پرش به محتوا

عرفان حج: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۶۳: خط ۶۳:
#لبيك گفتن در حال احرام نيز به اين معناست كه: «خدايا! من هر چه كه حق است، به آن گويا هستم و از هر چه كه باطل است زبانم را مى‌بندم». لبيك گفتن، تطهير زبان است از هر چه كه معصيت است. زبان، قليل الجِرم و كثير الجُرم است؛ جِرم آن كوچك و جُرمش زياد است. گناهان فراوانى به‌وسيله زبان انجام مى‌گيرد؛ از انكار لسانى تا مسئله غيبت، تهمت، دروغ، افترا، مسخره كردن و... راز لبيك گفتن اين است كه: «خدايا! از اين لحظه متعهد مى‌شوم هر چه را كه طاعت تو است بر زبان جارى كنم و از هر چه كه معصيت است زبانم را ببندم». شهادت دروغ، معصيت است؛ انسان محرم و حج‌گزار هرگز شهادت دروغ نمى‌دهد، غيبت نمى‌كند، دروغ نمى‌گويد، تهمت نمى‌زند، كسى را با زبان مسخره نمى‌كند و در هنگام دادوستد، خلاف نمى‌گويد. زبان زائر بيت‌الله، زبان طاهر است. سر لبيك گفتن، زبان به اطاعت گشودن و براى هميشه از معصيت بستن است؛ آن‌هم نه‌تنها در محدوده محور حج و عمره، كه براى هميشه <ref>ر.ك: همان، ص48-49</ref>
#لبيك گفتن در حال احرام نيز به اين معناست كه: «خدايا! من هر چه كه حق است، به آن گويا هستم و از هر چه كه باطل است زبانم را مى‌بندم». لبيك گفتن، تطهير زبان است از هر چه كه معصيت است. زبان، قليل الجِرم و كثير الجُرم است؛ جِرم آن كوچك و جُرمش زياد است. گناهان فراوانى به‌وسيله زبان انجام مى‌گيرد؛ از انكار لسانى تا مسئله غيبت، تهمت، دروغ، افترا، مسخره كردن و... راز لبيك گفتن اين است كه: «خدايا! از اين لحظه متعهد مى‌شوم هر چه را كه طاعت تو است بر زبان جارى كنم و از هر چه كه معصيت است زبانم را ببندم». شهادت دروغ، معصيت است؛ انسان محرم و حج‌گزار هرگز شهادت دروغ نمى‌دهد، غيبت نمى‌كند، دروغ نمى‌گويد، تهمت نمى‌زند، كسى را با زبان مسخره نمى‌كند و در هنگام دادوستد، خلاف نمى‌گويد. زبان زائر بيت‌الله، زبان طاهر است. سر لبيك گفتن، زبان به اطاعت گشودن و براى هميشه از معصيت بستن است؛ آن‌هم نه‌تنها در محدوده محور حج و عمره، كه براى هميشه <ref>ر.ك: همان، ص48-49</ref>
#قربانى، سر بريدن آز و طمع: گوسفندى را سر بريدن، لاشه‌اش را به كنارى انداختن و بى‌مصرف گذاشتن مهم نيست. حاجى كه گوسفندى يا گاوى را سر مى‌برد و يا شترى را نحر مى‌كند، با اين عمل مى‌خواهد از باب تنزل معقول به محسوس اين معنا را برساند كه: حنجره ديو طمع را بريدم و خفه‌اش كردم. پس قربانى كردن؛ يعنى آز و طمع را سر بريدن <ref>ر.ك: همان، ص90</ref>
#قربانى، سر بريدن آز و طمع: گوسفندى را سر بريدن، لاشه‌اش را به كنارى انداختن و بى‌مصرف گذاشتن مهم نيست. حاجى كه گوسفندى يا گاوى را سر مى‌برد و يا شترى را نحر مى‌كند، با اين عمل مى‌خواهد از باب تنزل معقول به محسوس اين معنا را برساند كه: حنجره ديو طمع را بريدم و خفه‌اش كردم. پس قربانى كردن؛ يعنى آز و طمع را سر بريدن <ref>ر.ك: همان، ص90</ref>
#نشانه قبولى حج: امامان(ع) از رسول خدا (ص) نقل كرده‌اند كه فرمود: اگر كسى به زيارت خانه خدا و حج موفق شد و بازگشت و انسان صالحى شد و دست و پاى او به‌سوى گناه نرفت، اين نشانه قبولى حج او است و اما اگر بعد از زيارت خانه خدا، باز تن به تباهى و گناه داد، نشانه آن است كه حج او مردود است. اين نكته مى‌تواند به نوبه خود بيانگر سر حج باشد؛ زيرا اسرار عبادت‌هاى ما در قيامت ظهور مى‌كند كه روز ظهور باطن است و در آن روز هر انسانى مى‌فهمد كه عمل او مقبول است يا مردود؛ نه‌تنها نتيجه را، كه دليل و سرّ رد يا قبول را هم مشاهده مى‌كند. در قيامت هم قبول و هم نكول مشهود است. همچنين سرّ قبول و نكول نيز معلوم مى‌شود؛ چون قيامت روز ظهور حق و فاش گرديدن اسرار است؛ «يوم تبلى السرائر» <ref>طارق: 6</ref>.. <ref>ر.ك: همان، ص105</ref>
#نشانه قبولى حج: امامان(ع) از رسول خدا (ص) نقل كرده‌اند كه فرمود: اگر كسى به زيارت خانه خدا و حج موفق شد و بازگشت و انسان صالحى شد و دست و پاى او به‌سوى گناه نرفت، اين نشانه قبولى حج او است و اما اگر بعد از زيارت خانه خدا، باز تن به تباهى و گناه داد، نشانه آن است كه حج او مردود است. اين نكته مى‌تواند به نوبه خود بيانگر سر حج باشد؛ زيرا اسرار عبادت‌هاى ما در قيامت ظهور مى‌كند كه روز ظهور باطن است و در آن روز هر انسانى مى‌فهمد كه عمل او مقبول است يا مردود؛ نه‌تنها نتيجه را، كه دليل و سرّ رد يا قبول را هم مشاهده مى‌كند. در قيامت هم قبول و هم نكول مشهود است. همچنين سرّ قبول و نكول نيز معلوم مى‌شود؛ چون قيامت روز ظهور حق و فاش گرديدن اسرار است؛ «يوم تبلى السرائر» <ref>طارق: 6</ref>. <ref>ر.ك: همان، ص105</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش