما حنابله سخيفترين قول را دارند كه مىگويند: كلام الهى قديم است. ايشان حيات الهى را اين چنين معنا مىكند كه چون خداوند عالم و قادر است، پس حيات الهى ثابت مىگردد. هكذا در سميع بودن خداوند مىگويد: سميع و بصير بودن خداوند بدين معناست كه يعنى او عالم به سمع و بصر است. | ||
مؤلف در اين بخش كتاب خود وارد بيان صفات سلبيۀ الهى شده، نخست استمالۀ رؤيت خداوند را ثابت كرده، سپس جسمانيت خداوند را ردّ مىنمايد. | مؤلف در اين بخش كتاب خود وارد بيان صفات سلبيۀ الهى شده، نخست استمالۀ رؤيت خداوند را ثابت كرده، سپس جسمانيت خداوند را ردّ مىنمايد. | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
معاد: | معاد: | ||
آخرين باب كتاب، معارج الفهم فى شرح النظم علامۀ حلّى در مورد معاد است. ايشان در اين باب بحثى پيرامون خلاء دارند و نيز بحثى در نفس ايشان از مرحوم مفيد(ره) و بنى نوبخت و جمهور فلاسفه نقل مىكند كه قائلند كه نفس جوهر مجرد است و از معتزله نقل مىكند كه قائل به هيكل بودن نفس شدهاند. پس دلائل هر كدام را ذكر كرده، به جواب هر كدام مىپردازد. ايشان از جمله مطالبى كه در اين باب ذكر كردهاند، مبحثى است در نفوس بهائم و مبحثى كوتاه در مورد جنّ از ديگر موارد مورد بحث واقع شده، در اين بخش مىتوان موارد زير را نام برد. | آخرين باب كتاب، معارج الفهم فى شرح النظم [[حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلّى]] در مورد معاد است. ايشان در اين باب بحثى پيرامون خلاء دارند و نيز بحثى در نفس ايشان از مرحوم مفيد(ره) و بنى نوبخت و جمهور فلاسفه نقل مىكند كه قائلند كه نفس جوهر مجرد است و از معتزله نقل مىكند كه قائل به هيكل بودن نفس شدهاند. پس دلائل هر كدام را ذكر كرده، به جواب هر كدام مىپردازد. ايشان از جمله مطالبى كه در اين باب ذكر كردهاند، مبحثى است در نفوس بهائم و مبحثى كوتاه در مورد جنّ از ديگر موارد مورد بحث واقع شده، در اين بخش مىتوان موارد زير را نام برد. | ||
امكان خراب عالم - تناسخ - عذاب قبر - خلود در جهنم - توبه. | امكان خراب عالم - تناسخ - عذاب قبر - خلود در جهنم - توبه. |
ویرایش