۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حضرت علی(ع)' به 'حضرت علی(ع) ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
نهج البلاغة، توسط [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، از علمای قرن چهارم هجری گردآوری شده است. او در مقدمه کتابش هدف از گردآوری این کتاب را بازگو نموده، و مىگويد: «در آغاز جوانى شروع به تأليف كتابى درباره خصائص ائمه(ع) نمودم كه مشتمل بر سخنان برگزيده و ساير خصوصيات ائمه دوازدهگانه(ع) بوده باشد... از ذكر ويژگىهاى حضرت امير(ع) فارغ گرديدم، ولى حوادث روزگار، مرا از اتمام بقيه كتاب مانع شد... در فصل آخر از فصول آن تنها كلمات كوتاه آن حضرت را نوشته بودم. برخى از دوستان، آن را ديدند و بسيار پسنديدند، سپس از من تقاضا كردند كه كتابى بنويسم مشتمل بر گزيدهاى از سخنان آن حضرت در همه فنون، اعم از خطبهها و نامهها و مواعظ و... درحالىكه آنها مىدانستند كه چنين كتابى از لحاظ شاهكارهاى فصاحت و بلاغت و گوهرهاى درخشان ادب عربيت، بىمانند خواهد بود... من هم تقاضاى ايشان را پذيرفتم و اين كتاب را نوشتم و نامش را «نهج البلاغة» گذاشتم <ref>ر.ك: مقدمه مؤلف، ص34-33</ref> | نهج البلاغة، توسط [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، از علمای قرن چهارم هجری گردآوری شده است. او در مقدمه کتابش هدف از گردآوری این کتاب را بازگو نموده، و مىگويد: «در آغاز جوانى شروع به تأليف كتابى درباره خصائص ائمه(ع) نمودم كه مشتمل بر سخنان برگزيده و ساير خصوصيات ائمه دوازدهگانه(ع) بوده باشد... از ذكر ويژگىهاى حضرت امير(ع) فارغ گرديدم، ولى حوادث روزگار، مرا از اتمام بقيه كتاب مانع شد... در فصل آخر از فصول آن تنها كلمات كوتاه آن حضرت را نوشته بودم. برخى از دوستان، آن را ديدند و بسيار پسنديدند، سپس از من تقاضا كردند كه كتابى بنويسم مشتمل بر گزيدهاى از سخنان آن حضرت در همه فنون، اعم از خطبهها و نامهها و مواعظ و... درحالىكه آنها مىدانستند كه چنين كتابى از لحاظ شاهكارهاى فصاحت و بلاغت و گوهرهاى درخشان ادب عربيت، بىمانند خواهد بود... من هم تقاضاى ايشان را پذيرفتم و اين كتاب را نوشتم و نامش را «نهج البلاغة» گذاشتم <ref>ر.ك: مقدمه مؤلف، ص34-33</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
كتاب با مقدمهاى به قلم محقق اثر در تبيين سيره [[امام على(ع)]]، موضوعات «نهج البلاغة» و مزاياى نسخه حاضر آغاز شده است. مؤلف نيز در مقدمه، به انگيزه نگارش، مباحث و نام اثر اشاره كرده است. متن اثر، منتخبى از خطبهها و مواعظ، نامهها و حكمتها و كلمات كوتاه حضرت است كه در قالب 241 خطبه، 79 نامه و 480 حكمت آمده است. البته تعداد خطبهها در برخى نسخهها 239 خطبه ذكر شده است. | كتاب با مقدمهاى به قلم محقق اثر در تبيين سيره [[امام على(ع)]]، موضوعات «نهج البلاغة» و مزاياى نسخه حاضر آغاز شده است. مؤلف نيز در مقدمه، به انگيزه نگارش، مباحث و نام اثر اشاره كرده است. متن اثر، منتخبى از خطبهها و مواعظ، نامهها و حكمتها و كلمات كوتاه حضرت است كه در قالب 241 خطبه، 79 نامه و 480 حكمت آمده است. البته تعداد خطبهها در برخى نسخهها 239 خطبه ذكر شده است. | ||
سيد رضى بنا به دلايلى، در نقل خطبهها، نامهها و حكمتهاى «نهج البلاغة» از ذكر منبع خوددارى كرده و جز در مواردى معدود - جمعا 16 مورد - از مأخذى ياد نكرده است <ref>ر.ك: معارف، مجيد، 141</ref> | سيد رضى بنا به دلايلى، در نقل خطبهها، نامهها و حكمتهاى «نهج البلاغة» از ذكر منبع خوددارى كرده و جز در مواردى معدود - جمعا 16 مورد - از مأخذى ياد نكرده است <ref>ر.ك: معارف، مجيد، 141</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
#خطبهها: مجموعه سخنرانىهاى [[امام على(ع)]] بوده است. در اغلب موارد، مرحوم سيد رضى بخشى از يك خطبه را نقل مىكند. در «نهج البلاغة» اين فصل با عنوان «باب المختار من خطب أميرالمؤمنين(ع)» آمده است. | #خطبهها: مجموعه سخنرانىهاى [[امام على(ع)]] بوده است. در اغلب موارد، مرحوم سيد رضى بخشى از يك خطبه را نقل مىكند. در «نهج البلاغة» اين فصل با عنوان «باب المختار من خطب أميرالمؤمنين(ع)» آمده است. | ||
#نامهها: اين بخش، حاوى تعدادى از نامههاى [[امام على(ع)]] به دوستان، دشمنان، فرمانداران نظامى، استانداران و ديگر مسئولان كشورى است كه با عنوان «الكتب» يا «الرسائل» آمده است. | #نامهها: اين بخش، حاوى تعدادى از نامههاى [[امام على(ع)]] به دوستان، دشمنان، فرمانداران نظامى، استانداران و ديگر مسئولان كشورى است كه با عنوان «الكتب» يا «الرسائل» آمده است. | ||
#حكمتها: نويسنده در اين بخش، كلمات كوتاه و احياناً مفصل و شبيه به يك خطبه را گردآورى كرده است. اما همهى كلمات قصار حضرت همينها نيست؛ زيرا تنها علامه آمدى (متوفى 885ق، 381 سال پس از تأليف نهج البلاغة)، پس از بررسى منابع روايى، حدود 51 هزار كلمهى حكمتآميز از امام(ع) را شناسايى و در كتاب «غرر الحكم» جمعآورى نموده است. هريك از كلمات قصار، گنجينهاى از معرفت و چراغى فرا راه بشريت است. اين سخنان، حاوى صدها مطلب و عنوان مفيد و مهم مىباشد كه به نيازهاى فكرى فرد و جامعه پاسخ مىدهد <ref>ر.ك: حقپناه، رضا، ص15-13</ref> | #حكمتها: نويسنده در اين بخش، كلمات كوتاه و احياناً مفصل و شبيه به يك خطبه را گردآورى كرده است. اما همهى كلمات قصار حضرت همينها نيست؛ زيرا تنها علامه آمدى (متوفى 885ق، 381 سال پس از تأليف نهج البلاغة)، پس از بررسى منابع روايى، حدود 51 هزار كلمهى حكمتآميز از امام(ع) را شناسايى و در كتاب «غرر الحكم» جمعآورى نموده است. هريك از كلمات قصار، گنجينهاى از معرفت و چراغى فرا راه بشريت است. اين سخنان، حاوى صدها مطلب و عنوان مفيد و مهم مىباشد كه به نيازهاى فكرى فرد و جامعه پاسخ مىدهد <ref>ر.ك: حقپناه، رضا، ص15-13</ref> | ||
از بخشهاى سهگانه كتاب، موضوعات مختلفى را مىتوان استخراج نمود كه از آن جمله است: | از بخشهاى سهگانه كتاب، موضوعات مختلفى را مىتوان استخراج نمود كه از آن جمله است: | ||
1. الهيات و ماوراءالطبيعه؛ 2. سلوك و عبادت؛ 3. حكومت و عدالت؛ 4. اهلالبيت و خلافت؛ 5. موعظه و حكمت؛ 6. دنيا و دنياپرستى؛ 7. حماسه و شجاعت؛ 8. ملاحم و مغيبات؛ 9. دعا و مناجات؛ 10. شكايت و انتقاد از مردم زمان؛ 11. اصول اجتماعى؛ 12. اسلام و قرآن؛ 13. اخلاق و تهذيب نفس؛ 14. شخصيتها و يك سلسله مباحث ديگر <ref>ر.ك: مطهرى، مرتضى، ص47</ref> | 1. الهيات و ماوراءالطبيعه؛ 2. سلوك و عبادت؛ 3. حكومت و عدالت؛ 4. اهلالبيت و خلافت؛ 5. موعظه و حكمت؛ 6. دنيا و دنياپرستى؛ 7. حماسه و شجاعت؛ 8. ملاحم و مغيبات؛ 9. دعا و مناجات؛ 10. شكايت و انتقاد از مردم زمان؛ 11. اصول اجتماعى؛ 12. اسلام و قرآن؛ 13. اخلاق و تهذيب نفس؛ 14. شخصيتها و يك سلسله مباحث ديگر <ref>ر.ك: مطهرى، مرتضى، ص47</ref> | ||
بىهيچ تعصب بايد اعتراف كرد كه نامهها و گفتارهاى اميرالمؤمنين على(ع) پس از قرآن كريم، عالىترين نمونه نثر مصنوع عربى است. اين حقيقتى است كه اديبان و مترسلان در زبان و ادبيات عرب از هزار سال پيش تا امروز بدان اعتراف كردهاند و آنچه سبب شد اديبان عرب و جز عرب از قرن سوم هجرى به گردآورى فقرههاى كوتاه سخنان امام توجه كنند، همين زيبايىهاى لفظى و معنوى اين گفتههاست <ref>شهيدى، سيد جعفر، ص202</ref> | بىهيچ تعصب بايد اعتراف كرد كه نامهها و گفتارهاى اميرالمؤمنين على(ع) پس از قرآن كريم، عالىترين نمونه نثر مصنوع عربى است. اين حقيقتى است كه اديبان و مترسلان در زبان و ادبيات عرب از هزار سال پيش تا امروز بدان اعتراف كردهاند و آنچه سبب شد اديبان عرب و جز عرب از قرن سوم هجرى به گردآورى فقرههاى كوتاه سخنان امام توجه كنند، همين زيبايىهاى لفظى و معنوى اين گفتههاست <ref>شهيدى، سيد جعفر، ص202</ref> | ||
به حقيقت بايد گفت: شرايط سخنورى - كه توافق سخن با اوضاع و احوال است - براى هيچ اديبى مانند على(ع) جمع نشده است؛ زيرا سخنان وى پس از قرآن، بزرگترين نمونهى بلاغت است؛ سخنانى است كوتاه و آشكار، اما نيرومند و جوشان... در اثر همآهنگى الفاظ و معانى و اغراض، بهصورت كاملاً رسايى درآمده است. انعكاس آن در گوش آدمى، شيرين و اثرش با تحريك احساسات، توأم است، بهويژه هنگامى كه بهمنظور حمايت از بينوايان و ستمديدگان، دربارهى منافقان و حيلهگران و دنياپرستان سخن به ميان آيد. بنابراين روش على(ع) در سخنورى بسان عقل و انديشهاش، روشن و مانند وجدانش صحيح و درست است؛ پس شگفت نيست سخنان وى شاهراه سخنورى تلقى شود <ref>جرداق، جرج، ص56</ref> | به حقيقت بايد گفت: شرايط سخنورى - كه توافق سخن با اوضاع و احوال است - براى هيچ اديبى مانند على(ع) جمع نشده است؛ زيرا سخنان وى پس از قرآن، بزرگترين نمونهى بلاغت است؛ سخنانى است كوتاه و آشكار، اما نيرومند و جوشان... در اثر همآهنگى الفاظ و معانى و اغراض، بهصورت كاملاً رسايى درآمده است. انعكاس آن در گوش آدمى، شيرين و اثرش با تحريك احساسات، توأم است، بهويژه هنگامى كه بهمنظور حمايت از بينوايان و ستمديدگان، دربارهى منافقان و حيلهگران و دنياپرستان سخن به ميان آيد. بنابراين روش على(ع) در سخنورى بسان عقل و انديشهاش، روشن و مانند وجدانش صحيح و درست است؛ پس شگفت نيست سخنان وى شاهراه سخنورى تلقى شود <ref>جرداق، جرج، ص56</ref> | ||
از جمله ويژگىهاى ممتاز «نهج البلاغة»، جامعيت آن است. اين ويژگى، اعجاب همه بزرگان را در طول تاريخ برانگيخته است. نگاهى به موضوعات «نهج البلاغة» نشان مىدهد كه اين كتاب صرفاً به يك موضوع نپرداخته است، بلكه كتابى است فراهمآمده از مباحث مختلف و گوناگون. | از جمله ويژگىهاى ممتاز «نهج البلاغة»، جامعيت آن است. اين ويژگى، اعجاب همه بزرگان را در طول تاريخ برانگيخته است. نگاهى به موضوعات «نهج البلاغة» نشان مىدهد كه اين كتاب صرفاً به يك موضوع نپرداخته است، بلكه كتابى است فراهمآمده از مباحث مختلف و گوناگون. | ||
خواننده «نهج البلاغة»، در يك قسمت خود را در مقابل شخصيتى مىيابد كه با عالىترين روح نيايش در محراب عبادت چنان مشغول راز و نياز با خداى خويش است كه از خود هيچ نمىشناسد و در فرازى ديگر خود را در مقابل شخصيتى مىنگرد كه در ميدان جنگ، بىهيچ محابا به نبردى سخت مشغول است و شمشيرش هرگز خطا نمىكند و زمانى ديگر خود را در حوزه درسى حكيمى عارف مىيابد كه گوهرهاى حكمت و عرفان و مباحث سنگين توحيد و معاد را تبيين مىنمايد و گاه خود را در محضر سياستمدارى عادل مىيابد كه حقوق متقابل مردم و حكومت و آيين مديريت جامعه را در گفتار و عمل مىآموزد و زمانى خود را در محضر قاضى حاكمى مىيابد كه به امر قضاوت مشغول است. از سيد رضى مؤلف «نهج البلاغة» تا محمد عبده مفتى مصر و همه كسانى كه با اين كتاب آشنايى دارند، جملگى از اين ويژگى متحير و مبهوتند <ref>ر.ك: شيرزاد، امير، ص1920</ref> | خواننده «نهج البلاغة»، در يك قسمت خود را در مقابل شخصيتى مىيابد كه با عالىترين روح نيايش در محراب عبادت چنان مشغول راز و نياز با خداى خويش است كه از خود هيچ نمىشناسد و در فرازى ديگر خود را در مقابل شخصيتى مىنگرد كه در ميدان جنگ، بىهيچ محابا به نبردى سخت مشغول است و شمشيرش هرگز خطا نمىكند و زمانى ديگر خود را در حوزه درسى حكيمى عارف مىيابد كه گوهرهاى حكمت و عرفان و مباحث سنگين توحيد و معاد را تبيين مىنمايد و گاه خود را در محضر سياستمدارى عادل مىيابد كه حقوق متقابل مردم و حكومت و آيين مديريت جامعه را در گفتار و عمل مىآموزد و زمانى خود را در محضر قاضى حاكمى مىيابد كه به امر قضاوت مشغول است. از سيد رضى مؤلف «نهج البلاغة» تا محمد عبده مفتى مصر و همه كسانى كه با اين كتاب آشنايى دارند، جملگى از اين ويژگى متحير و مبهوتند <ref>ر.ك: شيرزاد، امير، ص1920</ref> | ||
اين تأليف تاكنون مورد توجه دانشمندان شيعه و سنى قرار گرفته و درباره آن پژوهشهايى صورت گرفته است. از جمله اين كارها، نوشتن شرحهايى است كه از سوى دانشمندان بر اين كتاب نوشته شده است و درباره فراوانى اين شرحها بايد گفت كه پس از قرآن كريم، هيچ كتابى بهمانند «نهج البلاغة» مورد توجه اديبان و شارحان حديث واقع نشده است. از مهمترين اين شروح، شرح ابن ابىالحديد (متوفى 656ق) است. ابن ابىالحديد معتقد است كه در ميان اصحاب پيامبر(ص)، كسى از جهت فصاحت و بلاغت به پاى على(ع) نمىرسد و همين موضوع سبب برترى كلام على(ع) بر كلام و سخن هر كس ديگر است. او تصريح مىكند: «و اما درباره فصاحت او بايد گفت كه آن حضرت پيشواى فصيحان و سرور بليغان است و درباره كلام او گفتهاند كه پايينتر از كلام خدا و برتر از كلام مردم است و بلكه مردم بهواسطه على(ع) آيين خطبهسرايى و كتابت را آموختند». او به همين ترتيب در شرح خطبه 216 سخنى از معاويه را ذكر مىكند كه: «و الله ما سنّ الفصاحة لقريش غيره»؛ «به خدا هيچكس فصاحت را براى قريش غير او پايهگذارى نكرد» و پس از ذكر نامه 35 «نهج البلاغة» مىنويسد: «فصاحت را ببين كه چگونه افسار خود را به اين مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجيب الفاظ را تماشا كن، يكى پس از ديگرى مىآيند و در اختيار او قرار مىگيرند، مانند چشمهاى كه خودبهخود و بدون زحمت و تكلف از زمين بجوشد» <ref>ر.ك: معارف، مجيد، ص139-136</ref> | اين تأليف تاكنون مورد توجه دانشمندان شيعه و سنى قرار گرفته و درباره آن پژوهشهايى صورت گرفته است. از جمله اين كارها، نوشتن شرحهايى است كه از سوى دانشمندان بر اين كتاب نوشته شده است و درباره فراوانى اين شرحها بايد گفت كه پس از قرآن كريم، هيچ كتابى بهمانند «نهج البلاغة» مورد توجه اديبان و شارحان حديث واقع نشده است. از مهمترين اين شروح، شرح ابن ابىالحديد (متوفى 656ق) است. ابن ابىالحديد معتقد است كه در ميان اصحاب پيامبر(ص)، كسى از جهت فصاحت و بلاغت به پاى على(ع) نمىرسد و همين موضوع سبب برترى كلام على(ع) بر كلام و سخن هر كس ديگر است. او تصريح مىكند: «و اما درباره فصاحت او بايد گفت كه آن حضرت پيشواى فصيحان و سرور بليغان است و درباره كلام او گفتهاند كه پايينتر از كلام خدا و برتر از كلام مردم است و بلكه مردم بهواسطه على(ع) آيين خطبهسرايى و كتابت را آموختند». او به همين ترتيب در شرح خطبه 216 سخنى از معاويه را ذكر مىكند كه: «و الله ما سنّ الفصاحة لقريش غيره»؛ «به خدا هيچكس فصاحت را براى قريش غير او پايهگذارى نكرد» و پس از ذكر نامه 35 «نهج البلاغة» مىنويسد: «فصاحت را ببين كه چگونه افسار خود را به اين مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجيب الفاظ را تماشا كن، يكى پس از ديگرى مىآيند و در اختيار او قرار مىگيرند، مانند چشمهاى كه خودبهخود و بدون زحمت و تكلف از زمين بجوشد» <ref>ر.ك: معارف، مجيد، ص139-136</ref> | ||
[[امام على(ع)]] در مواردى از سخن خود به آيات قرآن كريم استشهاد مىفرموده، كه سيد رضى برخى از آنها را در «نهج البلاغة» آورده است. دكتر صبحى صالح كه در شرح «نهج البلاغة» خويش فهرستى براى آيات قرآنيه تنظيم كرده است، 108 مورد را نام مىبرد كه در برخى از آنها به چند آيه استشهاد شده است و گاهى به قسمتى از يك آيه اشاره شده است <ref>ر.ك: فهرست آيات، ص802-796</ref> | [[امام على(ع)]] در مواردى از سخن خود به آيات قرآن كريم استشهاد مىفرموده، كه سيد رضى برخى از آنها را در «نهج البلاغة» آورده است. دكتر صبحى صالح كه در شرح «نهج البلاغة» خويش فهرستى براى آيات قرآنيه تنظيم كرده است، 108 مورد را نام مىبرد كه در برخى از آنها به چند آيه استشهاد شده است و گاهى به قسمتى از يك آيه اشاره شده است <ref>ر.ك: فهرست آيات، ص802-796</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش