۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنین(ع)' به 'امیرالمؤمنین(ع) ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده اهمیت نگارش این کتاب را در ابتدای آن بیان میکند؛ امامیه بر امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و وجوب پیروی از او به حدیث اثناعشر خلیفه، استدلال کردهاند. این روایت از حیث سندی جای هیچ شک و شبههای ندارد و فارغ از سایر کتابهای اهل تسنن در صحاح سته آمده است. پس آنچه در این روایت جای بحث دارد، کیفیت استدلال به آن و دلالت آن است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> | نویسنده اهمیت نگارش این کتاب را در ابتدای آن بیان میکند؛ امامیه بر امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و وجوب پیروی از او به حدیث اثناعشر خلیفه، استدلال کردهاند. این روایت از حیث سندی جای هیچ شک و شبههای ندارد و فارغ از سایر کتابهای اهل تسنن در صحاح سته آمده است. پس آنچه در این روایت جای بحث دارد، کیفیت استدلال به آن و دلالت آن است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> | ||
مهمترین فایده مورد نظر نویسنده در این بحث، اثبات این مطلب است که شیعه اثناعشری از اصل و ریشه اسلام برآمده و در روایت مقطوع الصدور از پیامبر اکرم(ص) ذکر شده و توجیهاتی که در دلالت این روایت شده، بهجز شرح و توضیح شیعیان در دوازده نفر بودن امامان(ع) و خصوصیات ممیزه آنان، بسیار دور از انصاف علمی است<ref>ر.ک: همان</ref> | مهمترین فایده مورد نظر نویسنده در این بحث، اثبات این مطلب است که شیعه اثناعشری از اصل و ریشه اسلام برآمده و در روایت مقطوع الصدور از پیامبر اکرم(ص) ذکر شده و توجیهاتی که در دلالت این روایت شده، بهجز شرح و توضیح شیعیان در دوازده نفر بودن امامان(ع) و خصوصیات ممیزه آنان، بسیار دور از انصاف علمی است<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
او اثناعشریه را در اصطلاح علمای فرق و مذاهب، اینگونه تعریف میکند: اثناعشریه، فرقهای از شیعه هستند که قائل به امامت دوازده امام هستند. این امامان به ترتیب عبارتند از: امیرالمؤمنین علی(ع) و یازده امام دیگر که از فرزندان حضرت زهرا(س) و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] هستند. اسامی آنان چنین است: حسن و حسین و علی بن الحسین السجاد و محمد بن علی الباقر و جعفر بن محمد الصادق و موسى بن جعفر الکاظم و على بن موسى الرضا و محمد بن علی الجواد و علی بن محمد الهادی و حسن بن علی العسکری و محمد بن الحسن المنتظر(ع). نویسنده کتاب، سپس روایتهای جابر بن سمره، ابو جحیفه و ابن مسعود را که از طریق اهل سنت درباره حدیث اثناعشر خلیفه آمده ذکر میکند. او برخی از طرق روایت این سه راوی را با روایاتشان ذکر مینماید. روایت جابر از طریق حصین در صحیح مسلم، عبدالملک بن عمیر در صحیح بخاری و صحیح مسلم و مسند احمد، سماک بن حرب در صحیح مسلم و سنن ترمذی، شعبی در صحیح مسلم و مسند احمد و معجم الكبير طبرانی، عامر بن سعد بن ابیوقاص در صحیح مسلم و سنن ابوداود و مسند احمد و معجم الكبير طبرانی، ابوخالد در سنن ابوداود و معجم الكبير طبرانی، اسود بن سعید همدانی در مسندهای احمد و ابوداود و صحیح ابن حبان و عطاء بن ابیمیمونه در المعجم الكبير طبرانی ذکر شده است. روایت ابوجحیفه از طریق طبرانی در معجم الكبير ذکر شده و هیثمی در مجمع الزوائد درباره این روایت گفته: «طبرانی آن را در الأوسط و الكبير و البراز نقل کرده و رجال او رجال صحیح هستند» و روایت ابن مسعود در مسند احمد و المعجم الكبير طبرانی ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-21</ref> | او اثناعشریه را در اصطلاح علمای فرق و مذاهب، اینگونه تعریف میکند: اثناعشریه، فرقهای از شیعه هستند که قائل به امامت دوازده امام هستند. این امامان به ترتیب عبارتند از: امیرالمؤمنین علی(ع) و یازده امام دیگر که از فرزندان حضرت زهرا(س) و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] هستند. اسامی آنان چنین است: حسن و حسین و علی بن الحسین السجاد و محمد بن علی الباقر و جعفر بن محمد الصادق و موسى بن جعفر الکاظم و على بن موسى الرضا و محمد بن علی الجواد و علی بن محمد الهادی و حسن بن علی العسکری و محمد بن الحسن المنتظر(ع). نویسنده کتاب، سپس روایتهای جابر بن سمره، ابو جحیفه و ابن مسعود را که از طریق اهل سنت درباره حدیث اثناعشر خلیفه آمده ذکر میکند. او برخی از طرق روایت این سه راوی را با روایاتشان ذکر مینماید. روایت جابر از طریق حصین در صحیح مسلم، عبدالملک بن عمیر در صحیح بخاری و صحیح مسلم و مسند احمد، سماک بن حرب در صحیح مسلم و سنن ترمذی، شعبی در صحیح مسلم و مسند احمد و معجم الكبير طبرانی، عامر بن سعد بن ابیوقاص در صحیح مسلم و سنن ابوداود و مسند احمد و معجم الكبير طبرانی، ابوخالد در سنن ابوداود و معجم الكبير طبرانی، اسود بن سعید همدانی در مسندهای احمد و ابوداود و صحیح ابن حبان و عطاء بن ابیمیمونه در المعجم الكبير طبرانی ذکر شده است. روایت ابوجحیفه از طریق طبرانی در معجم الكبير ذکر شده و هیثمی در مجمع الزوائد درباره این روایت گفته: «طبرانی آن را در الأوسط و الكبير و البراز نقل کرده و رجال او رجال صحیح هستند» و روایت ابن مسعود در مسند احمد و المعجم الكبير طبرانی ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-21</ref> | ||
نویسنده با قرائن متعدد، دلالات این روایت را به این صورت بیان میکند: | نویسنده با قرائن متعدد، دلالات این روایت را به این صورت بیان میکند: | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
# هیاهو و سر و صدای دروغین و برخی اموری که بعضی افراد انجام دادند (مثل جایی که پیامبر خدا دوات و قلم خواستند که وصیت مهمی را برای مردم مکتوب کنند و آنان ایشان را به هذیانگویی متهم کردند) دلات دارد بر اینکه آنان نمیخواستند این هدف پیامبر(ص) تحقق یابد؛ | # هیاهو و سر و صدای دروغین و برخی اموری که بعضی افراد انجام دادند (مثل جایی که پیامبر خدا دوات و قلم خواستند که وصیت مهمی را برای مردم مکتوب کنند و آنان ایشان را به هذیانگویی متهم کردند) دلات دارد بر اینکه آنان نمیخواستند این هدف پیامبر(ص) تحقق یابد؛ | ||
# حدیث ابن مسعود دلالت دارد بر اینکه صحابه بودند که درباره خلفای بعد از پیامبر از ایشان سؤال کردند و این امر دلالت بر دو چیز دارد: یکی اینکه سؤال از خلفایی که پیامبر بعد از خودش برای آنان نصب خوهد کرد، از عادات و روش آنان بوده است؛ زیرا از ابوبکر و عمر هم درباره شخصی که بعد از آنان زمام امور را به دست خواهد گرفت پرسیدند و دیگر اینکه منظور پیامبر(ص) از خلیفه در اینجا کسانی بودهاند که اهلیت این کار را داشته باشند و سلطه آنها بر مردم از جانب شارع مقدس تأیید شده باشد، نه کسانی مانند معاویه و یزید و...؛ | # حدیث ابن مسعود دلالت دارد بر اینکه صحابه بودند که درباره خلفای بعد از پیامبر از ایشان سؤال کردند و این امر دلالت بر دو چیز دارد: یکی اینکه سؤال از خلفایی که پیامبر بعد از خودش برای آنان نصب خوهد کرد، از عادات و روش آنان بوده است؛ زیرا از ابوبکر و عمر هم درباره شخصی که بعد از آنان زمام امور را به دست خواهد گرفت پرسیدند و دیگر اینکه منظور پیامبر(ص) از خلیفه در اینجا کسانی بودهاند که اهلیت این کار را داشته باشند و سلطه آنها بر مردم از جانب شارع مقدس تأیید شده باشد، نه کسانی مانند معاویه و یزید و...؛ | ||
# پیامبر تنها به ذکر لفظی بیان خلفای بعد از خودش اکتفا نکرد و در غدیر خم با مراسم خاصی اولین خلیفه بعد از خودش را تعیین کرد<ref>ر.ک: همان، ص22-36</ref> | # پیامبر تنها به ذکر لفظی بیان خلفای بعد از خودش اکتفا نکرد و در غدیر خم با مراسم خاصی اولین خلیفه بعد از خودش را تعیین کرد<ref>ر.ک: همان، ص22-36</ref> | ||
نویسنده در ادامه، بیان اهل تسنن را درباره دلالتهای این حدیث ذکر میکند و سپس به ذکر برخی از شبهات در اینباره میپردازد و در نهایت حاصل مطالب کتاب را بهصورت مختصر در یک جمعبندی ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص37-51</ref> | نویسنده در ادامه، بیان اهل تسنن را درباره دلالتهای این حدیث ذکر میکند و سپس به ذکر برخی از شبهات در اینباره میپردازد و در نهایت حاصل مطالب کتاب را بهصورت مختصر در یک جمعبندی ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص37-51</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش