پرش به محتوا

أطيب البيان في تفسير القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
خط ۴۳: خط ۴۳:
'''أطيب البيان في تفسير القرآن'''، به زبان فارسى، اثر سيد [[عبدالحسين طيب]] است.
'''أطيب البيان في تفسير القرآن'''، به زبان فارسى، اثر سيد [[عبدالحسين طيب]] است.


مؤلف درباره وجه تسميه اين تفسير به أطيب البيان مى‌گويد: «چون در تفسير آيات قرآن از احاديث و بيانات خاندان نبوت و معادن علم و حكمت حضرت احديت استفاده نمودم و حقا كه بيانات ايشان بهترين و پاكيزه‌ترين بيانات در تفسير قرآن بوده و اين جامه تنها به قامت اينان راست آمده، لذا اين کتاب را أطيب البيان في تفسير القرآن ناميدم»  ..<ref>مقدمه کتاب، ج1، ص3</ref>
مؤلف درباره وجه تسميه اين تفسير به أطيب البيان مى‌گويد: «چون در تفسير آيات قرآن از احاديث و بيانات خاندان نبوت و معادن علم و حكمت حضرت احديت استفاده نمودم و حقا كه بيانات ايشان بهترين و پاكيزه‌ترين بيانات در تفسير قرآن بوده و اين جامه تنها به قامت اينان راست آمده، لذا اين کتاب را أطيب البيان في تفسير القرآن ناميدم»  ...<ref>مقدمه کتاب، ج1، ص3</ref>


مؤلف، در شروع تفسير، مباحثى در قالب ده گفتار درباره علوم قرآنى دارد به شرح زير:
مؤلف، در شروع تفسير، مباحثى در قالب ده گفتار درباره علوم قرآنى دارد به شرح زير:
خط ۷۴: خط ۷۴:
#ترجمه آيات در اين تفسير، صرف نظر از اشكالات خيلى جزئى، ترجمه‌اى عالمانه و محققانه و دقيق است. متأسفانه نويسنده، همه آيات را ترجمه نكرده است (به‌عنوان مثال، در سوره بقره، آيات 121، 122، 253 تا 266 و 270 تا 286 ترجمه نشده است) و اگر همه آيات را ترجمه كرده بود، مى‌توانست خود ترجمه‌اى كامل بر قرآن باشد.
#ترجمه آيات در اين تفسير، صرف نظر از اشكالات خيلى جزئى، ترجمه‌اى عالمانه و محققانه و دقيق است. متأسفانه نويسنده، همه آيات را ترجمه نكرده است (به‌عنوان مثال، در سوره بقره، آيات 121، 122، 253 تا 266 و 270 تا 286 ترجمه نشده است) و اگر همه آيات را ترجمه كرده بود، مى‌توانست خود ترجمه‌اى كامل بر قرآن باشد.
#:در مجموع، ترجمه مؤلف بسيار دقيق و محققانه است و بسيارى از اشتباهات مترجمين قرآن در آن وجود ندارد.
#:در مجموع، ترجمه مؤلف بسيار دقيق و محققانه است و بسيارى از اشتباهات مترجمين قرآن در آن وجود ندارد.
#مفردات و عبارات استفاده‌شده تقريبا امروزى و سليس و روان است؛ هرچند استفاده نشانه مفعولى «مر» (كه در قديم مرسوم بوده) و مانند آن در اين تفسير ديده مى‌شود و برخى نكات نيز رعايت نشده است؛ از باب نمونه در ترجمه آيه 78 سوره بقره: ''' «و منهم أميون لا يعلمون الکتاب إلا أماني...» '''، آمده است: «و بعضى از اهل کتاب، سواد خواندن و نوشتن را ندارند و از کتاب نمى‌دانند جز دروغ‌ها و به‌هم‌بافته‌هاى مزوران را  ..<ref>متن کتاب، ج2، ص66</ref>
#مفردات و عبارات استفاده‌شده تقريبا امروزى و سليس و روان است؛ هرچند استفاده نشانه مفعولى «مر» (كه در قديم مرسوم بوده) و مانند آن در اين تفسير ديده مى‌شود و برخى نكات نيز رعايت نشده است؛ از باب نمونه در ترجمه آيه 78 سوره بقره: ''' «و منهم أميون لا يعلمون الکتاب إلا أماني...» '''، آمده است: «و بعضى از اهل کتاب، سواد خواندن و نوشتن را ندارند و از کتاب نمى‌دانند جز دروغ‌ها و به‌هم‌بافته‌هاى مزوران را  ...<ref>متن کتاب، ج2، ص66</ref>
#: «أماني» را، «دروغ‌ها و به‌هم‌بافته‌هاى مزوران» ترجمه كرده است، درصورتى‌كه «أماني» جمع «أمنية» و به معنى آمال و آرزوهاست و مربوط به آمال و آرزوهايى است كه يهوديان داشتند، مانند اينكه بهشت را مخصوص خود مى‌دانند كه همين آرزوها را مفسر در صفحه 68 ذكر كرده است، ولى در ترجمه رعايت ننموده است و يا آيه 188 ''' «... لتأكلوا فريقا من أموال الناس بالإثم...» '''، چنين ترجمه شده است: «... براى اينكه قسمتى از اموال مردم را بخوريد...»  ..<ref>همان، ص344</ref> كه «بالإثم» از ترجمه ساقط شده است.
#: «أماني» را، «دروغ‌ها و به‌هم‌بافته‌هاى مزوران» ترجمه كرده است، درصورتى‌كه «أماني» جمع «أمنية» و به معنى آمال و آرزوهاست و مربوط به آمال و آرزوهايى است كه يهوديان داشتند، مانند اينكه بهشت را مخصوص خود مى‌دانند كه همين آرزوها را مفسر در صفحه 68 ذكر كرده است، ولى در ترجمه رعايت ننموده است و يا آيه 188 ''' «... لتأكلوا فريقا من أموال الناس بالإثم...» '''، چنين ترجمه شده است: «... براى اينكه قسمتى از اموال مردم را بخوريد...»  ...<ref>همان، ص344</ref> كه «بالإثم» از ترجمه ساقط شده است.
#از خصوصيات بارز اين تفسير، مقيد بودن مؤلف به دلالت لفظى آيات قرآن است و از مسائلى كه منجر به تطبيق و تأويل مى‌گردد و محلى براى دخالت انگيزه‌ها و ذوقيات است، جدا پرهيز دارد. مؤلف، با تسلطى كه بر ادبيات عرب دارد، كيفيت استعمال‌ها و دلالت‌هاى آن را خوب مى‌شناسد و در همه جا وضع لغوى و حدود دلالت و موازين لغت را مراعات مى‌كند.
#از خصوصيات بارز اين تفسير، مقيد بودن مؤلف به دلالت لفظى آيات قرآن است و از مسائلى كه منجر به تطبيق و تأويل مى‌گردد و محلى براى دخالت انگيزه‌ها و ذوقيات است، جدا پرهيز دارد. مؤلف، با تسلطى كه بر ادبيات عرب دارد، كيفيت استعمال‌ها و دلالت‌هاى آن را خوب مى‌شناسد و در همه جا وضع لغوى و حدود دلالت و موازين لغت را مراعات مى‌كند.
#آنچه را كه مفسران در ذيل آيات آورده‌اند، بعضا بدون اظهار نظر و اكثرا با مقايسه و سنجش نقل كرده است؛ البته در مواردى كه نظر مفسران اختلاف دارد، به ارائه نظرات ديگران اكتفا نمى‌كند، بلكه به سنجش آنها پرداخته و اگر خود بيانى مستقل داشته باشد بدان مى‌افزايد.
#آنچه را كه مفسران در ذيل آيات آورده‌اند، بعضا بدون اظهار نظر و اكثرا با مقايسه و سنجش نقل كرده است؛ البته در مواردى كه نظر مفسران اختلاف دارد، به ارائه نظرات ديگران اكتفا نمى‌كند، بلكه به سنجش آنها پرداخته و اگر خود بيانى مستقل داشته باشد بدان مى‌افزايد.
#نويسنده در تفسير آيات، به آيات ديگر نيز استدلال مى‌كند؛ يعنى همان تفسير قرآن به قرآن.
#نويسنده در تفسير آيات، به آيات ديگر نيز استدلال مى‌كند؛ يعنى همان تفسير قرآن به قرآن.
#وى احكام شرعى را شرح و بسط مى‌دهد و اقوال مختلف را در هر باب، به‌صورت فتوايى نقل مى‌كند. آنجا كه اختلاف نظرى باشد، مى‌سنجد و جرح و تعديل مى‌كند و نظرى مى‌دهد و جهت برترى يك فتوى را بر ديگرى بيان مى‌كند؛ اما در همه موارد به نظر شيعه اكتفا كرده و نظر ديگران را به‌ندرت ذكر مى‌كند.
#وى احكام شرعى را شرح و بسط مى‌دهد و اقوال مختلف را در هر باب، به‌صورت فتوايى نقل مى‌كند. آنجا كه اختلاف نظرى باشد، مى‌سنجد و جرح و تعديل مى‌كند و نظرى مى‌دهد و جهت برترى يك فتوى را بر ديگرى بيان مى‌كند؛ اما در همه موارد به نظر شيعه اكتفا كرده و نظر ديگران را به‌ندرت ذكر مى‌كند.
#مؤلف به اختلاف قرائات توجهى ندارد و صريحا مى‌گويد: «بنا بر آنچه ذكر شد ادله مشهور بر اثبات حجيت قرائات هفت‌گانه، هيچ قابل اعتماد نيست و تنها سياهى قرآن كه از زمان نبى(ص) تا اين زمان به‌نحو تواتر به ما رسيده، معتبر است و با شش دليل قاطع، اختلاف قرائات را رد مى‌كند  ..<ref>همان، ص31</ref>
#مؤلف به اختلاف قرائات توجهى ندارد و صريحا مى‌گويد: «بنا بر آنچه ذكر شد ادله مشهور بر اثبات حجيت قرائات هفت‌گانه، هيچ قابل اعتماد نيست و تنها سياهى قرآن كه از زمان نبى(ص) تا اين زمان به‌نحو تواتر به ما رسيده، معتبر است و با شش دليل قاطع، اختلاف قرائات را رد مى‌كند  ...<ref>همان، ص31</ref>
#نويسنده، مباحث كلامى را مفصل طرح مى‌كند و خود در هر قسمت مستدلا نظر مى‌دهد و به دلايل عقلى و نقلى آن را اثبات مى‌نمايد و پس از آن نظر معصومين(ع) را هم ذكر مى‌كند و مثل ساير موارد تنها روش شيعه را منظور نظر قرار مى‌دهد و بعضا هم طالبين را به کتاب پرارزش خود، به نام «كلم الطيب» كه مباحث جالبى در اصول عقايد به‌صورت مبرهن و مستدل دارد، ارجاع مى‌دهد و از اطاله كلام مى‌پرهيزد.
#نويسنده، مباحث كلامى را مفصل طرح مى‌كند و خود در هر قسمت مستدلا نظر مى‌دهد و به دلايل عقلى و نقلى آن را اثبات مى‌نمايد و پس از آن نظر معصومين(ع) را هم ذكر مى‌كند و مثل ساير موارد تنها روش شيعه را منظور نظر قرار مى‌دهد و بعضا هم طالبين را به کتاب پرارزش خود، به نام «كلم الطيب» كه مباحث جالبى در اصول عقايد به‌صورت مبرهن و مستدل دارد، ارجاع مى‌دهد و از اطاله كلام مى‌پرهيزد.
#مؤلف به لغت و اشتقاق و غير آن هم غالبا مى‌پردازد  ..<ref>همان، ج2، ص92، 74، 103 و 120</ref>؛ اما نه در حد [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]].
#مؤلف به لغت و اشتقاق و غير آن هم غالبا مى‌پردازد  ...<ref>همان، ج2، ص92، 74، 103 و 120</ref>؛ اما نه در حد [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]].
#نويسنده در بيان قصص قرآن، غالبا نقل تفاسير ديگر را ملاك قرار داده و در مواردى، ذكر مأخذ نيز كرده است؛ البته قصص را تا آنجايى كه از روايات و اخبار استفاده مى‌شود، آورده و از مابقى صرف نظر مى‌كند و به اندازه كافى هم تفصيل مى‌دهد.
#نويسنده در بيان قصص قرآن، غالبا نقل تفاسير ديگر را ملاك قرار داده و در مواردى، ذكر مأخذ نيز كرده است؛ البته قصص را تا آنجايى كه از روايات و اخبار استفاده مى‌شود، آورده و از مابقى صرف نظر مى‌كند و به اندازه كافى هم تفصيل مى‌دهد.
#:براى تتميم و تكميل بعضى از قصص، به كتب ديگر هم مراجعه و از منابع اصلى استفاده مى‌نمايد و اگر در ديگر آثارش بيان كرده باشد، بدانجا احاله مى‌دهد.
#:براى تتميم و تكميل بعضى از قصص، به كتب ديگر هم مراجعه و از منابع اصلى استفاده مى‌نمايد و اگر در ديگر آثارش بيان كرده باشد، بدانجا احاله مى‌دهد.
#مؤلف از تمثيلات و اصطلاحات عاميانه نيز در جاى‌جاى تفسير بهره برده است  ..<ref>همان، ج12، ص5 و 25؛ ج13، ص248</ref>
#مؤلف از تمثيلات و اصطلاحات عاميانه نيز در جاى‌جاى تفسير بهره برده است  ...<ref>همان، ج12، ص5 و 25؛ ج13، ص248</ref>
#رجال يادشده در اين تفسير، همه مورد اعتماد شيعه است و به غير كارى ندارد و حتى مراجعه به تفاسير عامه را جايز نمى‌داند  ..<ref>همان، مقدمه جلد اوّل، ص23</ref>
#رجال يادشده در اين تفسير، همه مورد اعتماد شيعه است و به غير كارى ندارد و حتى مراجعه به تفاسير عامه را جايز نمى‌داند  ...<ref>همان، مقدمه جلد اوّل، ص23</ref>
#مؤلف به مسائل اخلاقى توجه فراوانى دارد و به هر بهانه‌اى آنها را طرح مى‌كند و بعضا احساس مى‌شود كه از کتاب تفسير خارج شده و به يك کتاب اخلاقى نزديك‌تر است.
#مؤلف به مسائل اخلاقى توجه فراوانى دارد و به هر بهانه‌اى آنها را طرح مى‌كند و بعضا احساس مى‌شود كه از کتاب تفسير خارج شده و به يك کتاب اخلاقى نزديك‌تر است.
#اندكى مباحث فلسفى، در اين تفسير به چشم مى‌خورد، اما منظور اصلى مفسر نيست و در ضمن مباحث، استشهادات زيادى، به منظومه [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] دارد  ..<ref>همان، ج4، ص329؛ ج5، ص123؛ ج7، ص133 و 271؛ ج10، ص451</ref> در مواردى هم كلام حكما را طرح و جرح و تعديل مى‌كند  ..<ref> همان، ج13، 342؛ ج12، ص7 و 338</ref>
#اندكى مباحث فلسفى، در اين تفسير به چشم مى‌خورد، اما منظور اصلى مفسر نيست و در ضمن مباحث، استشهادات زيادى، به منظومه [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] دارد  ...<ref>همان، ج4، ص329؛ ج5، ص123؛ ج7، ص133 و 271؛ ج10، ص451</ref> در مواردى هم كلام حكما را طرح و جرح و تعديل مى‌كند  ...<ref> همان، ج13، 342؛ ج12، ص7 و 338</ref>
#مؤلف براى بيان و اثبات منظور خويش از تمامى اخبار و احاديث اهل‌بيت(ع) استفاده مى‌كند و از سلسله روات و رجال آن‌ها زياد ياد نمى‌نمايد، ولى همه را از طريقى مى‌گيرد كه رجال آن مورد اعتماد شيعه‌اند.
#مؤلف براى بيان و اثبات منظور خويش از تمامى اخبار و احاديث اهل‌بيت(ع) استفاده مى‌كند و از سلسله روات و رجال آن‌ها زياد ياد نمى‌نمايد، ولى همه را از طريقى مى‌گيرد كه رجال آن مورد اعتماد شيعه‌اند.
#مؤلف به احاديثى كه مستند نباشد توجهى ندارد؛ چنان‌كه خود مى‌گويد: اخبار زيادى از خواص القرآن از پيامبر و از حضرت باقر(ع) نقل كرده‌اند، صرف نظر كرده‌ايم؛ چون سند نداشت  ..<ref>همان، ج12، ص104</ref>
#مؤلف به احاديثى كه مستند نباشد توجهى ندارد؛ چنان‌كه خود مى‌گويد: اخبار زيادى از خواص القرآن از پيامبر و از حضرت باقر(ع) نقل كرده‌اند، صرف نظر كرده‌ايم؛ چون سند نداشت  ...<ref>همان، ج12، ص104</ref>




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش