۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
| خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
كتاب در چهار جلد، عرضه شده است. جلد اول و دوم، فاقد مقدمه بوده، ولى در ابتداى جلد سوم و چهارم، مقدمهاى در تعريف صناعت علم عربى آمده است. | كتاب در چهار جلد، عرضه شده است. جلد اول و دوم، فاقد مقدمه بوده، ولى در ابتداى جلد سوم و چهارم، مقدمهاى در تعريف صناعت علم عربى آمده است. | ||
«مبادئ العربية»، نامى آشنا براى دانشجويان رشته زبان و ادبيات عربى است. اين اثر، يكى از متون آموزشى ادبيات عرب است كه با سبكى بديع به نگارش درآمده است. در تمام اين مجلدات، مطالب صرفى و نحوى مستقلاً و بدون ارتباط با مجلدات ديگر آورده شده، با اين تفاوت كه محتواى هر جلد، كاملتر و گستردهتر از جلد قبلى است و اين خود مىتواند از امتيازات اين كتاب، محسوب شود <ref>فاطمى، سيد حسن</ref> | «مبادئ العربية»، نامى آشنا براى دانشجويان رشته زبان و ادبيات عربى است. اين اثر، يكى از متون آموزشى ادبيات عرب است كه با سبكى بديع به نگارش درآمده است. در تمام اين مجلدات، مطالب صرفى و نحوى مستقلاً و بدون ارتباط با مجلدات ديگر آورده شده، با اين تفاوت كه محتواى هر جلد، كاملتر و گستردهتر از جلد قبلى است و اين خود مىتواند از امتيازات اين كتاب، محسوب شود <ref>فاطمى، سيد حسن</ref> | ||
اين اثر منحصربهفرد، مزاياى ديگرى نيز دارد؛ از جمله: | اين اثر منحصربهفرد، مزاياى ديگرى نيز دارد؛ از جمله: | ||
| خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
الف)- نكات صرفى: | الف)- نكات صرفى: | ||
مؤلف در مقدمه كتاب، در تعريف «حرف لين» چنين نوشته است: «يقال للحرف، حرف لين اذا وقع بعده حرف علة ساكن...». ايراد وارد بر اين تعريف اين است كه نويسنده حرف واقعشده قبل از حروف علّه را حرف لين مىداند؛ درحالىكه حرف لين، حرف علّهاى است كه ساكن و ماقبل آن حركت متجانس باشد <ref>صدقى، حامد و...</ref> | مؤلف در مقدمه كتاب، در تعريف «حرف لين» چنين نوشته است: «يقال للحرف، حرف لين اذا وقع بعده حرف علة ساكن...». ايراد وارد بر اين تعريف اين است كه نويسنده حرف واقعشده قبل از حروف علّه را حرف لين مىداند؛ درحالىكه حرف لين، حرف علّهاى است كه ساكن و ماقبل آن حركت متجانس باشد <ref>صدقى، حامد و...</ref> | ||
در بحث «انواع فعل» آمده است كه اگر فعل ماضى بعد از «اذا» يا «اِن» شرطيه واقع شود، معناى مستقبل از آن افاده مىشود، اما مؤلف در بيان مثال براى «ان» شرطيه بهجاى استفاده از فعل ماضى، از فعل مضارع استفاده كرده است <ref>همان</ref> | در بحث «انواع فعل» آمده است كه اگر فعل ماضى بعد از «اذا» يا «اِن» شرطيه واقع شود، معناى مستقبل از آن افاده مىشود، اما مؤلف در بيان مثال براى «ان» شرطيه بهجاى استفاده از فعل ماضى، از فعل مضارع استفاده كرده است <ref>همان</ref> | ||
در مبحث «اعلال» بيان شده است كه هر جمعى بر وزن «فعائل» يا شبيه آن كه در مفردش و در مرتبه سوم، حرف زائد قرار گيرد، در جمع مكسر، آن حرف به همزه تبديل مىشود و مؤلف در اين مورد، كلمه «عشاير» را بهعنوان يكى از مثالها ذكر و بيان كرده است كه در آن بهدليل نداشتن مد حرف ياء، در جمع مكسر به همزه تبديل نمىشود. اشكال در اين است كه مفرد كلمه «عشاير»، «عشيره» است كه حرف سوم آن مد زائد است و لذا اعلال همزه در آن ضرورى به نظر مىرسد <ref>همان</ref> | در مبحث «اعلال» بيان شده است كه هر جمعى بر وزن «فعائل» يا شبيه آن كه در مفردش و در مرتبه سوم، حرف زائد قرار گيرد، در جمع مكسر، آن حرف به همزه تبديل مىشود و مؤلف در اين مورد، كلمه «عشاير» را بهعنوان يكى از مثالها ذكر و بيان كرده است كه در آن بهدليل نداشتن مد حرف ياء، در جمع مكسر به همزه تبديل نمىشود. اشكال در اين است كه مفرد كلمه «عشاير»، «عشيره» است كه حرف سوم آن مد زائد است و لذا اعلال همزه در آن ضرورى به نظر مىرسد <ref>همان</ref> | ||
در بحث «اسم»، در بيان مشتقات، اسم فاعل، زمان، مكان، و آلت، همه مشتق از مضارع معلوم دانسته شده است؛ درحالىكه اسم زمان و مكان مشتق از فعل مضارع با تبديل حرف اول به ميم مضموم و فتح حرف ماقبل آخر ساخته مىشود و اسم آلت از ثلاثىمزيد ساخته نمىشود <ref>همان</ref> | در بحث «اسم»، در بيان مشتقات، اسم فاعل، زمان، مكان، و آلت، همه مشتق از مضارع معلوم دانسته شده است؛ درحالىكه اسم زمان و مكان مشتق از فعل مضارع با تبديل حرف اول به ميم مضموم و فتح حرف ماقبل آخر ساخته مىشود و اسم آلت از ثلاثىمزيد ساخته نمىشود <ref>همان</ref> | ||
در بحث «جمع مؤنث سالم»، پنج مورد بهعنوان موارد قياسى ذكر شده است كه در مورد پنجم بايد به اين نكته اشاره مىشد كه اگر اصل كلمه «بنت و ذات» باشد، قياسى است و در غير آن سماعى، مثل «ابن عرس» كه جمع آن به شكل سماعى، «بنات عرس» مىشود. همچنين، در دومين مثال از همين مورد، جمع مؤنث «ذىالقعدة» بهاشتباه «ذوىالقعدة» نوشته شده؛ در حالىكه جمع مؤنث آن، «ذواتالقعدة» است <ref>همان</ref> | در بحث «جمع مؤنث سالم»، پنج مورد بهعنوان موارد قياسى ذكر شده است كه در مورد پنجم بايد به اين نكته اشاره مىشد كه اگر اصل كلمه «بنت و ذات» باشد، قياسى است و در غير آن سماعى، مثل «ابن عرس» كه جمع آن به شكل سماعى، «بنات عرس» مىشود. همچنين، در دومين مثال از همين مورد، جمع مؤنث «ذىالقعدة» بهاشتباه «ذوىالقعدة» نوشته شده؛ در حالىكه جمع مؤنث آن، «ذواتالقعدة» است <ref>همان</ref> | ||
در بحث «جمع مكسر» نوشته شده است كه در جمع مكسر، كلمات به اصل خود بازمىگردند، اما در يكى از مثالها، كلمه «رأس» مثال زده شده كه خود كلمه با حرف اصلى بيان شده است و لذا اين كلمه بايد بهصورت «راس» نوشته مىشد تا در جمع مكسر به اصل خود؛ يعنى «رئوس» برمىگشت <ref>همان</ref> | در بحث «جمع مكسر» نوشته شده است كه در جمع مكسر، كلمات به اصل خود بازمىگردند، اما در يكى از مثالها، كلمه «رأس» مثال زده شده كه خود كلمه با حرف اصلى بيان شده است و لذا اين كلمه بايد بهصورت «راس» نوشته مىشد تا در جمع مكسر به اصل خود؛ يعنى «رئوس» برمىگشت <ref>همان</ref> | ||
ب)- نكات نحوى: | ب)- نكات نحوى: | ||
در بيان موارد و «جواز فصل بين إذن و فعل»، لاى ناهيه بهعنوان يكى از موارد فاصل ذكر شده است؛ درحالىكه با مراجعه به كتابهاى معتبر در زمينه نحو مشخص مىشود كه اين لا، نافيه است. در مثال «و إذن لا يلبثوا» از لاى نافيه استفاده شده كه احتمالاً بهاشتباه لاى ناهيه درج شده است <ref>همان</ref> | در بيان موارد و «جواز فصل بين إذن و فعل»، لاى ناهيه بهعنوان يكى از موارد فاصل ذكر شده است؛ درحالىكه با مراجعه به كتابهاى معتبر در زمينه نحو مشخص مىشود كه اين لا، نافيه است. در مثال «و إذن لا يلبثوا» از لاى نافيه استفاده شده كه احتمالاً بهاشتباه لاى ناهيه درج شده است <ref>همان</ref> | ||
در باب «حروف شبيه به ليس» (در شماره 376) و در مثال «لا رجل مقيما و لكن راحل»، «واو» بر سر لكن بايد حذف شود، زيرا طبق بيان مؤلف در ص 368، «و» لكن مخففه به همراه «واو» حرف ابتدا است؛ درحالىكه در اينجا قصد حرف عطف بودن «لكن» است <ref>همان</ref> | در باب «حروف شبيه به ليس» (در شماره 376) و در مثال «لا رجل مقيما و لكن راحل»، «واو» بر سر لكن بايد حذف شود، زيرا طبق بيان مؤلف در ص 368، «و» لكن مخففه به همراه «واو» حرف ابتدا است؛ درحالىكه در اينجا قصد حرف عطف بودن «لكن» است <ref>همان</ref> | ||
در بحث «ضمير شأن»، شرط خبر ضمير شأن، جمله اسميه بودن ذكر شده؛ درحالىكه در ساير كتابهاى نحو، شرط خبر ضمير شأن، جمله بودن ذكر شده است، نه اختصاصا جمله اسميه <ref>همان</ref> | در بحث «ضمير شأن»، شرط خبر ضمير شأن، جمله اسميه بودن ذكر شده؛ درحالىكه در ساير كتابهاى نحو، شرط خبر ضمير شأن، جمله بودن ذكر شده است، نه اختصاصا جمله اسميه <ref>همان</ref> | ||
با وجود نقاط ضعفى كه در باره كتاب مذكور برشمرده شده است، به نظر مىرسد كه اين اثر، با يك اصلاح و تجديد نظر كلى، همچنان بهعنوان يكى از معتبرترين و مناسبترين منابع صرف و نحو عربى در مقطع كارشناسى، جايگاه اول را به خود اختصاص دهد. | با وجود نقاط ضعفى كه در باره كتاب مذكور برشمرده شده است، به نظر مىرسد كه اين اثر، با يك اصلاح و تجديد نظر كلى، همچنان بهعنوان يكى از معتبرترين و مناسبترين منابع صرف و نحو عربى در مقطع كارشناسى، جايگاه اول را به خود اختصاص دهد. | ||
| خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
يكى از مسائل مهم و قابل تأمل در مورد كتاب، اين است كه تاكنون شرحهاى گوناگون و متعددى بر آن نوشته شده و اصلاحاتى در مورد آن صورت گرفته است كه به شكل چاپهاى مجزا همراه با برخى تفاصيل و يا شروح، منتشر گرديده كه اگرچه در برخى از آنها بعضى از موارد اشتباه اصلاح شده، اما به نظر مىرسد اين اقدام، كامل و همهجانبه نبوده است و حتى در برخى موارد خطاهايى نيز به چشم مىخورد. نكته قابل توجّه اين است كه اصل كتاب كه هر ساله نيز تجديد چاپ مىشود، به هيچ عنوان بازنگرى و اصلاح نشده است <ref>صدقى، حامد و...</ref> | يكى از مسائل مهم و قابل تأمل در مورد كتاب، اين است كه تاكنون شرحهاى گوناگون و متعددى بر آن نوشته شده و اصلاحاتى در مورد آن صورت گرفته است كه به شكل چاپهاى مجزا همراه با برخى تفاصيل و يا شروح، منتشر گرديده كه اگرچه در برخى از آنها بعضى از موارد اشتباه اصلاح شده، اما به نظر مىرسد اين اقدام، كامل و همهجانبه نبوده است و حتى در برخى موارد خطاهايى نيز به چشم مىخورد. نكته قابل توجّه اين است كه اصل كتاب كه هر ساله نيز تجديد چاپ مىشود، به هيچ عنوان بازنگرى و اصلاح نشده است <ref>صدقى، حامد و...</ref> | ||
جلد اول، فاقد فهرست مىباشد، در جلد دوم، فهرست مطالب هر بخش، در انتهاى همان بخش آمده، فهرست مطالب جلد سوم، در انتهاى كتاب جاى گرفته و در آخرين جلد، فهرست مطالب، فهرست ابجدى محتويات و جدول تصريف افعال، در انتهاى كتاب آمده است. | جلد اول، فاقد فهرست مىباشد، در جلد دوم، فهرست مطالب هر بخش، در انتهاى همان بخش آمده، فهرست مطالب جلد سوم، در انتهاى كتاب جاى گرفته و در آخرين جلد، فهرست مطالب، فهرست ابجدى محتويات و جدول تصريف افعال، در انتهاى كتاب آمده است. | ||
ویرایش